فریبا صراف
در حالیکه ماشالله شمس الواعظین، “کشف شبکه جاسوسی امریکا را که با هدف ایجاد بی ثباتی در ایران فعالیت می کرد” و همچنین شدت گرفتن “حملات آمریکا به ایران” را در روزهای اخیربا “مذاکرات بغداد” مرتبط می داند، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به دانشگاهیان کشور هشدار داد که “به شدت در معرض تهدید سرویسهای جاسوسی بیگانه” هستند. سرویس هایی که “تلاش دارند به افراد و مراکز مهم و حساس کشور دسترسی یابند.”
مدیر کل ضدجاسوسی وزارت اطلاعات، که خبر “شناسایی و ضربه زدن به چند شبکه جاسوسی مورد حمایت اشغالگران” را می داد، در حالی دانشگاهیان کشور را طعمه اصلی سرویس های جاسوسی بیگانه خواند که روزنامه کیهان پیش از این جمع زیادی از هنرمندان و روزنامه نگاران کشور را “جاسوس عوامل بیگانه” خوانده بود. بحثی که حسن عباسی، تئوریسین سپاه پاسداران، آن را به گونه دیگری مطرح کرده بود: “استراتژی اصلی آمریکا برای براندازی ایران، حوزه تهدید نرم است. آنها میگویند هدف ما سرزمین ایران نیست، بلکه شهروند ایرانی است.” و این شهروندان” یا روشنفکرند یا روزنامهنگارند یا دانشمند و دانشگاهیاند و…” کسانی که “با آماج قلب کار میکنند، عشق یا نفرت ایجاد میکنند. اینکه قلب مملو بشود از عشق یا نفرت مربوط به حوزه تهدید نرم است”.
همان نگاهی که خبرگزاری فارس هم دارد. این خبرگزاری جناح راست درراستای بررسی “فعالیت های بنیاد سوروس” به خوانندگانش چنین القا می کند که این بنیاد “در هر کشور، مجموعهای متناسب با همان کشور مشتمل بر فعالیتهای فرهنگی، هنری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را با حمایتهای پولی و مالی ارائه میدهد”. چنین است که “حضور کیان تاجبخش در محافل سیاسی، اجتماعی، رسانهای و فرهنگیای که هیچ فصل مشترکی با یکدیگر از حیث اتصال ماهیت و موضوع ندارند و دعوت نهادهایی چون خانه هنرمندان ایران، انجمن جامعه شناسی ایران، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و… از وی” او را به یکی از جاسوسانی بدل می کند که “با آماج قلب کار می کنند.”
قلب، همان جایی که کیهان نیز بدان نظر دارد: “کیان تاجبخش از عوامل اطلاعاتی بنیاد جرج سورس یک ماه پیش… برای سخنرانی به خانه هنرمندان رفت و شائول بخاش [جاسوس صهیونیست و همسر هاله اسفندیاری] نیز… برای گاهنامه بخارا در سوگ و ستایش روزنامه نگاران جاسوس مطلب می نویسد.”
و تازه این بخشی از داستان است: “پژوهشگران کیهان شواهد و قرائن متعددی در دست دارند که این انجمن از امکانات خانه هنرمندان- که تعلق به بیت المال دارد- برای پیشبرد بخشی از پروژه سیاه ناتوی فرهنگی در میان هنردوستان جوان، بهره می برند”. و طبعا “روزنامه کیهان در آینده نزدیک عملکرد” آن را “بازخوانی خواهد کرد”.
