انگلیس بمب دستی در دست افکار عمومی ایرانی است که از بمب گزاری های جنوب کشور گرفته تا هر مشکلی که در زندگی روزمره بوجود بیاید آن را کار انگلیس های “چشم چپ” می دانند.
شاید در انگلستان این یک خبر عجیب باشد که طبق آمار آمریکایی ها و اسرائیلی ها بیشتر از هرکشوردیگری مورد نفرت ایران باشند، اما واقعیت این است که انگلیسی ها ی خائن، درنگاه ایرانی ها به عنوان قدرت پشت پرده و عامل اصلی اقدامات بر ضد جمهوری اسلامی شناخته می شود.
رابطه ناخوشآیند این دو کشور، پس از دستگیری پانزده دریانورد انگلیسی توسط اعضای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، روی این واقعه معطوف شد.
روز گذشته، زمانی که جمهوری اسلامی اعلام کرد که دریانوردان انگلیسی اعتراف کرده اند که به خاک ایران تجاوز کرده اند، و وزیرامورخارجه ایران هم آن را اقدامی مشکوک ارزیابی کرد، ایرانیان بخوبی موضوع را ملتفت شد.
درخیابان های ایران داستان به شکل ساده ای قسمتی از داستان طولانی است که ریشه در دشمن قدیمی مردم و “ استعمار پیر” دارد.
15 مرد و دستکم یک زن توسط کشتی ایرانی در روز جمعه و در حدود ساعت 10 و نیم شب در نزدیکی شط العرب( اروند رود)، دستگیر شدند. ماهیگیران محلی شاهد بودند که کشتی ایرانی دو قایق انگلیسی را محاصره کردند و آنها را به پاسگاه بردند.
این دستگیری درست در زمان شدت گرفتن تنش درباره برنامه های اتمی ایران و گفتگو بر سر اینکه ایران به نیروهای شیعه مسملنان در عراق کمک می کند، صورت گرفت؛ سازمان ملل رای به تحریم ها بیشتر علیه ایران داد.
با وجود اینکه انگلیس اقدامش را یک اشتباه می داند، تا یک اقدام تحریک آمیز، ایرانیان تندرو خواستار نگهداشتن ملوانان بریتانیا شده اند تا زمانی که ایران برنده انحصارات سیاسی از غرب بشود.
ممکن است که در تب و تاب انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 ، آمریکا تو سط رهبر کبیر انقلاب “شیطان بزرگ” لقب گرفته باشد، اما ایرانی ها این لقب را سزاوار انگلیس می دانند که در طول چند دهه در سیاست داخلی شان دخالت کرده و صنعت نفت شان را به انحصار خود درآورده باشد.
آنها شکایتنامه بلند بالای تاریخی دارند. اتفاق کلیدی در کودتای سال 1953 افتاد که در طی آن محمد مصدق، نخست وزیر ملی گرای کشور برکنار و محمدرضا شاه پهلوی برسر کار بازگشت. در راس این کودتا سازمان سیا بود که موتور آن دولت وینستون چرچیل حرکت می کرد، که بعد از اینکه مصدق صنعت نفت را که صاحب آن شرکت نفت ایرانی انگلیسی بود و وابستگی ایران به آن به شدت زیاد بود، بر این اقدام مصمم شد.
در قرن نوزدهم، ایران بین بازی دو امپراطوری انگلستان و روسیه تزاری در نوسان بود و انگلیس ها از ایران به عنوان سپر دفاعی در مقابل جواهراتشان در هند استفاده می کردند.
ممکن است که در حال حاضر این عامل کدورت از سال ها پیش ار بین رفته باشد، اما بسیاری از ایرانی ها هنوز معتقدند که دست های پنهان انگلیس، سرنوشت شان را کنترل می کند. این یک خرافات است، اما در افکار سیاسی ایران وجود دارد. اعضای بسیج که نیروهای داوطلب مسلح و وفادار به نظام هستند، نقش انگلیس را در وقایع جهانی با آمریکا برابر می دانند. رئیس جمهور احمدی نژاد دائما شورای امنیت سازمان را بازیچه آمریکا و انگلیس می نامد و از این سازمان می خواهند بجای متوقف کردن برنامه های اتمی ایران، نفوذ این دو قدرت را متوقف کند.
در عین حال بسیاری از ایرانیان هم که مخالف رژیم ایران هستند، انگلیس را عامل رژیم فعلی ایران می دانند. انگلیس به عنوان طرفدار ملاها شناخته شده و قدرت پشت پرده انقلاب محسوب می شود. خیلی از ایرانی ها برنامه های رادیو بی بی سی را در زمان انقلاب به یاد می آورند که این رادیو را همدست ( امام)خمینی می دانستند.
این عقیده را شاه هم داشت که مشکوک بود به اینکه تظاهراتی را که منجر به سقوطش شد را سرویس های اطلاعاتی هدایت می کنند. بر این تردید شاه، با یاد آوری این نکته که برکنار شدن پدرش رضا شاه که در زمان جنگ جهانی دوم از آلمان نازی طرفداری کرده بود، دامن می زد.
پس انگلستان هم دشمن عمومی و هم متحد کننده پر قدرتی است. هرزمان که به وحدت عمومی و حس وطن پرستی نیاز است، دشمنی به نام انگلیس می تواند این انسجام را بوجود بیاورد.
رهبر انقلاب، آیت الله خامنه ای، در پیام نوروزی هفته گذشته خود اشاره کرد که ایران می تواند به شکل غیر مشروع اقدام کند و برنامه های هسته ای خود را به پیش ببرد. وی گفت:« ما تا به امروز اقداماتی که انجام داده ایم مطابق با قوانین بین المللی بوده است. اما اگر آنها اقدامات نامشروع بکنند، ما هم می توانیم چنین کنیم».
او وارد جزئیات نشد. اما جر و بحث با انگلستان، این امکان را ایجاد می کند که نقد هایی که درداخل و مورد نحوه برخورد احمدی نژاد با مسئله اتمی پیش آمده و خامنه ای مجبور است از آن دفاع کند، مسکوت بماند.
وقتی شورای امنیت سازمان ملل در مورد اولین تحریم ها در اواخر ماه دسامبر علیه ایران به توافق رسید، موجی از انتقادات به سوی رئیس جمهور روان شد.
فریاد بلندی که انعکاس آن در رسانه های ایرانی به تولد دوباره رئیس جمهور پراگماتیک سابق، اکبر هاشمی رفسنجانی که بعد از شکست انتخاباتی در مقابل احمدی نژاد در سال 2005، کمک کرد. رفسنجانی بعد از اینکه در انتخابات شورای شهر و خبرگان که قدرت انتخاب و یافتن جانشینی برای رهبر را دارد، پیروز شده بود، در حال تجدید قوا بود.
این یک تهیدید بالقوه برای خامنه ای است که رفسنجانی را رقیب خود می بیند و از احمدی نژاد علیه او حمایت می کند.
این را هم بیافزاییم که لغو اسرار آمیز برنامه سفر احمدی نژاد برای سخنرانی در سازمان ملل، طبق همین نقشه بوده زیرا این اتفاق با چنین سطح بالایی، می تواند توجه جهانی را از مجادله انگلیس منحرف کرده و اهمیت بیشتری به انتقاد های داخلی رئیس جمهور بدهد.
رهبر انقلاب خودش را به عنوان چهره اصلی در منازعات بین المللی قرار داده است . این هدف ممکن بود با رفتار های غیر دیپلماتیک رئیس جمهور در عالی ترین عرصه گفتگوهای بین ملت ها، خدشه دار شود.
منبع: گاردین 25 مارس