جهنم فارسی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

می گویند در دوره استالین یک یهودی در پارک نشسته بود و داشت از روی یک فرهنگ لغات زبان عبری می خواند، یک مامور مخفی کا.گ.ب که در پارک بود، کتاب را دید و به او مشکوک شد. نزدیکش شد و از او پرسید: “رفیق! داری عبری می خونی که اگر از شوروی فرار کردی و رفتی به اسرائیل، بتونی عبری حرف بزنی؟” مرد یهودی گفت: “نه رفیق! من دارم زبان دینی ام رو یاد می گیرم که وقتی می رم بهشت با بقیه یهودیانی که در بهشت هستند، بتونم عبری حرف بزنم.” مامور کا گ ب گفت: “حالا از کجا مطمئنی که می ری بهشت؟ شاید رفتی جهنم.” مرد یهودی پاسخ داد: “غصه نخور! اگر برم جهنم روسی بلدم و مشکلی ندارم.” حالا شده مشکل کارشناس صدا و سیمای جمهوری اسلامی.

یکی از کارشناسان مسائل دینی صدا و سیما در یکی از برنامه های هفته گذشته اش گفت که “زبان اهل بهشت عربی است و زبان اهل جهنم عجمی” و منظور از عجمی همان زبان غیرعربی از جمله فارسی است. البته همین که آدم مطمئن باشد که در روز قیامت به جهنم می رود و در آنجا به حول و قوه الهی از دست این مومنین راحت می شود، جای امیدواری است. فکر کنید در آن دنیا هم قرار می شد ما در کنار همین حقه بازهای حکومت قرار بگیریم. واقعا همین که هفته ای شونصد بار به آدم اطمینان می دهند که ملت شریف ایران به جهنم می روند، اسباب خوشنودی است. فکر کنید در آن دنیا هیئت فاطمیون( فاطمه آلیا و فاطمه رهبر و فاطمه رجبی سابق) همگی جمع شوند بهشت و یک حراست درست کنند در بهشت و یک گشت ارشاد بگذارند، از صبح تا شب حدادیان و هلالی و بقیه مداحان زیر درخت ها روضه خوانی کنند و مصباح هم زیر هر درختی یک نماینده بگذارد و قالیباف هم در بهشت طرح تفکیک جنسیتی را ارائه بدهد و نقدی هم تمام حوری ها را در بهشت مجبور کند حجاب بگذارند و هر کسی هم که بخواهد به زیارت خواهران حوری نائل شود صیغه عقد موقت بخواند و به جای شیرو عسل هم در نهرها ساندیس جاری شود. اصلا بیکاریم برویم بهشت؟ من که با منت تمام می روم جهنم و مطمئنم با همه عزیزان و دوستانم دورهمی خوش می گذرد.

البته مشکل بهشت و جهنم هم اگر حل بشود، مشکل صدا و سیمایی که می گوید اهل بهشت زبان شان عربی است، به این سادگی حل نمی شود. هشت سال صدا و سیما بلندگوی مجانی گذاشت در اختیار ناسالم ترین دولت تاریخ ایران. آقای ضرغامی شخصا به احمدی نژاد گفت صدا و سیما خانه شماست. یعنی همان صدا و سیمایی که در تمام مدت دوران خاتمی با او مخالفت کرد و مهم ترین عامل مخالفت و ضدیت با رئیس جمهور بود. همین که الآن هم هست. و البته که از درودیوارش مزخرفات و خزعبلات می ریزد.

صدا و سیما فعلا محکم دارد علیه روحانی تدارک درگیری می بیند. روحانی بعد از استیضاح فرجی دانا دیروز به شدت از صدا و سیما انتقاد کرد و گفت: “صدا و سیما برای تخریب دولت از اتاق های عملیاتی خط می گیرد.” فعلا صدا و سیما دارد عملیات علیه دولت را شدت می دهد. با توجه به نزدیک شدن دوره تعیین مدیرعامل صدا و سیما، می خواستم بگویم امیدوارم خامنه ای انتخاب بهتری برای اداره صدا و سیما بکند، بعد یادم افتاد که اگر فریاد بزنیم “ کمک! کمک!” رهبری اگر به کمک بیاید، به کمک ما که نمی آید، به کمک آنها می آید.

 

محاکمه فائزه، مهدی، فاطمه…. و الی آخر

فعلا هم صدا و سیما شمشیرها را از رو برای روحانی و کابینه اش و خاتمی و هاشمی بسته و محکم دارند می زنند. دیروز موقع پخش خبر مهدی هاشمی موسیقی پدرخوانده را گذاشته. فکر کنید طرف را راه نمی دهند توی شهر، بعد مافیای قدرت و ثروت و فساد جمهوری اسلامی به او می گویند پدرخوانده. متاسفم که حتی من هم جرات ندارم از آدمی مثل هاشمی رفسنجانی که دو سه بار تلاش کرد کشور را از این وضع کثافت نجات دهد و همین الآن در تغییر شرایط ایران بعد از روحانی نقش داشت دفاع کنم. اینقدر همدستی جریان تندروهای پوزیسیون با تندروهای اپوزیسیون دارد به موازات هم عمل می کند.

