شاعران شکایت دارند از نبود ناشر سرمایهگذار، پخش نامناسب، کیفیت نامطلوب چاپ. ناشران گلهمندند از فروش نامطلوب کتابهای شعر و عدم بازگشت سرمایه و خوانندگان ناراضی از کیفیت و قطع و پخش نامطلوب…
جست و جویی در بازار نشر کتاب شعر
چرا کتب های شاعران جوان باد میکند
بازار نشر کتاب شعر در ایران چنین است: شاعران شکایت دارند از نبود ناشر سرمایهگذار، پخش نامناسب، کیفیت نامطلوب چاپ. ناشران گلهمندند از فروش نامطلوب کتابهای شعر و عدم بازگشت سرمایه و خوانندگان هم ناراضی از کیفیت و قطع و پخش نامطلوب.
گشت و گذاری در این بازار شاید راهگشا باشد.
اصلاً حرفش را نزن!
تماس تلفنی در قالب شاعری جوان که قصد چاپ مجموعهاش را دارد، با ناشران فعال در زمینهی شعر چنین جوابهایی را در پی دارد:
- از آغاز سال 87، دیگر نشر کتاب شعر در دستور کار ما نیست. نکتهی جالب این است که یکی از ناشران بسیار فعال و پرکار و مشهور شعر نیز همین جواب را می دهد.
- به دلیل پر بودن نوبت تا دو سال و نیم آینده از پذیرفتن مجموعههای جدید معذوریم.
نکتهی جالب شاید همین واژهی «پذیرفتن» باشد. از آنجا که معمولا شاعران باید خودشان هزینهی چاپ کتابشان را تقبل کنند، به نظر میرسد معاملهی نشر کتاب برای ناشران خالی از ضرر باشد. هزینهای مابین 800 هزار تا یک میلیون تومان یا بیشتر (بسته به قطع و تعداد صفحات کتاب) از طرف مؤلف در اختیار ناشر قرار میگیرد و ناشران هم چندان در پخش و کیفیت فنی آثار صرف هزینه نمیکنند. بنابراین سود آنها، سودی مستقل از فروش است. پس چه دلیلی دارد که با این وصف هم؛ حتی ناشرانی که از امکانات وسرمایهی قابل قبولتری برخوردارند و ریسک این کار برایشان کمتر است؛ زیر بار نشر کتاب شعر نمیروند؟ برای یافتن جواب این پرسش از ناشران می پرسیم:
چرا کتاب شعر منتشر نمیکنید؟
جعفر همایی از نشر نی در پاسخ میگوید: «ما بنا نداریم که شعر چاپ نکنیم، ولی هر ناشر برای خودش مزیتهایی دارد. ما به قانون مزیت نسبی که در علوم اقتصاد ملل و بینالملل قانون جاافتادهای است اعتقاد داریم. هر مؤسسهای زمانی که کارش را آغاز میکند در حوزهای بیشتر از سایر حوزهها شناخته و معروف میشود و در ادامهی فعالیتش در همان حوزهها میتواند موفقتر باشد. ما سعی میکنیم در حوزههایی که از آنها شروع کردیم، فعالیت کنیم و فکر میکنیم در همان حوزهها موفقتر هستیم. مثلاً حوزهی علوم اجتماعی، اقتصاد و جامعهشناسی، مردمشناسی، انسانشناسی، فلسفه، فلسفه سیاسی، هنر، سینما. و بیشتر در حوزهی کتابهای جدی کار کردیم و فکر میکنم در همان حوزهها اگر کار بکنیم موفقتر هستیم. شعر و ادبیات خیلی کم کار کردیم. به دلیل این که بلد نیستیم و حوزهایست که کمتر به آن میپردازیم. مخصوصاً وقتی سن و سالی از انسان گذشته باشد، کمتر ریسک میکند. دلیل عدم پرداختن به این حوزه فقط همین است و چیز دیگری نیست.»
