تا به کی خموشی ای زنان ایران…
ما را به دم پیر نگه نتوان داشت
در خانه ی دلگیر نگه نتوان داشت
آن را که سر زلف چو زنجیر بود
در خانه به زنجیر نگه نتوان داشت
دختران سیه روز
تا به کی در افسوس
زیر دست مردان
تا به چند محبوس
در چنین محیطی
دختران ایران
تا به کی خموشی
ای زنان ایران
هیچکس خبر نیست
فکر خیر و شر نیست
ای رجال ایران
زن مگر بشر نیست
چند در حجابی
تا به کی به خوابی
از وجود شیخ است
این همه خرابی
مملکت خراب است
ملتش به خواب است
ای زنان ملت
وقت انقلاب است
دختران ملت
تا به کی به ذلت
بر کنید از سر
چادر مذلت
اشعار: دو بیت اول منسوب به مهستی گنجه ای و ادامه؛ عارف قزوینی
نشانی ویدئوی ترانه در سایت یو تیوب:
http://www.youtube.com/watch?v=gM2JZSaaasE
اگر بخوانم و یا نخوانم…
اگر بخوانم ویا نخوانم، بنویسم و یا ننویسم، سخن بگویم ویا مُهر سکوب بر لب زنم، چه آنچه را که در سرزمین ما میگذرد تفسیر کنم و چه به اشارهای بگذرم، جنایتهای سی سال حکومت این رژیم مذهبی و متجاوز، زورگو، ضد آزادی و زن ستیز را فراموش نخواهم کرد. این جماعت فریبکار را که بر قدرت نشستهاند و دستهای پنهان و آشکارشان سی سال است که به خون پاکترین فرزندان این ملت آغشته است، نخواهم بخشید.
دو پدیدهی “فراموش کردن” و “بخشیدن” بخشی از اصلیترین سببهایی است که به عنوان دو عنصرریشهدار در تاریخ ما، ما را به این جایی رسانده است که “ اکنون ِ” ما را شکل می دهد. اکنونی که ارزشهای انسان و احترام به آزادی، به فجیعترین شکلی پایمال کسانی میشود که خود را جانشینان خدا بر روی زمین میدانند وبا قوانین قرون وسطائیشان، ننگینترین جنایتها را در کل جامعه مرتکب میشوند. کسانی بر ما حاکم شدهاند و حکومت را در دست گرفتهاند که حاصل قدرتشان نظام جمهوری اسلامی ست. نظامی که در زندانهای آن فرزندانمان را آشکارا کشتارمی کنند و آنها را مورد شکنجه و تجاوز قرارمی دهند، زنان را از حداقل آزادی محروم کردهاند و فقر و فحشا و بیکاری وکودک آزاری و اعتیاد و خرافات را گسترش داده اند.
چگونه میشود کشتارها و سرکوبهای آغاز شده از فردای شکل گیری این نظام را فراموش کرد؟
تشکیل بیدادگاههای روزهای نخست، سرکوب وحشیانه تظاهرات زنان، کشتارهایی که از تهران به ترکمن صحرا و کردستان و آمل و دیگر شهرهای ایران گسترش یافت و مردم را به نام محارب به قتل رساند، قتل عام هزاران مجاهد و کمونیست و آزادی خواه در زندانها، به نام محارب و مفسد فیالارض و به دستورو فتوای کتبی و مستقیم رهبر جمهوری اسلامی ایران روح الله خمینی و با همکاری دست اندر کاران رسمی آن زمان ، ترور مخالفان در داخل و خارج از کشور، ربودن روشنفکران و نویسندگان و به قتل رساندن آنان، تنها بخشی از جنایاتی است که همچنان ادامه دارد.
خیزش اخیرمردم ایران نشان داد که دانشجویان، زنان و مردان و زحمت کشان جامعهیِ ما هوشیارند. علیرغم سانسور و کنترل و سرکوب، بسیاری از آنان تاریخ سی سالهی اخیر را به خوبی میدانند. این موج عظیم نشان داد که مردم ما فریب مخالفان کنونی را که به ساخت و بنیادهای جمهوری جهل و فریب و جنایت اسلامی و بنیان گذار فریبکار آن وفادارند، نخواهند خورد و شعارهایی مانند “ ما انقــــــــلاب نکردیــــــم تا به عقـــــــب برگردیــــــــــم “ شاهد آن است.
زنان ما که در صف مقدم مبارزه و مقاومت ایستادهاند، خواهان برابری و آزادی بدون قید و شرطند و برای لحظهای خواستهای بر حقشان را فراموش نمیکنند. آنان می دانند که بدون شکستن ساختار سیاسی و اجتماعی و قضائی حاکم بر ایران رسیدن به خواست هایشان امریست ناممکن. آنها چون دیگر اقشار جامعه فریب مخالفان امروز را که در بنیان گذاری این حکومت جهل و فریب دست داشتهاند، نخواهند خورد و اجازه نخواهند داد که فرصت طلبان رهبری جنبش آزادی خواهانه وانقلابی شان را به عهده بگیرند و با تبلیغ مسالمت و سکوت جریان حرکت آنان را به انحراف بکشانند.
مادران و پدران ما قتل عام فرزندانشان را در زندانها و در خیابانها با سکوت برگزار نخواهند کرد. فرزندانی که راه سرخ مبارزه را نه به اجبار که ازسر باور انتخاب کرده بودند. مادران جان باختهگان این جانهای سرگردان در پارکها خونهای به خاک ریخته شدهی فرزندانشان را نه فراموش میکنند و نه عاملان این کشتارها را خواهند بخشید .آنان خواستارمحاکمهی عاملان این جنایات هستند .آنان میدانند که حتی عنوان” مادران جان باخته گان” لرزه بر اندام فریب کاران جمهوری اسلامی میاندازد. آنها میدانند که پیشنهاد تغییر نام” مادران جان باخته گان” به “ مادران صلح”[یکی دیگر ازترفندهای این فریب کاران است…
نقل از وبلاگ گیسو شاکری
تلخیص از روز
برای دریافت نسخه ی کامل متن می توانید به نشانی اینترنتی زیر مراجعه کنید