یار دبستانی من...

سامان رسول پور
سامان رسول پور

‎اینجا دانشگاه تهران است‫. ر‫وز، روز دانشجوست.  اطراف دانشگاه پر از لباس شخصی. داخل دانشگاه، پر از دانشجوست. جمع شده اند و سرود می خوانند:

‎‫- یار دبستانی من، با من و همراه منی…

‎‫دانشجویان دانشگاه گیلان،  همخوانی می کنند‫. بیت بعدی را آنان می خوانند‫:

دانشجویان می خوانند‫ و مجید دری از تبعیدگاهش در زندان بهبهان با حاکمیت سخن می گوید‫: “دانشگاه هرگز سر تعظیم در مقابل بی خردان در قامت دولتمرد که می خواهد با خاک یکسانش کند فرو نمی آورد و تمام قامت می ایستد‫.”

 ‎آذر جریان دارد‫. آتش هم  هنوز جریان دارد‫. جنگل های گلستان در حال  خاکستر شدن اند‫. آلودگی هوای تهران به اوجش رسیده‫. ‫ شاید نمایندگان مجلس راست می گویند، آلودگی هوا  به دلیل تولید بنزین های غیراستاندارد داخل است. بنزینی که سرطان زاست.

 ‎دانشگاه  هنوز  سرود می خواند‫. دانشجویان دانشگاه آزاد قزوین یکصدا می خوانند‫:

 ‎‫- حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه‫…

‎روزنامه شرق‫ تیتر می زند: جنبش دانشجویی هنوز زنده است. حاکمیت خودش هم می داند.  اما کسی نمی داند چرا نیروهای امنیتی در سالگرد ۱۶ آذر به دفتر روزنامه شرق حمله کردند و مدیر عامل و سه تن از اعضای تحریریه را بازداشت کردند. 

‎گزارشگران بدون مرز در جستجوی پاسخی برای این بازداشت هاست و از همزمانی این بازداشت ها با مذاکرات هسته ای ایران و غرب چنین نتیجه می گیرد‫: “روشن است که رهبران جمهوری اسلامی از این مذاکرات و سکوت جامعه جهانی سود می” “جویند، تا سانسور و سرکوب علیه رسانه‌ها و حرفه‌کاران مطبوعات را گسترش دهند.”

‎اولین سالگرد فوت آیت الله منتظری فرا می رسد‫. خانواده  وی از عدم برگزاری مراسم، به دلیل محدودیت ها می گویند‫. عماد باقی دوباره به زندان بازگردانده می شود‫. خانواده های شماری از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات، در بهشت زهرا دستگیر می شوند‫.

‎پلی تکنیک  با صدای بلند فریاد می زند‫:

‎ترکه ی بیداد و ستم، مونده هنوز رو تن ما‫…

‎‫سازمان دیدبان حقوق بشر تایید می کند‫ فشارها را و می نویسد: “تا ماه نوامبر ۲۰۱۰ بیشتر از ۷۰ دانشجو در سراسر کشور به دلیل فعالیتهای سیاسی و یا وابستگی خود به تشکلهای دانشجویی که توسط دولت غیر قانونی اعلام شده اند، دربند بودند.”

‎مهدی کروبی هم نتیجه می گیرد‫:

‎”این تعداد دانشجوی زندانی و محروم از تحصیل، نتیجه غم انگیزی برای جمهوری اسلامی است‫.”

‎و  تنها در همین هفته، موارد دیگری به کارنامه جمهوری اسلامی اضافه می شود:

‎‫- یوسف ندرخانی، کشیش مسیحی در ایران به اتهام ارتداد به اعدام محکوم شد‫.

‎‫- زنی همسرش را با ضربات چاقو کشت ‫. نیروی انتظامی نظاره گر بود‫. فرمانده نیروی‎ انتظامی در واکنش به انتشار این خبر گفت‫: این جنایت در کرج نبوده‫. کسانی که گفتند در کرج بوده تحت پیگرد قرار خواهند گرفت‫.

‎ ‫- یوسفیان، نماینده مجلس خواستار صدور حکم اعدام برای کسانی شد که در اجرای طرح هدفمندی یارانه ها اخلال ایجاد می کنند‫.

‎‫- سعید ملک پور، برنامه نویس سایت های اینترنتی از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد‫.

‎‫- لیلا توسلی به زندان بازگردانده شد‫. تنها به جرم اعلام شهادت در مورد زیرگرفته شدن شهروندان معترض توسط خودروی نیروی انتظامی‫.

‎دانشجویان کرمانشاه و زاهدان  هم همراه شده اند‫.

‎- دشت بی فرهنگی ما، هرزه تمومه علفاش…خوب، اگه خوب، بد، اگه بد، مُرده دلای آدماش.

‎سه فوتبالیست و یک بازیگر در تهران بازداشت می شوند‫. تنها به جرم شرکت در یک مهمانی‫.

‎دادستان تهران هم از بازداشت چند تن خبر داد‫. چند دوبلور که به گفته او با شبکه فارسی وان همکاری داشته اند‫.

‎و از زندان هم خبرهایی می رسد‫. نسرین ستوده و رضا شهابی دست به اعتصاب زده اند‫. مصطفی تاج زاده و محمد نوریزاد ممنوع الملاقات شده اند‫.

‎مجید توکلی و بهاره هدایت از زنان پیام می فرستند:

‎‫”روزی دست در دست یکدیگر کبوترهای صلح و آزادی را در میهن مان پرواز خواهیم داد و اوج گیری شان را در آسمان آبی ایران به نظاره خواهیم نشست. به امید آن روز که چندان هم دور نیست‫.”

‎مهدی کروبی حرفشان را تایید می کند‫: “روزی در همین نزدیکی ها، کشور ازآن شما خواهد بود‫.”

‎دانشجویان سرتاسر کشور صدایشان یکی شده‫. سرودشان یکی شده‫. همه یکصدا می گویند:

‎- دست من و تو باید این پرده‌ها رو پاره کنه… کی میتونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه

رییس شورای نگهبان درست در چنین وضعیتی حرف عجیبی می زند‫: انکار ولایت فقیه، ‌انکار خداست‫.

‎دانشجویان  شعار می دهند:

‎‫- مرگ بر دیکتاتور