اصولا هر چیزی یک نشانه ای دارد، این موضوع اظهرمن الشمس است. از جمله چیزهایی که نشانه دارد، ظهور و حضور آقای خاتمی در انتخابات است. منظورم طبیعتا این است که اصلا به این سادگی نیست که مثلا فردا سخنگوی آقای خاتمی بیاید و بگوید که ایشان نامزد انتخابات شده است، چون پس فردا همان سخنگو می آید و می گوید که خاتمی سخنگو ندارد و نداشته و نخواهد داشت، یا اینکه مثلا ابطحی اعلام کند که خاتمی آمد. اگر شنیدید که ابطحی اعلام کرده که خاتمی آمد، حرفش را قبول نکنید، چون ممکن است یک روز بعد نه تنها نامزدی خاتمی را تکذیب کند، بلکه تا شش ماه دیگر هیچ حرفی نزند. یا حتی مشارکت و رضا خاتمی اگر اعلام کند خاتمی اعلام نامزدی کرد، حرفش را گوش نکنید و یک روز صبر کنید، چون احتمال دارد که یک روز بعد خبر استعفای رضا خاتمی از مشارکت زودتر از تکذیب نامزدی خاتمی بیاید. حتی اگر شخص آقای خاتمی ظاهر شد و گفت من کاندیدا شدم، قبول نکنید، چون ممکن است یک دفعه از هول و هراس از هوش برود و بگوید نه، من نامزد نیستم، میرحسین نامزد است. با توجه به همه این چیزها و خیلی چیزهای دیگر، در 24 ساعت گذشته من به این نتیجه رسیدم که خاتمی قطعا می آید. این هم نشانه های آمدن خاتمی..
نشانه اول: وب سایت ها و روزنامه های اصلاح طلب همه شان در مورد مساله “ ارث زنان در اسلام” مقاله منتشر می کنند.
نشانه دوم: روزنامه کیهان که تا دو روز قبل جوراب میرحسین را انداخته بود توی وایتکس، چون بادبان سفید است، از دیروز دقیقا نمی دانم چه چیزی از خاتمی را هوا کرده بود.
نشانه سوم: صدای رسائی، از زبان یکی از معاونین وزارت ارشاد، که ضمنا برای تاکید بر تفکیک قوا نماینده مجلس هم هست و برای نشان دادن استقلال دولت در انتخابات هم نطق می کند، به گوش رسید و در مجلس رسما دولت خاتمی به خین و خین ریزی کشیده شد. اتفاقا در انتخابات گذشته هم الیاس نادران برای اعلام نامزدی هاشمی، مجلس را به خاک و خین کشید.
نشانه چهارم: سعید رضوی فقیه دستگیر شد. شما بگوئید، آدمی که سه سال است سیاست را گذاشته کنار و دارد درس می خواند و رفته است پاریس، نماز شبش هم قطع نمی شود و در فرنگستان از هر حزب الهی حزب الهی ترست، درست همان روزها که خاتمی تصمیم می گیرد نامزدی اش را اعلام کند، برمی گردد تهران؟
نشانه پنجم: مهم ترین نشانه جدی شدن نامزدی خاتمی این است که همه وب سایت ها و روزنامه های اصولگراها و مخالفان خاتمی تاکید کرده اند که میرحسین موسوی و کروبی و عبدالله نوری حتما نامزد انتخابات می شوند. وقتی همه اصولگرایان تاکید می کنند میرحسین نامزد شده است، معلوم می شود نامزدی خاتمی واقعا جدی است.
نشانه ششم: پرتاب ماهواره امید به آسمان- طبیعتا هر ماهواره، موشک، فیل یا موجودات مشابهی تا سه ماه دیگر فقط به آسمان پرتاب می شود- و همزمان با آن تبریک احمدی نژاد به رهبری و تبریک رهبری به احمدی نژاد و تاکید بر این پیشرفت هوایی و آسمانی دولت نهم نشان می دهد که احتمالا نیم ساعت قبل از پرتاب، نامزدی خاتمی قطعی شده است.
نشانه هفتم: روشن شدن موضوع هاله نور، یکی از نشانه های ظهور خاتمی روشن شدن موضوع هاله نور توسط مشاور مطبوعاتی احمدی نژاد است، طبیعی است که اگر کروبی یا میرحسین نامزد شده بودند امکان نداشت تا بیست سال دیگر هم کسی موضوع هاله نور را روشن کند، و همین نشان می دهد که مساله نامزدی جدی است.
نشانه هشتم: خاتمی گفت ممکن است خودم بیایم، ممکن است نیایم، ابطحی هم گفت تا 48 ساعت دیگر ممکن است خاتمی بیاید، موسوی لاری هم گفت خاتمی شاید بیاید، عطریانفر هم گفت هنوز معلوم نیست، میرحسین هم گفت که می آید، عبدالله نوری هم گفت که قطعی است، کروبی هم گفت خاتمی راضی نیست من بروم، به نظر شما همین ها کافی نیست؟
نشانه نهم: یکی از دلایل قطعی برای آمدن خاتمی، حضور احمدی نژاد در بازی فوتبال ایران و کره است، طبیعی است که اگر خاتمی نمی خواست بیاید، احمدی نژاد که مرض نداشت برود مسابقه فوتبال، الآن داشت بال بال می زد برود کاراکاس.
نشانه دهم: یکی از نشانه های نامزدی خاتمی این است که مشاور رئیس جمهور گفت، از صدا و سیما راضی نیستیم. چرا؟ چون صدا و سیما هنوز موفق نشده که اوضاع کشور را طوری نشان بدهد که خاتمی بفهمد که نباید نامزد بشود.
از هزار سال قبل تا امروز
بیخودی نبود که احمدی نژاد می گفت می خواهد مدیریت علمی کند. خاک برسر ما که قدردان این کابینه علمی و این همه دانشمند نیستیم، وزیر علوم که نابغه ریاضی قرن است. وزیر بهداشت هم کاشف داروی ایدز است. وزیر سابق کشور هم که دکترا از کمبریج داشت، وزیر فعلی کشور هم که با این پولش می تواند ماهی شانزده تا دکترای هاروارد بخرد در هر رشته ای که دلتان بخواهد، دیگر از دنیا چه می خواهیم؟ فقط به اظهار نظر آقای محصولی دقت کنید: “ اولین رئیس جمهوری که در هزاران سال گذشته به تمام شهرها سرزد، احمدی نژاد بود.” در همین راستا توضیحات زیر ضروری است:
اول: علت اینکه در هزاران سال گذشته، یعنی هزار سال گذشته، هیچ رئیس جمهور دیگری به تمام شهرها سرنزد، این بود که در هزار سال گذشته نظامی به اسم جمهوری وجود نداشت.
دوم: علت دیگری که در هزاران سال گذشته هیچ رئیس جمهور دیگری به تمام شهرها سرنزد، این بود که صد سال قبل هم جز چهار پنج تا از این شهرها، شهرهای دیگر وجود نداشت.
سوم: علت اینکه محصولی فکر می کند در هزار سال گذشته روسای جمهور ایران باید به شهرها سرمی زدند، این است که احتمالا مفهوم سال را نمی داند، یا عدد هزار را جز در مورد پول نمی شناسد. آن را از ده میلیارد به پائین پول خرد است برایش.