از او میپرسیم:” اما به هر حال نشر نی یک انتشارات معتبر است. تا به حال پیش آمده کسانی بیایند و از نشر نی درخواست کنند که مجموعه شعرشان را منتشر کند و موضعگیری شما برای پاسخ به آن افراد چه بوده؟ چه تعداد از این افراد به سمت شما آمدهاند؟ و با چه تعدادی توانستید کار کنید؟ “
او در پاسخ میگوید: «ببینید در حوزهی شعر هیچ کدام از آدمهای جدی که ما میخواهیم با آنها کار کنیم، سراغ ما نیامدهاند. ما هم بنا نداریم پاپی آنها شویم و به قول جوانها آویزان کسی شویم. مثلاً خود من کارهای خیلیها را دوست دارم ولی خیلی هم اهل رقابت نیستیم که دنبال کسی بدویم و مزاحمش شویم که کارش را برای انتشار بگیریم. همان حوزههایی که در آنها کار میکنیم اینقدر در شاخهی فرهنگی وسیع هستند که میشود کارهای فراوانی داشت. ترجیح میدهیم به جای التماس، کار کنیم. این خان، خان گستردهای است. بستگی دارد انسان چقدر ظرفیت داشتهباشد و کار بکند. البته کار شعر، زیاد پیشنهاد شده اما کارهای ضعیفی بوده و بنابراین قبول نکردیم».
این هم برای خود نظری است. اما ی باید پرسید که آن آدم «جدی» و میزان «جدیت» او بر اساس چه معیارهایی تعیین میشود؟ اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان و شاعران کارشان را جدی میگیرند. کسی با محصول هنر و خلاقیت خودش شوخی ندارد. آیا واژهی «جدی»، استعارهای نیست که جانشین شاعران پرفروش و معروف تثبیت شده گردیدهاست؟ در واقع شاید بتوان بخشی از ثابت ماندن «چهرهها»ی شعر معاصر در طول سی سال اخیر را به همین احتیاط و محافظهکاری نسبت داد. با این حال بسیاری از ناشران معتبر کارشناسانی در اختیار دارند که به ظاهر قرار است میزان آن «جدیت» مذکور را تعیین کنند. در این باره از جعفر همایی میپرسیم: «اگر برای شما یک مجموعه بیاورند که کارشناستان تشخیص بدهد که مجموعهی خوبی است و میتواند پر مخاطب باشد، شما چه شرط و شروطی برای انتشار آن مجموعه شعر دارید؟»؛ پاسخ او البته بسیار جالب توجه است: «شعر بازار بسیار آشفتهای دارد. یکی از دلایل آشفتگی هم این است که شعرای جوان در چاپ کتابهایشان خیلی عجله دارند و برای این که کتابشان زود چاپ شود خودشان میروند و پول میدهند که کتابشان چاپ شود. در نتیجه بازار پر میشود از کتابهایی که با هزینه شخصی چاپ شده. برای ناشر هم خیلی جذاب است که پول بگیرد و کتاب را منتشر کند. اما ما چنین رویهای نداریم. ما کاری که قبول کنیم حتماً قرارداد میبندیم و حقالتألیفش را هم پرداخت میکنیم. اینطور نیست که پول بگیریم و کتاب چاپ کنیم. یکی دیگر از دلالیل عدم چاپ کتاب شعر از سوی نشر نی هم همین است.»
ناشر معتبر تهرانی رابطه شاعر – کتاب را چنین می بیند: «من فکر میکنم اگر دوستان شاعر از نشریات شروع کنند و شعرشان را در نشریات چاپ کنند و بعد آن شعرها نقد بشود، به مرور شعرای جوان شناخته میشوند و مخاطبان خودشان را پیدا میکنند. بعد اگر با حوصله تصمیم به چاپ مجموعه شعرشان بگیرند، بازار کتاب شعر وضعیت متعادلی پیدا میکند. وضعیت فعلی بازار بسیار پرریسک است. همیشه میگویند کالای بد، کالای خوب را از دور خارج میکند. مخصوصاً اگر کالای بد زیاد باشد. باید یک فکر اساسی به حال داستان انتشار کتاب شعر با سرمایهی خود شاعر کرد، یعنی این چیزی است که به هر حال به زیان بازار کتاب شعر است، به زیان شعرای جوان هست و عادت بدی است که رایج شده. من بدلیل این که مسئول کمیسیون حل اختلاف اتحادیه هستم میبینم که کلاهبرداریهای خیلی زیادی اتفاق میافتد. طرف میخواهد کتابش را منتشر کند و بعضی اوقات کتاب چاپ نمیشود و نویسنده را معطل میکنند. نمیدانم این چه افتخاری است که آدم کتابی را چاپ کند، اسمش به عنوان شاعر، نویسنده یا مترجم روی جلد کتاب بیاید و بعداً مجبور شود خودش این کتابها را ببرد، بعد از مدتی هم خسته شود و همه را دور بریزد. وقتی که کتابی مخاطب داشته باشد قطعاً ناشر تشخیص میدهد و قطعاً ناشر که سرمایهگذاری کند، داستان کتاب و حرکتش در بازار وضعیت دیگری پیدا میکند. فکر میکنم موضوعی که شما میتوانید روی آن کار کنید این است که به شعرای جوان توصیه کنید که کتابشان را با سرمایهی خودشان چاپ نکنند چون به زیان آنهاست. هم پول میدهند و کتاب را منتشر میکنند و هم این کتاب وارد بازار نمیشود. اگر انگیزه این است که شعرشان را بخوانند، این کتاب وقتی فروش نرود یعنی شعری خوانده نشده. اگر انگیزه این است که شهرت پیدا کنند وقتی کتابشان فروش نرفت شهرتی به دست نمیآید. اما اگر انگیزه پز دادن است، بله با این نسخهای که دستشان میگیرند میتوانند پز بدهند. حداکثر اتفاقی که میافتد این است. منتها اتفاقات بدی که میافتد بسیار است. مثلاً همین اتفاقی که افتاده. یعنی یک عده ناشر هستند که پول میگیرند و کتاب شعر چاپ میکنند.»
