ایران و آمریکا: امیدهای جدید؟

نویسنده

» گزارشی از سی ان ان

دیوید روتکوپف

کار آسانی است اگر انتخاب شدن حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران را چیزی بیشتر از یک اتفاق ساده در انتخاباتی تقلبی که چیزی را تغییر نمی دهد، تفسیر کرد. رهبرایران، آیت الله خامنه ای، در ایران همه کاره است.

انتخابات منجر به توقف برنامه های اتمی ایران نمی شود، یا به سال ها دشمنی ایران و اسرائیل و یا آمریکا پایان نمی دهد. همچنین به حمایت ایران از حکومت وحشی سوریه نیز پایان نمی دهد.

راحت تر بود همان کاری را کرد که نخست وزیر اسرائیل، بنجامین نتانیاهو عملا انجام داد؛ بی اعتنایی به انتخابات.اما این اشتباه است.

اگرچه انتخابات ، تغییری در ساختار قدرت در ایران نمی دهد و تمرین دموکراسی نیست-ـ سران شورای نگهبان بیش از 700 نفر را رد صلاحیت کردند-ـ اما تا همین حالا هم محاسبات در خاورمیانه را به هم ریخته است. آنچه تغییر کرده است تغییر در روش نیست بلکه تغییر در لحن و دیدگاه است و این تغییر عواقب مهمی دارد.

شاید یکی از مهم ترین دستاورد های این انتخابات این باشد که ایران موفق شد از دست محمود احمدی نژاد خلاص بشود. احمدی نژاد که یکی از انکار کنندگان هولوکاست بود، کشورش را در وضعیت اقتصادی وحشتناکی قرار داده بود و جایش خالی نیست. این هفته با خبر دادگاهی شدن احمدی نژاد آغاز شد، در کشوری که محبوبیت او بعنوان کسی که باعث تورم بالا و بیکاری شده ، رو به اتمام است.

بجای احمدی نژادی که مورد تمسخر همه است، ایران فرصت بزرگی بدست آورد تا نشان بدهد که تغییرات واقعی هنوز میسر است. درجایی که حق انتخاب واقعی مردم وجود ندارد، رای دهندگان با انتخاب دکتر روحانی، سرپرست سابق تیم مذاکره کننده ایران، پیام مشخصی دادند. آنها شش کاندیدای دیگر را که تندرو تر بودند، از جمله کسانی که به نظر می رسید کاندیدای مورد نظر خامنه ای هستند، کنار گذاشتند.

انتخابات به جهان خاطرنشان کرد که مردم ایران به آسانی هویت عضو “محور شیطان” بودن را نمی پذیرند. ایران با وجود ده ها سال دیکتاتوری، کشوری پرجمعیت با تنش های شدید داخلی است.

زمانی که غرب از شاه فاسد و ظالم ایران حمایت می کرد، انقلاب اسلامی نتیجه این رفتار شد. اخیرا، رهبر ایران باعث سختی های زیادی در ایران شده بود که در نتیجه جنبش سبز، بعد از انتخاب مجدد احمدی نژاد در سال 2009، بوجود آمد.

دولت ایران، ظالم و سرکوبگر است و در حمایت از تروریسم در جهان پیشرو است و به شکل فعالانه تلاش می کند تا تاثیراتش را در خاورمیانه گسترش بدهد اما انتخابات اخیر به ما نشان داد که مردم ایران عقاید مختلفی دارند که برخی از این عقاید با وجود تلاش های حکومت، همچنان مطرح است.

روحانی در اولین کنفرانس مطبوعاتی اش نظراتی داد که بر مبنای آن می شود نتیجه گرفت که او قصد دارد وضعیت بین المللی ایران را متعادل کند. او با وجود اینکه بشدت از حق اتمی ایران دفاع می کرد اما درعین حال تمایلش برای افزایش اعتماد متقابل با سایر کشورهای جهان را ابراز کرد. او در مورد بالابردن شفافیت در برنامه های اتمی حرف زد و بطور خاص در مورد اینکه به دنبال بهتر کردن روابط با کشورهای همسایه در خلیج فارس است. تعجبی ندارد که او در مورد درست کردن وضعیت بد اقتصادی درایران حرف زد؛ موضوعی که بیش از سایر موضوعات، زمانی که در ماه اوت به ریاست جمهوری می رسد، قصد دارد به آن بپردازد.

کنفرانس مطبوعاتی روحانی، امید های دیگری را هم زنده کرد. او در مورد بهبود روابط با آمریکا و انگلستان حرف زد و گفت: “موضوع رابطه ایران و آمریکا یک موضوع سخت و پیچیده است. این یک زخم کهنه است که باید التیام پیدا کند.”

این ساده لوحانه است که فرض کنیم  این انتخابات یا گفته های میانه روانه رئیس جمهور جدید، کشور را با تغییری بزرگ مواجه می کند. اما او با موضعگیری هایش به شکل ساده ای دکمه توقف در رابطه ایران و آمریکا بر سر مذاکرات هسته ای را فشار داده است. حمله یا رویارویی با ایران در فاصله زمانی کوتاه بعید به نظر می رسد. در عین حال، مجامع بین المللی تمایل او را برای بهبود روابط محک می زنند.

آمریکا باید در این تلاش شرکت کند و اهداف قابل دستیابی که نشاندهنده پیشرفت به سمت توقف برنامه هسته ای ایران است یا منجر به یافتن راه حلی برای سوریه می شود را مشخص کند و به روحانی نشان دهد که اقداماتش را با معیاری معنی دار، قضاوت خواهد کرد.

شاید این انتخابات به معنای تغییراتی سطحی و موقت باشد. اما با توجه به قواعد بازی باید آن را دلگرم کننده تلقی کرد. حتی برای بدبین ترین افراد هم روزنه امیدی باز شده است.

نه تنها باید زمان را به عقب برگرداند، بلکه باید به دنبال ایجاد موقعیت پیشرفت نیز بود. از همه مهم تر اینکه هرچقدر هم که روحانیون حکومت استبدادی ایران خطرناک و سرکوبگر باشند، مردم ایران را نباید دشمن غرب یا صلح دانست.

سی ان ان، 18 ژوئن