بعد از زندان رفتن فائزه هاشمی که شش ماه زندانی بود و فعلا آزاد شده، و بازگشت مهدی هاشمی از فرنگ و بازداشت چند روزه و محاکمه اش که بقول فاطمه هاشمی “دارند پسر را برای انتقام پدر محاکمه می کنند” فعلا فاطمه هاشمی هم از هفته دیگر محاکمه می شود. پیش بینی هاشمی در آستانه نماز جمعه روز قدس سال ۱۳۸۸ دارد کاملا محقق می شود. هاشمی همان شبی که می خواست فردایش برای نماز به دانشگاه تهران برود، با همسر و بچه هایش جلسه ای تشکیل داد و به آنها گفت: “اگر فردا در نماز علیه مردم سخنرانی کنم یا از جنبش سبز دفاع نکنم، هم خودم و هم شما راحت خواهید بود و همه درها به روی تان باز خواهد بود، و اگر در کنار مردم و جنبش اعتراضی بمانم، هم خودم و هم شما تا سالها عذاب خواهیم کشید، بعید نیست هم من و هم شما زندانی شویم، تبعید بشویم و از همه جا رانده شویم. برای همین رای بدهید که کدام کار را بکنم.” گویا فقط یکی از بچه ها با قرار گرفتن هاشمی در کنار مردم مخالف بود و معتقد بود هاشمی نباید موضع مشخصی در جنبش سبز بگیرد ولی بقیه فرزندان و فرزندش چنان می گفتند که حاصلهمین شد که هاشمی در آن نماز جمعه در کنار مردم ماند و مواضع درخشانی داشت. و همین صبر و حوصله و تحمل او بود که معادله قدرت را به نفع مردم تغییر داد.

 

مراسم دولتی را تحریم کرد

نمی توانم بفهمم چطور کسی که طرفدار دولت دزد و غارتگر احمدی نژاد بود و در کمال ساده لوحی یک شارلاتان کلاهبردار را در نقش زورو پذیرفته بود، حالا که یک دولت معتدل و سالم روی کار آمده، چطوری می تواند بگوید مراسم دولتی چیز بدی است، ولی در تمام مدت دولت دکتر محمود از او طرفداری کند. غالبا مثل یک ویروس پنهان در تن آدم هست و همیشه سر از نهان برمی دارد و ظاهر می شود و حالا حالاها خوب نمی شود. دکتر کراوات، که تنها شباهتش به داناها در کراوات های آویخته به شخصیت اوست، اعلام کرد که از طرف شورای نویسندگان مراسم دولتی سیمین بهبهانی را تحریم می کند. هیچ وقت یادم نمی رود نقش زشت و نفرت انگیزش در جریان کنفرانس برلین و بلایی که برخوردهایش با دوستانی که در کنفرانس بودند و در آن جریان زندانی شدند و تحت فشارهای فراوان قرار گرفتند. این ها البته خیلی مهم نیست، مهم این است که بعضی ها فرار به جلو می کند، مثل اغلب بیماران سیاسی دولت دزد پوپولیست را ستایش می کند و علیه یک دولت دموکرات تر موضع می گیرد. این شیوه برخی از نیروهای سیاسی منفعت طلب که برای ایجاد حاشیه امنیتی برای خودشان و باز گذاشتن راههای استفاده از حکومت علیه اصلاح طلبان و جنبش سبز موضع می گیرند، حال به هم زن است. بیشتر از همه هم آن ژست مخالف شان علیه اصلاح طلبان با صدای بلند، و همراهی شان با اصولگرایان با صدای آهسته حال آدم را خراب می کند. بدبختی این است که از همین آقا شخصا خوشم می آید و او را برای دوستی به اغلب مخالفان جدی حکومت ترجیح می دهم، ولی ای کاش منش سیاسی اش شبیه اخلاق شخصی اش بود.

 

پیشگیری از حوادث غیرقابل پیش بینی

یکی از معجزات جمهوری اسلامی این است که چیزی را که کاملا قطعی است، نمی تواند پیش بینی کند، اما از چیزی که غیرقابل پیش بینی است، پیشگیری می کنند. مثلا قطعی و معلوم و مشخص است که وقتی شش فروند هواپیمای ایران ۱۴۰ داری که پنج تای آن سقوط کرده، به احتمال ۸۰ درصد ( یعنی پنج تقسیم بر شش) ششمی هم سقوط می کند، با این حال شش باره هواپیمایی را پر می کنند از مسافر و هواپیما سقوط می کند. یا وقتی می بینند که بعد از یک سال سرکوب مردم در جنبش سبز و زندانی کردن پنج هزار آدم، مردم ساکت نمی شوند، باز هم انتظار دارند که در انتخابات ریاست جمهوری به نامزد اصلاح طلبان رای ندهند. یعنی آدم دهانش یک متر گشاد می ماند که چگونه است که این نوابغ کم نظیر توانایی پیش بینی وقوع چیزی را که قطعا اتفاق می افتد، ندارند.

