در حالیکه هنوز طنین سخنرانی های جنگ طلبانه جورج بوش خاموش نشده شنیدن این حرف که ایالات متحده باید در خاور میانه با ایران ترک مخاصمه کند، آنهم از زبان یک آمریکائی، شاید به نظر غافلگیر کننده بیاید. امّا رابرت بائر 55 ساله اصلاً شباهتی به تحلیلگران برج عاج نشین خل وضع ندارد.
بائر “اهل فن” است،بیست و یکسال به عنوان کارمند سیا متخصص جنبش های اسلامی بوده، در عملیات زیرزمینی شرکت داشته و شخصاً بسیاری از رهبران سیاسی این منطقه از جهان را، از متحدین آمریکا گرفته تا دشمنانش، می شناسد. استیون سودربرگ نیز با ساختن فیلم “سیریانا” بر اساس خاطرات دوران جاسوسی بائر و با احاله نقش او به جورج کلونی شکوه افسانه او را اندکی پر جلاتر کرد.
بائرامروز، پس از یک دوره کوتاه کار در مقام مشاور خصوصی، به عنوان نویسنده و روزنامه نگار به تدوین و انتشار دیدارها و تحلیل هایش می پردازد و هرچند همواره خود را طرد شده از جانب واشنگتن می خواند امّا نتیجه گیری های آخرین کتابش به نام “ایران: صعود مقاومت ناپذیر” بخت زیادی دارد که در دوران حکومت اوباما، برخلاف دو رئیس جمهور پیشین، بازتاب گسترده ای بیابد.
بائر که برای دفاع از اثر خود به پاریس سفر کرده است با لوپاریزین مصاحبه ای انجام داده که ترجمه بخش هائی از آن را که مربوط به ایران است می خوانید.
در کتابتان منظور از توضیح اینکه چرا ایالات متحده باید با ایران مذاکره کند قانع کردن چه کسی است؟
من به این مسئله واقفم که تعداد معدودی کتابم را می خوانند. در سیاتل، در غرب میانه و حتی در شرق به من مثل یکی از ساکنین کرات دیگر نگاه می کنند. خوانندگان اثر من را باید در واشنگتن، پنتاگون، سیا و وزارت خارجه پیدا کرد به اضافه تعداد کمی در اسرائیل و عربستان سعودی؛ خوانندگانی که حتی پانوشت های کتاب را هم می خوانند…
این کتاب حاصل سی سال کار و تحقیق بسیار فشرده است. و هرچه آدم بیشتر در عمق بکاود خوانندگان کمتری پیدا می کند. من در این کتاب دست به بت شکنی زده ام وبهمین جهت بابت آن از هیچ مؤسسه یا روزنامه ای پول نگرفته ام. به علاوه کارم کاری است که می توان آن را “تفسیر پذیر” خواند چون اگر از هرکدام از منابع اطلاعاتی ام در آن نام ببرم ممکن است به جرم تجاوز به قوانین ایالتی مستقیماً به زندان بروم. بنابراین اصلاً به درد دانشگاهی ها یا روزنامه نگارها نمی خورد. ولی اگر خوانندگانم می توانستند به منابع اطلاعاتی من دسترسی پیدا کنند به همین نتایجی می رسیدند که من رسیدم و همه کسانی که ایران را از نزدیک می شناسند با نظر من همراه می شدند.
دو سال پیش، در رمان “و خانه به پرواز در خواهد آمد” به کنایه به حضور ایرانی ها پشت ماجرای یازده سپتامبر اشاره می کردید و امروز می گوئید که باید آن ها مذاکره کرد…
در آن رمان، مصالح کار من رویدادهای واقعی متکی بر اطلاعات موثق بود. امّا هیچ سندی دستم نبود که اگر بود می بردم و به کمیسیون تحقیق درباره 11 سپتامبر تحویل می دادم. بخشی از حکومت و سازمان های اطلاعاتی ایران که به طور مستقل فعالیّت می کنند شاید در این حمله دست داشتند. امّا این برای اینکه من کلّ یک کشور را محکوم کنم کافی نیست.
