روزهای سخت احمدی‌نژاد

نویسنده
علی ملایری

در میان تمام نامزدهای احتمالی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری حضور هیچ کس به اندازه رئیس جمهور ‏فعلی و شهردار سابق تهران قطعی نیست به گونه ای که ابراز علنی مخالفت شماری از احزاب و شخصیتهای ‏برجسته جریان اصول‌گرا نیز در عزم او خللی ایجاد نمی‌کند و او از رویگردانی همفکران و یاران سابق نیز ‏هراسی ندارد. چرا که در دور قبل نیز وقتی همه بزرگان محافظه‌کار دنبال گزینه دیگری بودند این احمدی نژاد ‏بود که بی‌توجه به خواستها و حرفهای آنها بی‌مهابا راه خود را رفت و ناباورانه از بهشت به پاستور رسید. حال ‏نیز اگر اصول‌گرایان به گزینه‌ای غیر از احمدی‌نژاد فکر کنند برای او چندان هم مهم نیست. احمدی‌نژاد اکنون به ‏این می‌اندیشد که چرا نباید بیاید، وقتی در ایران عرف این است که هر رئیس جمهوری در شرایط عادی 8 سال ‏ساکن کاخ ریاست جمهوری باشد.اما این ها همه در شرایطی است که او نسبت به تمام روسای جمهور پیشین ‏کارنامه ای دو لبه دارد که در حالت خوشبینانه ممکن است برگ برنده او به شمار آید و از سوی دیگر می‌تواند ‏بسان ضربه ای از درون، زمینه ساز ناکامی او را فراهم آورد.‏

‏ احمدی نژاد ساده حرف می‌زند چون توده مردم را مخاطب خود می‌داند و به‌قول خودش به‌راحتی هر ایده ای را ‏عملیاتی می کند. به گونه ای که محمد رضا باهنر در اعتراض به این شیوه رییس جمهور گفته بود: فاصله ایده تا ‏عمل در دولت نهم فقط یک اتاق است. عملیاتی کردن برنامه‌هایی که در دولتهای قبل طراحی شده از او یک چهره ‏عمل‌گرا ساخته است.چه یارانه های نقدی و سهمیه بندی بنزین. چه تابو شکنی از گفت و گو با آمریکا و چه حتی ‏ورود به مساله زنان و صدور اجازه برای ورود انان به ورزشگاهها همه و همه احمدی نژاد را در مقام یک رییس ‏جمهور عمل گرا به مردم معرفی کرده است. رییس دولتی که با اعضای کابینه اش تا پایان دوران ریاست ‏جمهوری هر استان ایران را دوبار از نزدیک دیده و با مردم تک تک شهر های آن سخن گفته است حال با این ‏کارنامه باید به کارزار انتخاباتی دیگر بیاید. انتخاباتی که رقیبانش نه فقط از اردوگاه مقابل و اصلاح طلب که از ‏درون جبهه اصول گرایان نیز او را به چالشی سخت فرا می خواند.‏

‎ ‎‏1- یارانه نقدی:رضایت توده و نگرانی مسوولان‏‎ ‎

طرح تحول اقتصادی رییس جمهور که این روزها برگ برنده او در میان توده تلقی می‌شود و دولتیان از آن به ‏عنوان یک افتخار نام می‌برند هم اکنون با مخالفت شدید دستگاه های قانون گذاری و کارشناسان اقتصادی روبرو ‏است. اساسی ترین بخش این طرح که تحت عنوان هدفمند کردن یارانه ها از آن یاد می شود به پرداخت نقدی ‏بخشی از یارانه ها به توده مردم اختصاص دارد و همین باعث شده تا برخی این ایده را تنها طرح تکمیل شده شعار ‏انتخاباتی کروبی عنوان کنند که احمدی نژاد در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آن را به اجرا گذاشته ‏است.مخالفان به عوارض پرداخت نقدی یارانه ها اشاره دارند و این که تورم ناشی از نقدینگی رها شده در بازار ‏چگونه کنترل خواهد شد. ‏

‏ این چنین است که مجلس اکنون مخالف اصلی این طرح است اما رییس جمهور بدون توجه به این مخالفت ها وعده ‏داده است که در سال جاری یارانه های نقدی را به مردم پرداخت خواهد کرد.حال چنانچه رییس جمهور طبق گفته ‏خودش مبلغ 45 تا 70 هزار تومان را به صورت ماهیانه به شهروندان پرداخت کند باید نگران عواقب تورم زا و ‏البته احساس تبعیض شهروندان نیز باشد. هر چند که در سوی دیگر او می تواند با پرداخت این مبلغ در آستانه ‏انتخابات ریاست جمهوری بخش های زیادی از طبقه ضعیف و نیازمند جامعه را راضی نماید.چنانچه این طرح به ‏مرحله اجرا نرسد نیز احمدی‌نژاد خود را حامی اقشار ضعیف جامعه و رییس جمهوری مردمی جلوه داده که ‏سایرنهادها مانع اجرای برنامه‌های او شده‌اند.‏

‎ ‎‏2- سهام عدالت: عدالت توزیعی‎ ‎

سهام دار شدن توده مردم یکی از سیاست های شکست خورده آسیای شرقی بود که پیش از آن که احمدی نژاد ‏تصمیم به اجرای آن بگیرد ایده اش در دولت هاشمی رفسنجانی و بعد ستاد انتخاباتی او طراحی شده بود. اما این ‏احمدی نژاد بود که با بهره گیری از این ایده کوشید تا آن بخش هایی از جامعه را که در انتخابات به او اقبال نشان ‏داده بودند را همچون توانگران صاحب سهام و سرمایه نماید. در این طرح بخشی از سهام شرکت های دولتی بر ‏اساس طبقه بندی اعلام شده به مردم واگذار شد اما راهکاری برای چگونگی کسب سود این سهام اندیشیده نشد و ‏آن گونه که مشخص است در سال های باقی مانده این طرح متوقف شده است. خواست احمدی نژاد و دولت او از ‏این طرح رضایت بخش هایی از جامعه بوده است؛ زیان آن را نیز کارشناسان هشدار داده اند و در انتخابات ‏ریاست جمهوری به طور حتم ابزاری خواهد بود برای هر دو طرف رقابت.‏

