“پوشش” یک عنصر اساسی به منظور پشتیبانی از عملیاتی است که نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی انجام می دهند؛ هرچند که کیفیت، طراحی و سطح پوشش درهر عملیات متفاوت است. آنچه در این میان دارای اهمیت است نحوه شناسایی پوشش هایی است که نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در پرونده ها و یا تحرکات سیاسی به کار می گیرند.
اصولا پوشش با امنیت عملیات ارتباط مستقیم دارد و فریب، پای بست هر عملیاتی است که یک کارشناس اطلاعاتی در آن ماموریت دارد. بنابراین به منظور مقابله با شبکه ها و روش های مختلف نفوذ لازم است که حداقل بعضی از روش های آنها را مرور کنیم.
در شماره های قبل به چگونگی قالب گیری و فرم بندی افکار عمومی توسط این نهادها پرداختیم و در این نوشتار به روش هایی که منجر به انحراف افکار عمومی از موضوع اصلی به موضوعات حاشیه ای و دلخواه آنها می شود اشاره می کنیم.
انحراف افکار عمومی بدون وجود شبکه ای انسانی و رسانه ای - تبلیغاتی، و همچنین رواج فرهنگ خط کشی، خودی و غیر خودی و تحمل ناپذیری ممکن نیست؛ شبکه ای که به منظور پنهان ماندن و اختفا به وسیله این نهادها کنترل، هدایت، آزمایش و ارزیابی می شود.
سازمان های اطلاعاتی با تسلط بر این حوزه ها نه تنها می توانند افکار و رفتار عمومی را کنترل کنند بلکه می توانند روی آن جولان داده و امکان هر گونه سازمان یابی را در اپوزیسیون فلج کنند.
آنها برای انحراف و کنترل افکار عمومی همواره در حال شناسایی هستند. بسیاری از بازجویی ها تنها با هدف شناخت گروههای مختلف و موازی سازی با آن گروهها انجام می شود. چرا که انحراف افکار عمومی یکی ازموثر ترین روش های خنثی سازی جنبش های اجتماعی محسوب می شود.
این روش از درون مقاومت ها را شکسته و اختلاف ایجاد می کند. به عبارتی می توان گفت انحراف افکار عمومی یا انحراف جنبش های اجتماعی مقاومت ذهنی و فکری حاملان یک حرکت اجتماعی را از میان می برد و هویت دیگری جانشین آن می کند. چنین روشی نیازمند پیش نیازهایی برای کارآیی و اثر بخشی روش های مورد استفاده سازمان های اطلاعاتی دارد و بدون برنامه و انسجام ایجاد نمی شود. مهمترین عنصر در این روش منابع انسانی است که در پروژه های مختلف به اشکال مختلف از آن استفاده می شود.
یکی از معاونین شعب دادگاه انقلاب که خود در بازجویی های دهه ۷۰شرکت داشته در جمعی که تصور می کرد دوستانه است، با تمسخرو ادبیات مخصوص این گروه گفته بود: «در بخشی از بازداشت ها هدف ما فقط این بود که بفهمیم ته حرف های دوم خردادی ها که مردم دنبالشان راه افتادند چه بود. برنامه این بود که تخلیه شون کنیم وبعد بهشون رکب بزنیم. کلاغ رو رنگ کنیم جای قناری بفروشیم. توی بازجویی ها پا می دادیم حرف بزنند
تا مثل همون رو بسازیم و به مردم قالب کنیم. موازی سازی کنیم، بعد هم شاهرگشون رو بگیریم تا خفه بشن».
انحراف از جمله روش هایی است که برای از بین بردن انسجام و سازماندهی گروه ها به کار می رود و جامعه ای که در حال گذار از یک حکومت دیکتاتوری به دموکراسی است بیش از پیش وظیفه دارد که در مقابل چنین روش هایی هوشیاری خود را حفظ کند، دست رقیب را بخواند و پا به تله های آنها ندهد. بخصوص در شرایطی که رهبران چنین جوامعی در حصر، زندان و یا تبعید باشند و امکان دسترسی آنها به افکار عمومی مختل شده باشد.
فراموش نکنیم که چنین روش هایی بسیار پیچیده است و با شیوه های متفاوتی اعمال می شود. بنابراین رصد کردن فضای عمومی یکی از وظایف حاملان و عاملانی است که یک جنبش اجتماعی یا سیاسی را به دوش می کشند. گاهی این روش تا تخریب و ترور و تکفیر حاملان جنبش های اجتماعی پیش می رود و یک حرکت پویا را در جای خودش چارمیخ می کند. در آرزوها و اعتقادات آن حرکت شک و شبهه ایجاد و سرانجام نیروهای درگیر را فریب و وادار به تسلیم می کند. تبلیغات عنصر اصلی این روش محسوب می شود.
شایعه، ایجاد جو فشار، اغراق و مبالغه، ایجاد رقابت و حسادت، دستکاری احساسات و تمایلات مخاطبان ولو گروه ها و افراد بی طرف، نفوذ در عقاید، بزرگ نمایی نقاط ضعف از جمله روش هایی است که برای انحراف افکار عمومی از یک موضوع اساسی و محوری به موضوع حاشیه ای بکار می رود. در این روش خصوصیات شخصی منتقدان واپوزیسیون راشناسایی می کنند و با استفاده از روحیه شهرت طلبی، خود بزرگ بینی، قدرت طلبی و یا تنزه طلبی بعضی از آنها حرکت را در مواقع حساس متوقف می کنند.
