میلیاردراللهی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

سردار محصولی، وزیر محترم کشور و مقاطعه کار سابق و که در جریان طلا و زمین و ‏ماشین و آپارتمان می باشد و قیمت ها کاملا کف دستش است، و اصولا قیمت انواع نان را به ‏روز که نه، حتی به ساعت بلد است، در یک گفتگوی مشتی مامان درباره انتخابات و دولت ‏نهم شرکت کرد و گفت: “ جنس دولت نهم از طلاست.” وی توضیح داد: “ طلای هجده عیار” ‏در همین راستا با وزیر کشور مصاحبه سرگشاده ای انجام دادیم.‏

سووال: در سالگرد انقلاب چه پیامی برای ملت دارید؟
سردار میلیاردراللهی: من باید به ملت ایران بگویم که انقلاب اسلامی ایران هر روز بزرگتر و ‏عظیم تر می شود و روی قیمتش می رود، انقلاب ایران یک اپارتمان نیست، یک زمین بزرگ ‏است که اگر دشمنان آن را بکوبند، ما در آن چهار طبقه می سازیم، اگر بخواهند هر چهارطبقه ‏را نابود کنند، در همان زمین یک برج بیست طبقه می سازیم و هرچه از انقلاب بگذرد قیمت ‏آن بالاتر می رود؟

سووال: نظرتان درباره دولت نهم چیست؟
سردار میلیاردراللهی: دولت نهم دولتی است ارزشی، واقعا این دولت بسیار ارزش دارد، شاید ‏ارزش این دولت را فقط کسانی که نرخ دست شان است خوب بفهمند. دولت خاتمی مثل یک ‏مشت پول خورد بود که دائم سروصدا می کرد، اما دولت نهم مثل یک دسته اسکناس است که ‏ممکن است در آن سروصدای روزنامه ها و دانشجویان نباشد، ولی همین اسکناس هزاران ‏برابر پول خورد ارزش دارد.‏

سووال: برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی ایران باید چه کنیم؟
سردار میلیاردراللهی: من از زمانی که دلار هفت تومان بود در جریان انقلاب اسلامی بودم، ‏این را منافقان اصلاحاتگر بدانند که ما از آنهایی نیستیم که وقتی نرخ ارز صدتومان شد ‏انقلابی شدیم، ما خودمان اصل جنسیم، در همین راستا، انقلاب اسلامی به گفته حضرت امام ‏که هیچ وقت ارزش حرف های ایشان پائین نیامد، استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی به ‏عنوان اهداف آن بود که استقلال به معنی اهمیت صادرات نسبت به واردات است که ما سالها ‏برای صادرات تلاش کردیم. جمهوری اسلامی هم یک هدف مهم انقلاب اسلامی می باشد که ‏واقعا در جمهوری اسلامی هر سه بخش، هم خصوصی، هم تعاونی و هم بخش دولتی زحمت ‏کشیدند که نیاز به گفتن ندارد، و در همین راستا واقعا ما در هرسه بخش فعالیت کردیم، همین ‏زمین ها را گاهی از تعاونی می گرفتیم و بصورت بخش خصوصی کار می کردیم و از مجوز ‏دولتی هم استفاده می کردیم. در مورد آزادی هم خیلی چیز مهمی است، ولی الآن روند بازار ‏نیست و برای اینکه جنس دولت جور باشد در مورد آن حرف هایی زده می شود.‏

