تیم ملی کشتی ایران در لس آنجلس سومین پیروزی پیاپی خودش را در برابر تیم ملی آمریکا به دست آورد، تیم ملی کشتی ایران در دو مسابقه اول با ارمنستان و …. مسابقه داده بود و قاطعانه پیروز شده بود. خیلی هم عالی. تبریک به همه مردم. ولی واقعا چه اشکالی دارد که بعضی اوقات، منظورم همیشه نیست، مثلا ماهی یک دفعه، آدم که می خواهد به آمریکا فحش بدهد یا سخنی علیه آمریکا بگوید، نه یک هفته، نه چهار روز، نه یک روز، یک ساعت و فقط یک ساعت صبر کند. سردار نقدی که اصلا صبر ندارد، اعلام کرد “استکبار در حذف کشتی از المپیک ناکام ماند.” درست دو ساعت بعد از این اظهار نظر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پیروزی تیم کشتی ایران بر تیم آمریکا را تبریک گفت. یعنی واقعا این نقدی ماه است، دوست دارم برود پشت ابر همان جا بماند و هیچ وقت در نیاید و این سئوال تاریخی مارتیک را بشریت پاسخ بدهد که “ماه در بیاد که چی بشه؟”
لیاخوف باید برقصه
دقت کردید در مجالس شادی ایرانی که امیدوارم به حق پنش تن همیشه نصیب تان بشود، همیشه یک آقایی هست که وقتی از او می خواهند برقصد از جایش تکان نمی خورد و جوری محکم می چسبد به صندلی انگار صندلی بقول مرحوم مارشال مک لوهان امتداد طبیعی باسن اش است، بعد بالاخره بعد از یک ربع اصرار و تمنا و تقاضا چنان قری می دهد که هیچ شاه فنری تحملش را نمی کند و بعد هر چه چپ چپ نگاهش کنی تا آخر مجلس شادمانی نمی تمرگد سر جای اش. حالا من فکر می کنم این همه که دارم اصرار می کنم لیاخوف بیاید و نمی آید، شاید اگر همه بگوئیم لیاخوف باید برقصه، یکهو دیدی آمد و ما را از شر این مجلسی ها راحت کرد. یعنی این مجلسی ها هم مثل همان حاج آقای “من نمی رقصم” است که تا دهان مبارک را باز نکردند، آدم فکر می کند ممکن است یک حرف معقولی، یا اصولا حرف قابل تحملی می خواهند بزنند. بعد، یکی پیدا می شود مثل آقای قاسم جعفری نماینده مجلس و عضو جبهه پایداری، نه برادر من، کجا فحش دادم؟ ایشان واقعا عضو جبهه پایداری است. حالا برای شما فحش است برای ایشان هم خاطره است هم تشکیلات، همین آقای جعفری گفت: “برخی وزرا به توییتر و فیس بوک پناهنده شده اند.” یعنی من صد گرم فسفر سوزاندم که بفهمم معنی این جمله چیست. آیا منظور آقای قاسم خان این است که برخی وزرا در فیس بوک عضو هستند؟ این چه ربطی به پناهنده دارد؟ بالاخره آدم یک کلمه را استفاده می کند باید دور از جان دور از جان یک معنایی داشته باشد. عطسه که نمی کنی برادر! دو دقیقه محضا الله فکر کن، بخدا نمی میری. یا نماینده سمنان، بیخودی اسمش را نمی برم، مگر کلا از 290 نماینده مجلس اصولا شما بیش از ده تا ی شان را به اسم می شناسید که من اسم ببرم؟ اصلا مگر مردم خود سمنان اسم این آقا را می دانند؟ یکهو شنیدند که این آدم نامزد است و فکر کردند محسن رضایی است، تا بخودشان بیایند فقط یازده سانت جای شکرش باقی مانده بود. همین نماینده سمنان گفته “مردم اوکراین باید از فتنه 88 درس می گرفتند.” حالا اگر به خودش بگوئی اوکراین کجای کره زمین است و اصولا چه جور جایی است و از او بخواهی هفت ثانیه درباره اوکراین حرف بزند هیچ اطلاعی ندارد. چطور انتظار دارد که مردم اوکراین درباره فتنه 88 درس بگیرند. مگر مردم ایران که دو هزار کیلومتر از اوکراین به فتنه 88 نزدیکتر بودند و این همه کتک خوردند و زندان رفتند، از آن درس گرفتند؟ اگر درس گرفته بودند که روحانی را انتخاب نمی کردند و عیش مجلس را منقص نمی کردند. یا یک نماینده دیگر به نام جوکار گفته که “با ورود اشتون به ایران، آمدند یک پیرزن را چادر به سرش کردند تا از او دلجویی کنند.” تو را به خدا! به مرگ همین لیاخوف، شما از این جمله چیزی می فهمید؟ فکر می کنید منظورش چه بوده؟ اصلا منظوری داشته؟ بعد ادامه داده که “آنها اگر صادق بودند باید با خانواده شهدای هسته ای، مادران شهید ما، مادرانی که فرزندان شان توسط منافقین شهید شدند، دیدار و از آنها دلجویی می کردند.” شما می فهمید منظور ایشان از آنها چه کسانی است؟ آیا منظور خانم نرگس محمدی است؟ یا کاترین اشتون؟ یا جواد ظریف؟ البته من توضیح می دهم که به نظر من آقای جوکار فکر می کند خانم اشتون به ایران آمده بود که با یک مادر چادری دیدار کند، بعد تقلب کردند و به جای مادر یکی از شهدا معرفی اش کردند. شما فکر می کنید ایشان چیز دیگری در مغزش است. البته اگر چنین چیزی وجود داشته باشد. چرا که همین آقای جوکار گفته است که “مگر همین ها نبودند که می گفتند نظام جمهوری اسلامی ستار بهشتی را کشته است؟” یعنی باید یک دور مغز این آدم را ری ست کرد. بعد دوباره یک ویندوز روی آن نصب کرد، کل اطلاعاتی هم که بعید می دانم چیزی در حافظه اش باشد، دیلیت کرد برود پی کارش. یعنی واقعا من حق ندارم که همین نوروز با لیاخوف تماس بگیرم که بیاید مجلس را با همه محتویاتش ببندد به توپ برود پی کارش؟ لیاخوووووووووووووووووف!
حکومت غصبی است
یکی از تخصص های ویژه ائمه جمعه و مسئولان عالیرتبه جمهوری اسلامی تولید نظراتی است که جهانشمول است، ولی پنج شش هزار سال دیر گفته شده. مثلا آقای فلان امام جمعه گفته بود که “رهبر جمهوری اسلامی فقط رهبر ایران نیست، بلکه رهبر کل مسلمین جهان است.” حالا ما با این نظر چه کنیم؟ کل اهل سنت که یک میلیارد و دویست میلیون نفر از یک میلیارد و چهارصد میلیون مسلمان جهان هستند، خیلی که به ما لطف کنند، معتقدند شیعه یک انحراف در دین اسلام است. آنهایی هم که صریحا نظر می دهند مثل علمای مصر و مفتیان عربستان و ترکیه و پاکستان و غیره که شیعیان را کافر و نجس و واجب القتل می دانند. مسلمین آمریکا هم که دو سه میلیونش ایرانیانی هستند که از رهبری و حکومت و جمهوری اسلامی تازه فرار کردند و رفتند و خیلی که مسلمان باشند می شوند لیلا فروهر و سوزان روشن و حمیرا.
آقای کاظم صدیقی هم که هر وقت می بینمش یاد خانه خانم هابیشام می افتم و فکر می کنم یک گردگیری حسابی لازم دارد، فرموده که “حکومت مردمی بدون اذن خدا غصبی است.” با این نظر باید چکار کنیم. اولا باید ببینیم منظور گوینده کدام خداست؟ منظورش خدای مسیحی هاست؟ خدای یهودی هاست؟ خدای زرتشتی ها و بهایی هاست؟ یا خدای بودائی ها و هزار تا دین هندو، طبیعی است که هیچ کدام از اینها نیست و منظور خدای یکتای اسلام است. تازه بدبختی از همین جا شروع می شود که خدای اسلام کدام خداست؟ البته که گفته می شود که خدا فقط یکی است. من هم می دانم که احتمالا خدا یکی است، ولی بدبختی این است که وهابی ها و سلفی ها و تکفیری ها و هزار نوع مسلمان دیگر هم همین طور فکر می کنند و اتفاقا خدای آنها هیچ شباهتی به خدای ما ندارد. بگذارید خیال تان را راحت کنم، از200 کشوری که تا همین دیروز وجود داشت، البته اگر پوتین کشور جدیدی را خلق نکرده باشد، در 112 کشور تعداد مسلمان ها زیر یک درصد است که از قضا همین کشورها بهترین رابطه را با ایران دارند، مثل ونزوئلا، چین، کره شمالی، ارمنستان که همه شان زیر یک درصد مسلمان دارند. کدام کشورها بالاتر از ده درصد مسلمان دارند، از قضا همان کشورهایی که دشمن اصلی ما هستند، یعنی اسرائیل که 17 درصد مسلمان دارد یا آمریکا و انگلیس و غیره که زیرده درصد مسلمان دارند. حالا فرض کنید خدا خواست اذن بدهد، خدای ما چطوری به خدای کشورهایی که حاضرند ایران را نابود کند اذن می دهد؟ کشورهایی که خدای مسلمان دارند، فقط همین ها مثل عربستان، پاکستان، امارات، کویت، قطر، یمن، بحرین، عراق، مراکش، مصر، ترکیه و کشورهایی از این دست می خواهند سر به تن ما نباشد که اصلا خدای ما به آنها اذن بدهد یا ندهد. کلا این وسط سه کشور باقی می ماند که قبلا با ما دوست بودند، یکی لبنان است و آن یکی فلسطین که در دو سال گذشته این دو تا با ما دوست بودند و حالا از دور هم برایمان دست تکان نمی دهند. می ماند یک کشور سوریه که در دو سال گذشته 120 هزار نفر در این کشور کشته شده که نظام حکومتی اش اسلامی نشود و همین بشار اسد سکولار باقی بماند، آن هم با کمک ایران. این وسط خدا چکار دارد؟ اصلا چین که یک درصد جمعیتش مسلمان است و آنها را هم می کشد، مگر ما حمایتش نمی کنیم؟ خیلی هم دوستش داریم.