دیدگاه «کاوه کیاییان» از نشر «چشمه» به حر فهای «جعفر همایی» نزدیک است : «ما فعلاً کتاب شعر از شاعران جوان چاپ نمیکنیم. یعنی سالهاست این کار را نکردهایم. شاید از دههی شصت یا اوایل دههی 70. این در درجهی اول برمیگردد به وضعیت شعر معاصر. یعنی حالا شما فرض کنید نشر چشمه این کار را نکند. یک شاعر جوان با هزینهی خودش حتی با یک نشر دیگر که اسم و رسمی هم دارد کتاب چاپ کند. فکر میکنید کتابش فروش میرود؟ اصلاً استقبالی از آن میشود؟ یا حتی خود شاعران جوان کتاب همدیگر را میخرند؟ یا اصلاً عرضهی شعر با تقاضایش تناسب دارد؟ من نمیخواهم کار شاعران جوان را بیاهمیت کنم، اتفاقاً به آنها اعتقاد دارم. ما خودمان شبهای شعر برگزار میکنیم ولی در بحران شعری ما، مقصر ناشر نیست. مقصر نبود مخاطب برای شاعران جوان است. ما به عنوان ناشر یا در یک شاخه کار میکنیم یا کار نمیکنیم. نمیشود جسته وگریخته سالی یکی دو تا کتاب در بیاوریم. در زمینهی ادبیات داستانی ناشری جدی هستیم. سالیانه بدون توجه به اسم نویسنده، از چندین نویسنده جوان که اثر اولشان را منتشر میکنند، کتاب چاپ میکنیم. نمونههایش هم بسیار است. خیلی از نویسندههایی که سالهای قبل جایزه گرفتند مطرح شدند و یا اصلاً مطرح نشدند کار اولشان را با ما درآوردند. ما در حوزهی شعر کار نمیکنیم، شاید در سال 87 یا 88 بخواهیم این شاخه را فعال کنیم، ولی در حال حاضر نه. خیلی از شاعرانی که در حال حاضر مطرح هستند، مثل «شمس لنگرودی» یا «فرشته ساری» در دههی شصت کارشان را با ما شروع کردند و اوّلین کتابشان را ما چاپ کردیم. ولی از دههی 60 به بعد ما دیگر کار شعر چاپ نکردیم. دلیلش هم همان رکود شعری است. البته در حال حاضر کتاب شعر فروش دارد، شما قفسهی شعر ما را ببینید، مثلاً از سیمین بهبهانی، فریدون مشیری، احمد شاملو، احمدرضا احمدی کتاب میخرند اما از یک شاعر جوان نه. در واقع شاعران باید فکر کنند ببینند مشکل از کجاست؟ البته مثلاً آقای «سپانلو» اعتقاد دارد که بحران شعر یک بحران جهانی است. این رکود شعری در دهههای اخیر در فرانسه هم اتفاق افتاده است. ولی به هر حال ما فعلاً یک شاعر جوان و پرتیراژ و پرطرفدار هم نداریم. طبیعی است ناشران وقتی بدانند که کتابشان چند هزار نسخه فروش میرود، و از آن استقبال میشود باید به نظر من یک مقدار مشکل ذهنی داشته باشند که کتاب را چاپ نکنند. ولی این را هم در نظر بگیرید که فقط من نیستم، حتی ناشرانی هم که دارند کتابهای شعر منتشر میکنند عموماً با هزینهی شخصی خود شاعر کار میکنند. ما در چشمه یا اصلاً کاری را چاپ نمیکنیم یا وقتی بعد از بررسی تصمیم گرفتیم چاپ کنیم همه چیز، ازجمله پخش، سرمایهگذاری و… به عهده خودمان است. در مورد همکارانم نمیتوانم حرفی بزنم، ولی در «چشمه» وضعیت چنین است.»
