ایران و القاعده: یک شوخی بی مزه؟

نویسنده

» گزارش تلگراف از دستگیری دو تروریست در کانادا

کن کوگلین

زمانی که مقامات کانادایی فاش کردند که تروریست های القاعده که قصد داشتند قطار مسافری را منفجر کنند از مرکزشان در ایران دستور گرفته بودند، این ادعا به اندازه کافی برای وزیر خارجه ایران کافی بود که گفت:« این خنده دارترین چیزی بود که در عمر 64 ساله ام شنیده بودم.»

با وجود سوابق ایران در دست داشتن در عملیات تروریستی، مقامات ایرانی در دور کردن کشور خود از چنین اتهاماتی خبره شده اند، چه این اتهامات در مورد برنامه های مشکوک اتمی شان باشد، چه عملیات تروریستی سال گذشته در بلغارستان که در آن پنج اسرائیلی کشته شدند.

به همین دلیل جای تعجب نیست که دستگاه ردگم کنی جمهوری اسلامی، هفته گذشته همزمان با محکوم شدن توسط کانادا به دست داشتن در توطئه، با سرعت زیاد به کار افتاد. آنها با اشاره به این نکته که القاعده مسلمانان سنی هستند که از لحاظ ایدئولوژیک کاملا با شیعیان فرق می کنند (برخی از سنی ها، شیعیان را مسلمان نمی دانند)، ادعای کانادا را به تمسخر گرفتند و گفتند که در جاهایی مثل عراق و سوریه، ایران و القاعده بجای همکاری در بمب گذاری ها، با یکدیگر رودررو قرار گرفته اند.

همانطور که در این روزها بسیار اتفاق می افتد، اعلام برائت ایران از سوی بسیاری از رسانه ها مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از مفسران بجای اینکه به دلایل ماموران ضد تروریستی کانادا در مورد رابطه حملات و ایران بپردازند، منکر ارزش های این گفته ها شده اند.

به نظر این گروه هرچه بیشتر به رابطه پیچیده ایران و القاعده و سایر گروه های تندروی سنی دقیق می شویم، این تصویر مخدوش تر می شود. این واقعیت دارد که رابطه ایران و القاعده و متحدانش، خوب نیست.این رابطه در زمان سقوط صدام حسین در عراق خراب تر شد و در ویدئویی که ایمان الظواهری، رهبر القاعده منتشر کرد، ایران را به دلیل حمایت از رئیس جمهور سوریه، بشار اسد، محکوم کرد.

اما با وجود همه اختلاف ها، شواهدی نیز وجود دارد که ایرانی ها در برخی موارد، گروه های مخالف راهی برای کنار گذاشتن اختلافات پیدا کرده اند و با یکدیگر همکاری کرده اند.

ایران مثل بهشتی است برای صدها جنگجوی القاعده که بعد از اشغال نظامی افغانستان توسط آمریکا در سال 2001، به این کشور رفتند و این شامل اعضای خانواده بن لادن و فرمانده نظامی این گروه، سیف العادل، نیز می شود. ایران ادعا می کند که آنان را در حصر خانگی قرار داده است اما ماموران اطلاعاتی غرب در این مورد اطمینان ندارند و معتقدند که ایران القاعده را تا زمانی که منافعش به خطر نیافتد، تحمل و پذیرائی می کند. این رابطه پژواک یک ضرب المثل عربی قدیمی است که می گوید:« دشمن، دشمن من، دوست من است.»

یک مثال دیگر تمایل ایران به همکاری با گروه های سنی تندرو مثل حماس در غزه است. درده سال گذشته فرصت های بیشماری پیش آمده است که ناوهای جنگی اسرائیل به دلیل حمایت های ایران از حماس متوقف شده است و این شامل موشک های میان بردی است که توانایی هدف قرار دادن شهر های اسرائیل را دارد.

اکنون، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد ایران به دنبال راه های جدیدی است تا خط کمک به حماس را دوباره باز کند. ایران به جای رودرویی مستقیم با ناوهای اسرائیل، ترجیح می دهد رابطه اش را با دولت تندروی سودان حفظ کند تا با گذر از مصر،کشوری که یک گروه تندرو سنی دیگر در آنجا حکومت می کند، راه رساندن کمک به غزه را باز نگه دارد.

خلاصه اینکه ایران، زمانی که منافع اش ایجاب کند، هیچ مشکلی برای کار کردن با رقبای سنی اش ندارد و این نکته باید برای ما نگران کننده باشد.

تلگراف، 27 آوریل