پس از آزادی از زندان ۵۹ هفته ای یکی دو بار در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب بازجویی می شدم. فکر می کردم آنها در صددند فضای داخل سلول انفرادی را برایم بازسازی کنند تا ترس و وحشت داخل زندان ۵۹ تداوم داشته باشد. پس از چندی با خبر شدم که در اتاق بازجویی یک دوربین مخفی گذاشته شده است. این موضوع من را نسبت به اهداف بازجویی ها حساس کرد.
پس از مدتی بازجو ها زمزمه تفاوت من با دیگر متهمان را مطرح کردند. از این که من مذهبی هستم و آنها نیستند، من چادری هستم و آنها نیستند، من اهل خیانت و پول گرفتن از خارجی نیستم و آنها هستند. از روابط خصوصی و خانوادگی دوستانم می گفتند و خلاصه اینکه شان من اجل از دیگران است. همان جا بود که فهمیدم می خواهند من را به دست خودم ایزوله کنند. بازجو قصد نفوذ در شخصیت من را داشت و می خواست با محک زدن تمایلات و احساسات من رفتار سیاسی و اجتماعی من را تغییر دهد.
فراموش نکنیم که هرگز و در هیچ شرایطی نباید به بازجو اعتماد کرد و به هر کلام و رفتار او باید با شک و ارزیابی نگریست.
از روش های دیگری که نهادهای اطلاعاتی به کار می گیرند تضعیف روحیه است. تضعیف روحیه منتهی به تسلیم و عقب نشینی و واگذاری صحنه به آنها می شود. این روش انگیزه های فعالان یک جنبش سیاسی و اجتماعی را از درون منهدم می کند و البته حربه های روانشناسانه در آن نقش اساسی دارد.
یکی از اعضای سابق وزارت اطلاعات که اخیرا مدتی هم در زندان بوده می گفت: “کار یک بازجو خوراک دادن به بازداشتی است. البته هر بازجویی مراحل مختلف دارد ولی بطور مثال ما جسته و گریخته به زندانی می زدیم که حالا تو اینجا می پوسی و رفیقات دنبال کیف و عشقشون هستن. حالا کی به داد تو می رسه. همشون خوشن و اصلا براشون مهم نیست تو کجایی”. وی معتقد بود بحث خارج نشین و داخل نشین و یا گرفتن پول از خارجی از آشپزخانه برادر ها در آمده است. او می گفت: “کار اینها پیدا کردن نقاط تحریک پذیر و استفاده از تضادهای موجود است”.
روش دیگری که نهادهای اطلاعاتی به کار می گیرند، خدشه دار کردن اطمینان افراد و جامعه و یا جنبش های اجتماعی به توان خودشان است. بی ثمر بودن فعالیت هایشان و در نهایت عقب نشینی و امتیاز گرفتن. آنها قدرت خود را چند برابر نشان می دهند تا نیروهای فردی و جمعی اراده و پایداری شان کاهش یافته، تسلیم و خانه نشین شوند. ترویج ادبیات سیاسی نا امیدی از جمله روش های است که در این تاکتیک بکار گرفته می شود و معمولا دارای برنامه ریزی بلند مدت تری است اما از استحکام و دوام بیشتری برخوردار است.
نکته ای که برای شناسایی هر تاکتیک باید به آن توجه کرد شناسایی گروه هدفی است که عملیات روانی برای آن طراحی شده است اما همه این عملیات ها برای بر هم زدن تمرکز و آرایش و سازماندهی ما طراحی می شود.
به طور مثال اگر در فعالیت های جاری یا در طول بازجویی یا حتی یک موضوع و یا خبر با اغراق یا ریز بینی مواجه شدید اطمینان داشته باشید که پشت آن اغراق و فضا سازی یک جریان یا ارزیابی نهفته است. اما از زمانی که یک شایعه مطرح می شود تا هنگامی که حداکثر افراد مورد نظر آن شایعه را شنیده و نسبت به آن موضع بگیرند، هر چه زمان کوتاهتر باشد، میزان موفقیت در عملیات بیشتر خواهد بود بنابراین عنصر خرید زمان برای سوزاندن پروژه های آنها گاه تعیین کننده است.
در نهایت باید گفت موفقیت نهادهای اطلاعاتی تابعی از آمادگی، توانایی، دانایی و هوشیاری ماست. این ما هستیم که می توانیم معادلات و ارزیابی های آنها را به هم زده و یا در جهت تقویت آن حرکت کنیم.
هر جنبش سیاسی، اجتماعی نیازمند پشتیبانی است. ما می بایست امکان رقابت با حکومت جمهوری اسلامی را داشته باشیم تا از فرصت هایی که ایجاد می شود به موقع و سریع استفاده کنیم.
“الوین تافلر” نظریه پرداز آمریکایی می گوید: در بحرانهای سیاسی، تاکتیک های اطلاعاتی حرف اول را می زنند و مانور قدرت را همین تاکتیک ها شکل می دهند و این چیزی نیست جز “قدرت دستکاری اطلاعات”.
این قدرت به اشکال زیر بروز می کند:
تاکتیک حذف: حذف عمدی پاره ای ازاطلاعات
تاکتیک کلی بافی: لعاب زنی به جزییات
تاکتیک زمانبندی: زمین گیر کردن پیام
تاکتیک قطره چکانی: ارایه اطلاعات در زمانهای گوناگون و به مقدار کم
تاکتیک تبخیر: شایعه پخش شود تا مخاطب گمراه شود
تاکتیک بازگشتی: ساختن دروغ برای تست حریف
تاکتیک دروغ بزرگ: (همان تئوری گوبلز و هیتلر) برای فتح افکار عمومی.
بازجوی من می گفت ما بر شما بدون جنگ پیروز می شویم در حالی که نمی دانست بودن ما در اتاق بازجویی، ورشکستگی آنهاست.