‎ ‎‏3 – گشاده دستی های استانی: انحلال اتاق فکر‎ ‎

احمدی نژاد در کسوت رییس جمهور سفرهای استانی بسیاری را تجربه کرد و در هریک از این سفر ها وعده ‏های بسیاری داد. از معرفی مفسدان و اخلال گران اقتصادی که همواره نامشان در جیب رییس جمهور بود و ‏هیچگاه معرفی نشدند تا پرداخت وام ها و کمک های بلاعوض که محل پرداختشان در بودجه مشخص نشده بود. ‏چنین بود که احمدی نژاد برای حل این مشکل یک راه حل تدارک دید: انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی؛ ‏سازمانی که حاصل سالها تلاش برای برنامه ریزی و تدوین بودجه در ایران بود. اختیارات این سازمان به ‏استانداران تفویض شد تا رییس جمهور راحت تر وعده هایش را عملیاتی کند. رییس جمهور اگر چه برای پیشبر ‏برنامه هایش فارغ البال بود اما در مقابل کارشناسان بر این باور بودند که نتایج انحلال سازمان در آینده خود را ‏نمایان خواهد کرد. نظر کارشناسان به زودی جامه حقیقت و بودجه های تدوین شده از سوی رییس جمهور که ‏عملیاتی نامیده می شد همواره به کسری برخورد و دولت را ناچار به جابجایی و عدم پایبندی به وعده ها کرد.وعده ‏های بسیاری که دولت را در یک سال پایانی با مشکل های بسیار روبرو خواهد کرد.آیا احمدی نژاد و همراهانش ‏در مدت زمان باقی مانده به این همه وعده عمل خواهند کرد و یا به سان یک برگ بازنده دولت بدون سازمان ‏مدیریت و برنامه ریزی را به کارزار انتخاباتی خواهند آورد؟‏

‎ ‎‏4- مهرورزی و ارزش مداری:نارضایتی دو طرفه‎ ‎

چندی قبل هنگامی که طرح امنیت اجتماعی به مرحله اجرا در آمد برخی از وبلاگ ها پوستر انتخاباتی احمدی ‏نژاد را منتشر کردند که در آن از قول رییس جمهور آمده بود جوانان با هر نوع پوششی عزیز و نورچشم ما ‏هستند… این حرکت در واقع اعتراضی بود به طرح امنیت اجتماعی. گرچه دولت در ابتدا اعلام کرد که نقشی در ‏اجرای این طرح ندارد، اما فرمانده نیروی انتظامی در واکنشی سریع دستور رییس جمهور به نیروی انتظامی را ‏به رویت همگان رساند. اگر مخالفان این طرح بر رییس جمهور خرده می گرفتند که آزادی پوشش آنان را گرفته ‏است موافقان طرح نیز از این که احمدی نژاد کوتاه آمده است از او گلایه کردند که باید مدافع ارزش ها باشد. چرا ‏که احمدی نژاد بیش از هر کس دیگر مدافع ارزش ها نشان می داد. شاید علمای قم و اصول‌گرایان به ذهنشان هم ‏خطور نمی‌کرد که احمدی نژاد ارزش‌گرا مدافع وروود دختران به ورزشگاه شود و دستور او به سازمان تربیت ‏بدنی برای رفع موانع ورود این بخش از جامعه به ورزشگاه با واکنش منفی روحانیت روبرو شد. به گونه ای که ‏او ناچار شد این طرح را باز پس بگیرد.چنین بود که او نه توانست جریان های اصول گرا و ارزشی را راضی ‏نگاه دارد و نه در کسب محبوبیت بین جوانانی که آنها را نور چشم خوانده بودتوفیقی داشت. ‏

البته او چند باری هم به خاطر معاون خود، رحیم مشایی، گله هایی از اصولگرایان و روحانیت شنید و در آخرین ‏مرحله مساله مشایی که او اظهار دوستی با ملت اسراییل کرده بود کار به مراجع عظام در قم نیز رسید و آن ها ‏زبان به گلایه از دولت گشودند.تا سرانجام با دخالت مقام رهبری و عذرخواهی تلویحی مشایی این ماجرا خاتمه ‏یافت.‏

‎ ‎روز قضاوت: حرف آخر را مردم خواهند زد‎ ‎

احمدی نژاد در کارزار انتخابات دهم به مراتب روزهای سخت تری از دوره قبل خواهد داشت. آن روز ‏احمدی‌نژاد درقامت منتقدی ظاهر شد که تمامی دستاوردهای شانزده سال بعد از جنگ را به چالش ‌کشید و وعده ‏متفاوت بودن و مردمی بودن ‌داد، اما او اکنون باید در قامت مدافعی ظاهر شود که از کارنامه نه‌چندان موفق ‏چهارساله‌اش دفاع کند. کارنامه او نقاطی دارد که برجسته شدن هر یک می تواند پرتگاهی برای او باشند. آیا او با ‏این کارنامه پرغلط بار دیگر می‌تواند سوار بر موج پوپولیسم از عوام‌الناس دل‌ربایی کند. ‏