روی دیگر سکه…
دولت و توابع فرهنگی آن چه رفتاری در قبال نشر شعر دارند؟ «فاطمه راکعی»، رییس هیأت مدیره دفتر شعر جوان در پاسخ این سؤال میگوید: «ما تا کنون از آثاری که برایمان میآورند 30، 40 مجموعه به صورت جنگ منتشر کرده و چندین کنگره برگزار کردهایم. حاصل این کنگرهها را هم به صورت جنگ منتشر کردیم. مجموعهی شعر شاعران مطرح جوان را هم منتشر کردهایم. ما چون جلسات هفتگی شعر جوان داریم و ارتباطات منظم آموزشی ـ انتقادی شعر برای شاعرانی که هر سال برگزیده میشوند و شعرهایشان به عنوان کسانی که میتوانند عضو دفتر شعر جوان بشوند، انتخاب میگردد و دورههایی را میگذرانند و مطالعاتی انجام میدهند تا نهایتاً به جایی برسند که با معیارهای دفتر شعر جوان و شعر امروز همخوانی داشتهباشند و در آن زمان کارشان را چاپ میکنیم. هیچ هزینهای هم از آنها دریافت نمیکنیم، به شرطی که به آن سطحی که با معیارهای ما تطابق داشته باشد، برسند. اما در سطوح پایینتر اگر باز هم شعرهاشان مطلوب باشد، با هزینهی مشترک دفتر شعر جوان و خودشان چاپ میشود و این در واقع حالتی حمایتی دارد. گاهی هم کل هزینه را خودشان میدهند و دوست دارند که ما چاپ کنیم. البته این کار را هنوز انجام ندادهایم، اما در برنامههایمان هست. چون در انجمن شاعران هم تصمیم گرفتیم این کار را پی بگیریم؛ ولی در ترویج و تشویق شاعرانی که کارشان خوب است، ولی شعرهایشان جایی چاپ نمیشود؛ با مشارکت خودشان یا فقط چاپ میکنیم و خودشان میخرند و توزیع میکنند. اما شاعران سطح عالی را با هزینهی خودمان چاپ میکنیم و توزیعش را هم خودمان انجام میدهیم. مجموعههای ضعیف را چاپ نمیکنیم. مجموعههای عالی و خوب را منتشر میکنیم. از نظر معیارهای شعری خودمان که در واقع این طور تعریف میشود: 1- ریشه در سنت، 2- تنفس در حال، 3- نگاه به آینده؛ باید بچهها امتحاناتشان را داده باشند و نشان بدهند که شاعر هستند تا شعرشان چاپ بشود.»
از این گفتهها برمیآید که ناشرانی که از حمایت مالی و اجتماعی دولت هم برخوردار هستند، فقط شعری را چاپ میکنند که به سفارش آنها نوشته شود. به این ترتیب ماجرا چیزی میشود در مایههای جناحبندیهای سیاسی. آن شاعرانی که به قول خانم راکعی، از نظر دفتر شعر جوان «عالی» هستند، در میان منتقدین (به استثنای مجلهی «شعر») و اهالی شعر و شعرخوانی با استقبال مواجه نمیشوند و شاعران مستقل از دفتر شعر جوان هم با انگ عدم تطابق شعرشان با سیاستهای دفتر شعر جوان، بختی برای جلب سرمایهی دولتی نخواهند داشت. این موضعی است که نهادهای فرهنگی دولت عملاً تا به امروز هم آن را حفظ کردهاند.
