گزارش

نویسنده
سُها دادفر

گزارشی از اجرای ویدئو آرت های زنان بدون مردان در سوئد

سرنوشت به هم آمیخته پنج زن…

 

نسخه سینمایی فیلم “زنان بدون مردان”، ساخته شیرین نشاط، عکاس و فیلمساز مقیم نیویورک، همزمان با برگزاری جشنواره فیلم استکهلم از 18 تا 29 نوامبر در خانه فرهنگ  Kulturhusetاین شهر به نمایش درخواهد آمد.

شیرین نشاط این فیلم را تقدیم کرده است به تمامی مبارزان راه آزادی و دموکراسی در ایران، از انقلاب مشروطه 1285 تا جنبش سبز مردمی در سال 1388. 

این فیلمساز و عکاس تلاش کرده تا در مراکش، صحنه‌هایی نزدیک به تهران سال‌‌های قبل از انقلاب را بازسازی کند. وی می‌گوید: “برای من این که فضا بتواند در ذهن مخاطب، حداقل تا حدی فضای ایران را تداعی کند خیلی مهم بود. چند سالی در این زمینه تحقیق کردیم تا بالاخره در کازابلانکا فضاهایی را که می‌خواستیم پیدا کردیم. به‌عنوان نمونه، در تهران قدیم ساختمان‌هایی زیبایی وجود داشت که نظیر آن را در کازابلانکا پیدا کردیم و صحنه‌های مربوط به تهران و تظاهرات‌را در آنجا ساختیم. کار اما به همین آسانی تمام نشد. برای پیدا کردن خانه مونس، یا باغ فرخ‌لقا در شهر کرج، ناگزیر شدیم به شهرهای دیگر مراکش نیز سفر کنیم.”

 

وی از پنج شخصیت اصلی رمان «زنان بدون مردان»، شخصیت‌های «مونس»، «زرین»، «فائزه» و «فرخ‌لقا» را دستمایه کار خود قرار داده و «مهدخت» را که در انتهای کتاب پیکرش را در حاشیه رودخانه می‌کارد تا ببالد و بذرافشانی کند، از نسخه سینمایی حذف کرده است.

«مونس»، «زرین»، «فائزه» و «فرخ‌لقا» را به ترتیب، شبنم طلوعی، ارشی توت، پگاه آهنگرانی و آریتا شهرزاد بازی می‌کنند.

شیرین نشاط می‌گوید: «در ویدئوی طوبا من تبدیل شدن انسان به درخت را تجربه کرده بودم. برایم دیگر جذابیتی نداشت که این کار را دوباره تکرار کنم. دیگر این که امکانات ما نیز محدودیت‌هایی داشت. در نتیجه تصمیم به حذف این شخصیت در نسخه سینمایی گرفتم.»

شخصیت «مهدخت»، البته با تغییراتی بنیادین، دستمایه این فیلمساز در یکی از پنج ویدئویی قرار گرفته که به طور جداگانه درباره تک‌تک شخصیت‌های رمان «زنان بدون مردان» ساخته است.

فیلم «زنان بدون مردان»، اقتباسی آزاد از رمانی به همین نام نوشته شهرنوش پارسی‌پور است. شیرین نشاط در نسخه سینمایی این رمان، تغییراتی ماهیتی در هرکدام از شخصیت‌های آن به وجود آورده است.

 

در رمان «زنان بدون مردان»، دلیل خودکشی «مونس»، برخلاف آنچه در فیلم تصویر شده، رویای رهایی از برادر مستبد و میل مفرط به شرکت در فعالیت‌های اجتماعی نیست، بلکه رسیدن به این آگاهی است که دختر 38 ساله مجرد، در گفت‌وگو با فائزه یکباره درمی‌یابد پرده بکارت، پرده نیست و سوراخ است: «چیزی در تنش شکسته شده بود. خشم سردی تنش را پر کرده بود. به فکر تمام آن روزهای بچگی افتاده بود که با حسرت به درخت‌ها نگاه کرده بود به آرزوی آن که یکروز و فقط یکبار از یکی از آن‌ها بالا برود و از ترس بکارت هرگز از درخت بالا نرفته بود.»

«مونس» در فیلم زنی سرکش و آزادی‌خواه در رویای فعالیت اجتماعی است. او در زندگی دوباره، پس از این که «فائزه»‌ی آسیب‌دیده را به باغ امنِ «فرخ‌لقا» می‌سپارد، راه آمده را بازمی‌گردد تا فعالیت اجتماعی خود را آغاز کند.