سووال: با توجه به آغاز مذاکره با آمریکا، نظر شما در این مورد چیست؟
سردار میلیاردراللهی: البته الآن مضنه بازار برای مذاکره خوب است، اگر مذاکره انجام بشود، ‏ارزشهای زیادی حفظ می شود، از جمله ارزش جنس، معمار، نقشه و تاسیسات که همیشه ‏اهمیت خاصی برای برادران ارزشی دارد. البته بعضی موارد هم هست که هماهنگی باید ‏بشود، از جمله قبل از اعلام قرارداد باید دولت اعلام کند که برادران ارزشی طلا و ارز و ‏ماشین هر چی دارند بفروشند که از کون اش نیفتد، و همچنین یکی از مسائلی که از نظر ‏حیثیت مملکت خیلی اهمیت دارد، این است که اگر روابط ایران و آمریکا درست بشود، تمام ‏اجناسی که در جریان معامله مورد توجه قرار می گیرند، از جمله دستگیره، شیرحمام، پنجره، ‏دستشویی آلات، کاسه توالت، کاسه چینی و سایر مسائل حیثیتی ملت، از جنس آمریکایی اصل ‏می آید که واقعا عروس است و اصلا جنس فرانسوی جلوی آن تومنی هفتصنار توفیر می کند. ‏

منوچهر احترامی هم رفت

آدم باورش نمی شود کسی که این همه وجود دارد، برود. کسی که این همه تولید کرده، این ‏همه خلاقیت داشته، این همه کار و فکر کرده و توانسته در قبیله خودش یکی از بزرگان باشد، ‏یک باره تبدیل بشود به خبر و تبدیل بشود به آخرین خبر و بخوانی که نوشته اند: “ منوچهر ‏احترامی رفت.” و البته باور کردنش کاری دشوار است. چطور می شود رفته باشد، در حالی ‏که در طنز امروز ایران این همه اثرش هست؟ و اصولا حرف نامربوطی است به کسی که ‏نشانه حیاتش اثرش است، بگویی که رفت، کجا رفت؟ او که هنوز نشانه حیات دارد و نوشته ‏ها و سروده هایش را می خوانیم.‏

احترامی، از نسل توفیقی هاست که در آنجا که بود همیشه کار خلاق می کرد. هم شعر خوب ‏می گفت و هم نثر خوب می نوشت. در شوخی با نثر تاریخی کارش بی بدیل و گاه بسیار ‏درخشان بود و شاید همان نثر تاریخی است که نشان می دهد که او حسابی ادبیات فارسی ‏خوانده است. ‏

جز طنزهای فراوان او در تمام این سالها، از نظر من شاید بهترین و ماندگارترین کارش که ‏بی تردید در ذهن و روح همه بچه های هفت تا چهل ساله ما مانده است، خلق شخصیتی بود به ‏اسم “ حسنی” در کتابهای “ حسنی نگو یه دسته گل”، “ خروس نگو یه ساعت”، “ دزده و ‏مرغ فلفلی” و “ خرس و کوزه عسل” که بسیاری از بچه هایی که هفت سالگی شان را پس از ‏سال 1360 گذراندند، خوب بودن و آدم بودن و کمک کردن به همدیگر را از او یادگرفتند. ‏شاید شاهکار بزرگ احترامی این بود که هر ایرانی در کشوری که مردمش کتاب نمی خوانند، ‏شعرهای احترامی را حفظ است و می خواند. احترامی که با نام “ پورنگ” مجموعه حسنی را ‏منتشر می کرد، آهنگ به یاد ماندنی همه نسل های امروز ایران است. ‏

منوچهر احترامی پس از انقلاب مدتی با آهنگر کار کرد و وقتی گل آقا آمد، عضو ثابت و یکی ‏از اذناب و عوامل آبدارخانه مبارکه گل آقا بود. احترامی با وجود اینکه پیر شده بود و طبیعتا ‏باید مثل بسیاری از پیرمردهای هنرمند و نویسنده ایرانی به جای به روز شدن زبان، سعی می ‏کرد جلوی تغییر زبان و گذشت زمان را بگیرد، اما چنین نبود و چنین نکرد. او همیشه نو و ‏تازه ماند و آخرین کارهایش نشان می دهد که با تمام قدرت در پی گفتن به زبان امروز بود. ‏

دیروز خواندم که احترامی رفته است. رفتنش را به خانواده طنز پارسی تسلیت می گویم، ‏محمود فرجامی بسیار زیبا نوشته است درباره او و بخوانیدش که مرگ چنین خواجه نه کاری ‏است خرد….‏

[](http://)