از اینها گذشته، می ماند یک کشور خودمان که یک حکومت دینی دارد، این حکومت دینی هم الحمدالله و المنه از هفت مرجع تقلید بزرگ کشور فقط دو تاشان حکومت را مشروع می دانند، بقیه هم که نشسته اند توی قم ماست شان را می خورند. البته اگر هر دو ماه ماست شان را یک بار کیسه نکنیم.
ملاقاتی که در برنامه نبود
حالا تا گندش را در نیاورند ول نمی کنند. حمید رسائی که گیر داده به پسر 23 ساله معنوی وزارت اطلاعات، یک جوری که آدم فکر می کند علوی مجرم است و رسائی وزیر اطلاعات است. یک کمیته حقیقت یاب هم تشکیل دادند که در این مورد تحقیق کند و ببیند موضوع چیست. صد میلیارد دلار پول کشور غیب شده این کوچک زاده و رسائی نه تنها عین خیال شان نیست، بلکه خودشان هم یک طرف بده و بستان هستند، کمیته حقیقت یاب برای صد میلیارد دلار تشکیل نمی دهند، بعد یک خانم شصت هفتاد ساله که پسرش توسط نیروی انتظامی کشته شده، آن هم فقط بخاطر اینکه دو تا مقاله در اینترنت می نوشته، رفته نیم ساعت با کاترین اشتون ملاقات کرده و جمله به جمله ملاقات را همه مردم می دانند. البته وزیر اطلاعات گفته که این ملاقات نه توی برنامه دولت بوده و نه توی برنامه خانم اشتون. البته من که می دانم، آقای خامنه ای مو به مو در جریان ملاقات بوده، این چهار تا کور و کچل مجلس هم دارند حساب و کتاب شان را با هم صاف می کنند و اصلا نه برای مجلسی ها اهمیت دارد کدام خان آمد و کدام خان رفت. آخرش هم مثل همین هشت سال خفقان مرگ می گیرند و تمام می شود. ول کن مهدی کوچک زاده تا ننوشتم هر چه دلم می خواهد، لااله الا الله.
وای به روزی که بگندد نمک
یعنی ما تا به حال دکترای تقلبی دیده بودیم کیلو کیلو، مدرک تحصیلی تقلبی معاونین و وزرای احمدی نژاد را هم دیده بودیم، آمار تقلبی دولت احمدی نژاد اخیر و هاشمی سابق را دیده بودیم کیلو کیلو، جنس تقلبی چینی به جای همه چیز دیده بودیم همه جوره، فیلمساز تقلبی مثل مسعود ده نمکی دیده بودیم که تماشاگر تقلبی برایش می رود با زور مدرسه، تظاهرات تقلبی 9 دی دیده بودیم و هزار تا تظاهرات تقلبی که یک روز قبلش صدا و سیما اعلام می کند که فردا تظاهرات میلیونی برگزار خواهد شد، بهشان رو بدهی فیلمش را هم پخش می کنند. مردم تقلبی هم دیده بودیم که با کت و شلوار سفید و کراوات جیغ در هر تظاهرات حاضر می شود و دوازده هزار عکس از او گرفته می شود. یعنی هر چه که فکر کنی موجود تقلبی اعم از انسان و حیوان و اشیاء دیده بودیم. می گویند هر چه بگندد نمکش می زنند، وای به روزی که وزارت بازرگانی اعلام کرد نیمی از نمک های موجود در بازار تقلبی است. آخه نمک؟ تقلب؟ شیب؟ بام؟ یعنی چی؟