 

«زرین‌کلاه» نیز در فیلم برخلاف آن تصویری که در رمان از او داده شده، زنی سرخوش نیست و ظاهر و رفتاری کاملاً درونگرا دارد. او که زنی فاحشه است و از مقطعی به بعد مردها را بی‌چهره می‌بیند، دچار بحرانی شدید می‌شود و از شهر و کاشانه خود می‌گریزد و به باغ «فرخ‌لقا» پناه می‌برد. در آنجا، در پناه مهربانی صاحبخانه، «باغبان» و «فائزه» کمی بهبود می‌یابد اما به محض اینکه «فرخ‌لقا» به فکر مهمانی و دعوت از دوستان و آشنایانش در تهران می‌افتد، گویی از هراس باز شدن درهای باغ و بازگشت به جامعه مردان بی‌چهره، دوباره روز به روز ضعیف‌تر می‌شود و همان شب میهمانی می‌میرد. در فیلم اگرچه «زرین‌کلاه» همچون رمان، از میان مردان فقط باغبان را با چهره انسانی خود می‌بیند، اما نه همسر او می‌شود، نه نیلوفری می‌زاید و نه همراه با او دود می‌شود و به آسمان می‌رود.

«فائزه» در کتاب، همسر دوم عشق قدیمی‌اش، «امیرخان» برادر «مونس» می‌شود. در فیلم اما، او اگرچه دختری سنتی است اما پس از حادثه تجاوز در شهر، به باغ «فرخ‌لقا» پناه می‌برد و اندک‌اندک به خودآگاهی می‌رسد. او از قید حجاب رها می‌شود، به پیشنهاد ازدواج امیرخان نه می‌گوید، از باغ بیرون می‌زند و قدم در «جاده» می‌گذارد.

«فرخ‌لقا» در رمان «زنان بدون مردان»، پس از مرگ همسرش «گلچهره»، باغی در کرج می‌خرد و از تهران کوچ می‌کند. او در آرزوی شهرت و ساختن زندگی دوباره، ابتدا تصمیم می‌گیرد وکیل مجلس شود که نمی‌شود. بعد به پیشنهاد «مونس»، شعر و شاعری را انتخاب می‌کند که بازهم موفق نمی‌شود. او پس از سرخوردگی از این دو راه حل، برای کسب شهرت، بازهم به پیشنهاد مونس، به یک نقاش جوان اجازه می‌دهد تا به قصد برپایی یک نمایشگاه، طرح‌هایی از چهره او بکشد اما این نمایشگاه نیز به نتیجه خوبی نمی‌رسد. به تهران می‌رود و در نهایت، دوستی قدیمی استعداد درونی او را کشف می‌کند و با هم ازدواج می‌کنند. زن به کار دستگیری از بینوایان مشغول می‌شود و به این ترتیب، رئیس افتخاری یک پرورشگاه می‌شود. در فیلم اما پس از این که رویای عاشقانه‌اش با «فخر‌الدین»، عشق قدیمی‌اش بر باد می‌رود و زرین‌کلاه نیز می‌میرد، از باغ بیرون می‌زند و راهی «جاده» می‌شود.

فیلمساز برای مخاطب خود از سرنوشت هیچ‌کدام از این شخصیت ها جز زرین که به مرگ می‌پیوندد چیزی نمی‌گوید.

شیرین نشاط علاوه بر نسخه سینمایی فیلم «زنان بدون مردان»، پنج ویدئو آرت نیز از آن ساخته است که اگرچه به فیلم مربوطند اما هرکدام مستقل هستند. او در گفت‌وگو با روزنامه پرتیراژ سوئدDN گفته است: «در واقع همزمان با ساخت این ویدئوهای پنج‌گانه، نسخه سینمایی زنان بدون مردان را نیز می‌ساختم که اگرچه‌هر دو از یک کتاب اقتباس شده‌اند اما این دو نوع کار از حیث نوع مخاطب با همدیگر تفاوت اساسی دارند.» 

چهار قسمت از این ویدئوآرت پنج‌گانه‌به نام‌های “مونس”، “مهدخت”، “زرین”، “فائزه” و «فرخ‌لقا»، از دهم ماه اکتبر در خانه فرهنگ استکهلم به نمایش در آمده است و نمایش آنها تا آخر ماه ژانویه سال 2010 ادامه خواهد داشت.

گفتنی است به گزارش مسئولین خانه فرهنگ استکهلم، تا به امروز بیش از بیست‌هزار نفر از نمایشگاه زنان بدون مردان دیدن کرده‌اند.