از طرف دیگر سردار کرمی فرمانده نیروهای ضربت ویژه که کارش سرکوب حرکت های مردمی است، اعلام می کند که “ماموریت اصلی یگان ویژه کنترل حرکت های ضدتروریستی است.” بعد مثال می زند که اگر هزار نفر در خیابان برای اعتراض جمع شدند، یگان ویژه با آنها برخورد می کند. یعنی تروریسم در کشور عزیز ما ایران، همان اعتراض چند هزار نفری مردم به قطع آب و گرانی کالا و قطع برق است. یاد گرفتید تروریسم یعنی چه؟ روش کار سردار کرمی هم این است که وقتی گروهی به خیابان آمدند، یعنی همان تروریست هایی که هزار نفرشان به قطع آب اعتراض دارند، کلانتری وارد می شود و سعی می کند جمعیت را کنترل کند، اگر کلانتری نتوانست هزار تروریست را که مجهز به کفش و جوراب و دهان و زبان هستند و می گویند چرا آب ما قطع شده، یا چرا آب دریاچه ارومیه و زاینده رود خشک شده؟ کنترل کند، نیروی ضربت وارد می کند و با این تروریست ها برخورد می کند. ولی از همه جالب تر این نکته است که سردار کرمی گفته که “البته ما منتظر نمی مانیم که اتفاقی رخ بدهد و بعدا با آن برخورد کنیم. بلکه از آن اتفاق پیشگیری می کنیم.” یعنی از چیزی پیشگیری می کنند که غیرقابل پیش بینی است. نیروی ضربت اینقدر باهوش است که رفتارهای غیرقابل پیش بینی ناشی از عصبانیت مردم را پیش بینی می کنند. روش آن هم بسیار مشخص و معلوم است. یعنی احتمالا قبل از اینکه مردم جمع بشوند و وارد خیابان بشوند مردم را دستگیر می کنند، و از این طریق دیگر مردم جمع نمی شوند. حال کردید؟ آن وقت بگوئید چرا این حکومت عقلش نمی رسد.

 

پروژه استیضاح

به نظر می رسد که تندروهای جبهه پایداری در مجلس تازه از دسته گلی که پرورش دادند خوششان آمده و به این نتیجه رسیدند که باید با همین فرمان تا دسته پیش بروند. استیضاح وزیر نیرو در برنامه مجلس قرار گرفته و استیضاح وزیر آموزش و پرورش هم در برنامه مجلس قرار دارد. به نظرم مجلسی ها می خواهند تا قبل از تابستان سال آینده، ماه به ماه وزرای دولت را استیضاح کنند. صدا و سیما هم شمشیر را از رو بسته که این عملیات مجلس را از نظر تبلیغاتی حمایت کند. به نظر من این اتفاق باعث ایجاد شکاف در میان میانه روهای اصولگرا و تندروهای جبهه پایداری می شود. جبهه اعتدال هم که توسط ابراهیم نکو، عابد فتاحی، محجوب و علی مطهری تشکیل خواهد شد به عنوان جبهه اول اعتدال گرایان عملا مجلس را دو قطبی می کند. بعد به تدریج مجلس دچار اختلال و آشفتگی می شود و بحران از دل دولت به مجلس منتقل می شود. به نظرم حتی همین الآن هم این گروه وضع خوبی ندارند. همین که حداد عادل درباره منصوب شدن محمد علی نجفی به عنوان سرپرست وزارت علوم گفته: “من انتخاب نجفی را لجبازی قلمداد نمی کنم.” اتفاقا این نظر بسیار عالی است و نشان می دهد که تندروها می خواهند در افکار عمومی موجودات مطرودی نشوند که می شوند. الآن زمان به نفع روحانی است. چرا که اگر یک یا دو وزیر دیگرش هم استیضاح بشوند، باز لطمه نمی خورد و می تواند به زمان بحرانی مجلس از زمستان امسال برسد. بعد از آن مجلس به سراشیبی انتخابات بعدی می رسد که روز به روز بحرانش تشدید می شود.

آدمی مثل رسائی که با ۲۷۴۳۰۳ رای از تهران سه میلیونی رای آورده در مقابل رضا خاتمی که با ۱۷۰۰۰۰۰رای نماینده تهران شده، آن موقع می افتند به رقابت و آب می افتد دست یزید. حالا خر بیارند و باقلا سوار کنند.