نوعی دیگر…
اما دید کلی ناشران کوچکتر دربارهی شعر چیست؟ «مجتبی سمیعینژاد» از نشر «شهر خورشید» در پاسخ ما بیان می دارد که: «استقبال از مجموعههای شعر، به خصوص مجموعه شعر شاعران جوان خیلی کم است و این تنها مشکل انتشارات ما نیست. در سالهای اخیر در مورد ناشران بزرگ و معروف هم این اتفاق افتاده است. ما کارها را به سه سطح الف، ب و ج تقسیم میکنیم. مجموعههایی که در سطح ج هستند را اصلاً کار نمیکنیم. مجموعههای سطح ب را با هزینهی خود شاعر منتشر میکنیم و مجموعههای سطح الف را با سرمایهگذاری خودمان منتشر میکنیم. در واقع ما فقط میتوانیم شاعران جوان را که نسبت به شاعران برجسته و خوب کشورمان در سطح پایینی قرار دارند معرفی کنیم. ضمن این که ما امکان انتشار مجموعه شعر شاعران بزرگ را نداریم. به دلیل این که آثار گذشتهشان را ناشرین بزرگ منتشر میکنند و آثار جدیدی هم که بخواهند منتشر کنند، باز به همانها میسپارند. سعی میکنیم در زمینه پخش مجموعههایی که رویشان سرمایهگذاری میکنیم و انتشار میدهیم فعالانه عمل کنیم. اما به طور کلی پخش مجموعههای شعر ضعیف است و آن هم به این جهت است که کتابفروشیها به دلیلی عدم استقبال مردم از مجموعه شعر آنها را نمی پذیرند.»
این دیدگاه شاید عامترین و شایعترین دیدگاه مردم و ناشران نسبت به شعر امروز باشد: شاعر جوان، شاعر بزرگی نیست! شاعر بزرگ یعنی شاعر بالای پنجاه سال یا شاعر مرده. تازه آنجا هم باید غربال کرد و سه، چهار نفر را گلچین کرد و باقی را دور ریخت. این دیدگاه به ذهنیت ناشران نوپا هم تزریق میشود و آنها هم با همین پیشداوری قدم به عرصه نشر میگذارند و شعر را از برنامههای خود حذف میکنند. گفتههای «ویدا دهقانیان» از نشر «آرتامیس» هم در این زمینه خواندنی است: «متأسفانه شعرهای امروز، شعرهای ضعیفی هستند. همه احساسی و عاطفیاند و ما ترجیح میدهیم در انتشارات آرتامیس کارهایی انجام دهیم که به شناسایی و حل معضلات اجتماعی کمک کند و در حال حاضر با شعر نمیتوان به این نتیجه رسید. اکثر کسانی که هم اکنون شعر میگویند، هم مطالعهشان نسبت به نسل قبل شاعر کمتر است و هم شناختشان از جامعه. انتشارات ما انتشارتی نوپاست و حدود سه سال است که در زمینهی نشر کتاب فعالیت میکند اما تمایلی به چاپ کتاب شعر نداریم. البته یک مجموعه شعر بوده که کارهایش را انجام دادیم اما برای انتشار تأیید نکردیم و پیشنهاد کردیم که شاعر آن اثر، با تعدادی از اساتید ادبیات مشاوره کند. هدف اصلی این انتشارات کار ایرانشناسی است. چون خودم خیلی اهل شعر نیستم و فکر میکنم مشکلات دیگری داریم که بیشتر میتوانیم به آنها بپردازیم، البته نمیگویم دیگرانی که این کار را میکنند و به این کار علاقمندند، از این کار پرهیز کنند؛ اما من که با یک هدف برای جامعهام کار میکنم فکر میکنم به مشکلات دیگری بپردازم بهتر است. منی که سرمایهام محدود است و کاری میکنم، ترجیح میدهم مثلاً در مورد ایرانشناسی کار کنم. ما در این زمینه معضل داریم. بچههای ما متأسفانه هویتشان را فراموش کردهاند. یعنی ما در ایران مشکل هویتی داریم. ترجیح میدهم کتابهایی چاپ کنم که کمک کنند به آشنایی بچهها با هویت خودشان. یعنی وقتی «جشنهای ایرانی» را منتشر میکنم بچهها فرهنگ خودشان را میشناسند. شاد بودن را به بچهها یاد میدهیم که چقدر جامعهی ما از دوران قدیم جامعهی شادی بود و الآن همه چیز فراموش شده. باید چیزهای فراموش شده را به یاد مردم بیاوریم. به خودمان اعتماد به نفس بدهیم. نه این که نداریم ولی واقعیت این است که حرف زدن فقط کافی نیست. شناخت واقعی