رئیس جمهور ایران احمدی نژاد آخر همین هفته باز هم یک سخنرانی تند علیه اسرائیل کرد…
احمدی نژاد مایه خنده است و بس. هیچ قدرتی ندارد. نسخه بدل بوش است وقتی درباره کره شمالی حرف می زند. همه اش تبلیغات است. خود ایرانی ها هم او را جدی نمی گیرند و درباره اش جوک می سازند مثلاً اینکه احمدی نژاد خودش را توی آینه نگاه می کند و می گوید: شپش های نر به راست، شپش های ماده به چپ!“… تنها مشغله فکری ایرانی ها اینست که کار داشته باشند وگرنه مذهبی ها هیچ نفوذی بر زندگی روزمره شان ندارند. در ایران خط قرمزی وجود دارد که کسی نباید پایش را از آن بیرون بگذارد ولی مردم به این هم اهمیتی نمی دهند.
پاسداران انقلاب به عنوان محور نظام چطور؟ رئیس جمهورشان را جدی می گیرند؟
نه همه. اکثرشان از خاتمی حمایت می کنند که فردی است میانه رو. امّا آن هائی که در رأس قدرت هستند هدف وسیله را برایشان توجیه می کند. آن ها می خواهند در عراق پیروز شوند. سه سال دیگر که آمریکائی ها از عراق بیرون بروند شیعیان این کشور احتیاج به اسلحه و تشکیلات و نظم خواهند داشت.احتیاج به متحد خواهند داشت. ایرانی ها آنقدر با هوش هستند که نگذارند فرهنگ ایرانی به شیعیان عرب تحمیل شود. عراق کمابیش مثل یوگسلاوی که یکی از اقمار اتحاد شوروی بود به یکی از اقمار ایران تبدیل خواهد شد. آمریکائی ها وقتی از عراق بروند فراموش خواهند شد. از نظر من فدا کردن سربازان و هزینه کردن میلیاردها دلار برای اشغال یک کشور و حذف یک دیکتاتور توجیه ندارد. اگر ایران نفوذش را در عراق گسترش دهد همه این کارها چه نفعی برای ما داشته است؟
کتاب شما نشان می دهد که واقعاً شیفته ایران هستید…
من به تجربه می دانم که ایرانی ها ملّتی فرزانه، فرهیخته، با شعور تاریخی و صبورند. در ایالات متحده ذهنیت حاکم ذهنیت کانال موسیقی MTV است یعنی فکر کردن به کوتاه مدّت و مرتب کانال عوض کردن. مشکل اینست که اگر یک نفر در تل آویو بگوید که ایران موجودیت اسرائیل را تهدید می کند هیچکس در واشینگتن جرئت نمی کند خلافش را بگوید.
به نظر می رسد که حملات انتحاری علیه اسرائیل کمتر شده است. به نظر شما ایران در این قضیه دخالتی دارد؟
از نظر فلسطینی ها حمله به اهداف غیر نظامی به گذشته تعلق دارد و تعلق خاطر به افرادی که دست به حملات انتحاری می زنند رو به فروکش است. آیا این به این علّت است که ایرانی ها از حماس یک تشکیلات با سازماندهی بهتر و دارای اهداف دراز مدّت ساخته اند؟ برای من هم این مسئله سئوال بر انگیز است. حملات انتحاری تنها نتیجه اش این بود که اسرائیلی ها را خشمگین کرد و بر شدّت سرکوب در کرانه غربی رود اردن افزود. ایرانی ها از حملات انتحاری در لبنان هم استفاده می کردند ولی حالا به روش های دیگری رو آورده اند چون قدرتمند تر شده اند و دیگر نیازی به این کارها ندارند. چیزی که ایران به فلسطینی ها می گوید اینست که از نظر جمعیت بر اسرائیل تفوق دارند ضمن اینکه آن ها را در غزه به راکت مجهز می کند.
اگر به خاورمیانه برگردید تحت چه عنوانی خواهید رفت؟
به عنوان روزنامه نگار. من برای کانال 4 انگلستان چندین برنامه مستند درباره حملات انتحاری و سوء ـ قصد باماشین های حامل مواد منفجره تهیه کرده ام. دو پدیده ای که تأثیری تعیین کننده بر سیاست در این منطقه دارند. برای گرفتن ویزا هیچ مشکلی ندارم. حتی ایران هم به من ویزا داد که باعث شگفتی ام شد. تصورم اینست که آن ها خوب می دانند من که هستم چون در فرودگاه از من انگشت نگاری کردند و حتی یکی از افسران وابسته به گارد ریاست جمهوری مرا همراهی می کرد. ایران کشور عجیبی است. مأمور سابق سیا را که در کتاب هایش ایرانی ها را زیر علامت سئوال برده به خاک خود راه می دهد. من حتی از خاتمی که با خواندن کتابم پیامش را گرفته ای میلی دریافت کردم…
منبع: لوپاریزین 3 دسامبر