همان نوع بازخوانی که بر مبنای این نوع استدلال ها در باره روزنامه نگاران کشور انجام شده است: “سه سال پیش- مهرماه سال 1383- نگارنده[حسین شریعتمداری] طی یادداشت نسبتاً مفصلی با عنوان خانه عنکبوت از یک شبکه عملیات تبلیغاتی- روانی یاد کرده و اسنادی از ساختار تشکیلاتی و هویت آمریکایی این شبکه را همراه با اسامی اختصاری برخی از اعضای آن فاش ساخت…. این شبکه هویت آمریکایی و شناسنامه ایرانی دارد. مرکز اصلی کنترل و هدایت آن در آمریکاست و چند مرکز میانی در کشورهای اروپایی وظیفه برقراری ارتباط میان مرکز اصلی با اعضای شبکه در داخل کشور را برعهده دارند… بیشترین فعالیت تخریبی این شبکه از طریق سایت های اینترنتی، روزنامه های زنجیره ای، محفل های دو گروه افراطی مدعی اصلاحات و… صورت می پذیرد….. مرکز کنترل و هدایت این شبکه در آمریکا، بعد از دریافت گزارش اعضای داخلی شبکه از ایران، خط تبلیغاتی مورد نیاز خود را به صورت خبر، گزارش، تحلیل، مقاله و… به سرپل های اروپایی و از آنجا به رابطین اصلی شبکه در ایران منتقل می کند. این خط تبلیغاتی- مثلا فلان یادداشت یا گزارش- با امضای یکی از اعضای دست چندم شبکه روی سایت های امروز، گویا نیوز، پیک نت و… می رود و یا در یکی از روزنامه های زنجیره ای چاپ می شود و سپس خبرگزاری های خارجی و مقامات آمریکایی، اروپایی و اسرائیلی با استناد به این اخبار و گزارش ها که ساخته و پرداخته خود آنها بوده است، تبلیغات گسترده ای را علیه نظام، اسلام و مسئولان عالی رتبه کشور تدارک می بینند… “
کاری که صد البته بی اجر نمی ماند: “عوامل شبکه مزبور در دو گروه افراطی مدعی اصلاحات- به عنوان خبرنگار جذب روزنامه های زنجیره ای شده و سپس با ترفندهای ناجوانمردانه ای نظیر آلودگی به فساد اخلاقی، وعده فروپاشی قریب الوقوع نظام و قول پست و مقام و یا تحصیل رایگان در کشورهای اروپایی و آمریکا و… وادار به همکاری با این شبکه” می شوند. البته اسامی هم هست، که آوردن آن ضرورت ندارد، کافیست دو خط مطلب ناخوشایند نوشته باشید تا در این لیست خود را بیابید.
بر اساس همین تحلیل هاست که “مقام اطلاعاتی” دوران جمهوری اسلامی می گوید: “سرویسهای جاسوسی بیگانه برای جذب افراد مورد نظر خود با ارائه وعدههای دروغ، تطمیع، وعده اقامات و روادید، بورسیه تحصیلی و ارائه کمکهای مختلف و حتی تهدید افراد استفاده کرده بودند”. و از چه کسانی: “متاسفانه اساتید دانشگاههای ما به شدت در معرض تهدید سرویس های جاسوسی بیگانه هستند و با برقراری یک ارتباط ساده علمی از طرف بیگانگان ناگهان خود را در یک دام خطرناک اطلاعاتی میبینند”.
از همین روست که این مقام امنیتی از سر دلسوزی می گوید: “ما به همه اتباع کشورمان بخصوص فعالان علمی و اساتید دانشگاهی هشدار می دهیم که به ارتباط با بیگانگان به راحتی اعتماد نکنند و دریافت پول از بیگانه ای که قصد او و حتی تابعیت آن نامعلوم است، قبول نکنند چرا که این افراد با ترفندهای اطلاعاتی فرد را به دام خود میاندازند و ناگهان افراد در پشت پرده با یک سرویس اطلاعاتی بزرگ و بیرحم روبرو میشوند.” یک سرویس اطلاعاتی بی رحم که در گیرو دار مذاکره با آمریکا اعلام می کند: هاله اسفندیاری به اتهام “اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیتهای تبلیغی و جاسوسی به نفع بیگانگان” دستگیر شده و در حال حاضر در بازداشت به سر می برد. همین طور کیان تاجبخش: “این تبعه ایرانی نیز به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیت تبلیغی و جاسوسی به نفع بیگانگان در بازداشت موقت به سر میبرد”.[سخنگوی قوه قضاییه] واتهام نازی عظیما، خبرنگار “رادیو فردا وابسته به سازمان سیا در ایران را هم اقدام علیه امنیت کشور است”.
یک سرویس اطلاعاتی که راه محافظت از حکومت رادر “قطع ارتباط ایرانیان داخل کشور با خارج” یافته است. لیست طولانی ممنوع الورود ها و ممنوع الخروج ها را صاحبان همین تفکر نوشته اند.