کمک میکند به محکم بودن در مقابل مشکلات. ما شاعران بزرگی داشتهایم. حتی کسانی که شعر نو میگفتند مثل شاملو و مشیری و… درست است از احساسات و عواطف میگفتند ولی آن احساسات ریشه در اجتماع داشت و معضلات اجتماع را بیان میکرد. حتی در بیان احساسات چیزهایی که سد راه این مسأله بود را بیان میکردند. شما به شعرهای فروغ نگاه کنید. معضلات و مشکلاتی که یک زن با آنها مواجه است را بیان میکند که میخواهد احساسش را بگوید و نمیتواند. ولی الآن من ندیدم یا خیلی کم دیدم شعری را که بتواند با نسل جوان ارتباط برقرار کند. به همین خاطر ما شاعر زیاد داریم ولی شعرخوان کم داریم. کسانی هم که علاقهمند به شعر هستند اغلب شعرهای قدیمی را میخوانند و شعرهای نوی سابق که متأسفانه شاعرانشان اکنون در قید حیات نیستند. من پول نمیگیرم که کتاب را چاپ کنم و دست طرف بدهم. خیلی وقتها هم پیشنهاد شده که مجموعه شعری را با هزینهی خود شاعر منتشر کنم ولی من نپذیرفتم چون فکر کردم این کتاب در حدی نیست که قابل چاپ باشد. صادقانه هم به آن شاعر گفتم که من میتوانم مجوز این کتاب را بگیرم و چاپ کنم اما فایدهای ندارد. به این دسته از مراجعان توصیه کردم مثلاً جایی ببرند و ایرادهایش را رفع کنند، کار را قوی کنند و بعد اگر قرار است سرمایهگذاری کنند، سرمایهگذاریای کنند که بتوانند آن را دست خوانندگانشان بدهند. نویسنده بیش از اینکه لذتش کسب درآمد باشد، فکرش این است که کتابش را دست خوانندگان ببیند. یعنی فروش این کتاب است که وقتی مخاطب رد می شود با عشق آن کتاب را بخرد و در مورد شاعرانی که به من پیشنهاد انتشار مجموعهشان را دادهاند اغلب این پیشنهاد را دادهام که کارشان را قویتر کنند ولی چنین کاری ندیدم. البته من دو سه سال است که در زمینه چاپ و نشر فعالیت میکنم و فکر میکنم هنوز خیلی فرصت دارم. شاید شاعران خوب هم به سراغم بیایند. ولی اگر سرمایهگذاری هم از طرف خود شاعر باشد معمولاً پس از انتشار کتاب و اولین فروش مبلغ معادل سرمایهگذاری را به شاعر برمیگردانم و بعد برای باقی کارها کمکش میکنم. یعنی در زمینهی پخش هم تا جایی که از دستم بر بیاید کمک میکنم. به نظرم باید به نویسندهها کمک کنیم که رشد کنند و نویسندهای هم که به کارش معتقد باشد تلاش میکند تا کارش را بهتر و اثر را منتشر کند. اگر روزی بخواهم شعر چاپ کنم، ترجیح می دهم شعر اجتماعی باشد. طوری که بتواند جوان ما را به سمت رشد سوق دهد نه اینکه او را خسته کند. یعنی نسل جوان لذت ببرد از خواندن آن شعر و جذب اثر شود. شاعران هم باید تلاش کنند تا با توجه به فرهنگ و مذهبمان شعر بنویسند.»
این دیدگاه از یک متولی نشر با چند سطح تنزل در میان عامهی مردم هم رایج است. در حالی که میشود ثابت کرد که شعر سه دههی اخیر ایران اجتماعیترین و سادهترین (لااقل از وجه زبانی وگونهی تخیل) شعر تاریخ ادبیات ما بودهاست و شانس ارتباطش با مخاطب به همین خاطر بسیار بیشتر میتواند باشد، شکاف میان خواننده و مؤلف شعر به قدری دهشتناک شده که همه را به کنشی نوستالژیک در بارهی شعر و شاعری سوق دادهاست. هر چند هستند ناشرانی انگشتشمار که با شرایطی منصفانهتر، هم کارها را به درستی کارشناسی میکنند و هم در پخش و کیفیت ظاهری آنها وسواس به خرج میدهند، اما این عدهی محدود هم به خودی خود نمیتوانند بحران نشر کتاب شعر را تقلیل دهند و با شرایط کنونی، به نظر میرسد سرگردانیهای شاعران ـ به خصوص جوانان ـ برای نشرکتابشان به دردی مزمن بدل شدهاست و درمانش به این زودیها و سادگیها میسر نخواهد شد.
منبع :آناهید
با اندکی تلخیص