نوآ فلدمن
تابستان زمان نمایش فیلم های پرفروش هست و بنظر می رسد زمان تعریف و تمجید از جنگ با ایران نیز باشد. پنج سال قبل، زمانی که عراق به راحتی سقوط کرد، تندروها از گسترش جنگ به تهران سخن می گفتند. دو سال قبل زمانی که اسرائیل و حزب الله با یکدیگر وارد یک جنگ نیابتی شدند، این تصور ایجاد شد که حامیان آنها یعنی آمریکا و ایران نیز احتمالا ً خود را در میدان جنگ خواهند دید. سال گذشته همزمان با آزمایش موشک های ایران، دولت بوش نیز موضع سختی در قبال اقدام ایران در جهت گسترش سلاح های اتمی اتخاذ کرد. امسال همزمان با اتمام دورۀ ریاست جمهوری بوش، این تصور شایع شده است که اسرائیل با کمک علنی یا مخفیانۀ آمریکا از فرصت بمباران تأسیسات هسته ای ایران قبل از روی کار آمدن رئیس جمهور جدید آمریکا که احتمالا ً کمتر با اسرائیل همدردی خواهد نمود، استفاده خواهد کرد.
چشم انداز حملۀ اسرائیل به ایران قبل از انتخاب رئیس جمهور بعدی آمریکا در ماه ژانویه سناریوی اصلی یک نمایش ترسناک نیست. در حال حاضر، بسیاری از اعضای تشکیلات نظامی اسرائیل و مردم این کشور معتقدند که ایران هسته ای یک تهدید بالفعل است. این خود انگیزه ای به اسرائیل می دهد تا به اقدامی به مراتب شدیدتر از اقدام آمریکا دست بزند. ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل یا هر فردی که در ماه سپتامبر جانشین او گردد، احتمالا ً آماده خواهد بود دست به ریسکی بزند که اتخاذ آن برای آمریکا، به ویژه با توجه به آسیب پذیری نظامیان آمریکایی در عراق، بسیار مخاطره آمیز خواهد بود.
اگر اسرائیل تصمیم حمله به ایران را داشته باشد، آیا آمریکا تلاش خواهد کرد مانع آن شود؟ بمب افکن های دوربرد اسرائیل نیازمند سوخت گیری مجدد در حریم هوایی عراق هستند که این امر خود مستلزم رضایت آمریکاست. اسرائیلی ها احتمالا ً به طور منطقی روی این امر حساب خواهند کرد، اما آمریکا آن را نادیده خواهد گرفت. اما اسرائیلی ها می دانند که هرگونه اقدام تلافی جویانۀ ایران بر ضد منافع آمریکا به بوش یک بهانۀ قابل قبول سیاسی خواهد داد تا ایران را بمباران کند. بدین ترتیب، ایران نه فقط با اسرائیل بلکه با آمریکا نیز وارد جنگ خواهد شد و این احتمال وجود خواهد داشت که ایران عقب نشینی را انتخاب کند. بنابراین، با توجه به تردیدهایی که دربارۀ دولت احتمالی اوباما وجود دارد، شاید پاییز امسال آخرین و بهترین فرصت برای اسرائیل باشد تا به موضوع قابلیت هسته ای ایران بپردازد.
در کنار چشم انداز جنگ، سناریوی دیگری نیز در حال نمایش است و آنهم اینکه مذاکرات میان ایران و آمریکا هیچگونه پیشرفتی نداشته است. ایران علی لاریجانی مذاکره کنندۀ هسته ای باتجربۀ خود را با یک تازه کار جایگزین کرده است. اما بنظر می رسد که با کمک اروپاییان ژست دو طرف برای اتخاذ سیاست نزدیکی هر روز واقعی تر جلوه کرده است، به گونه ای که ویلیام برنز کارشناس مسائل خاورمیانه و معاون وزیر خارجۀ آمریکا در امور سیاسی برای نشان دادن جدیت طرف آمریکایی در مذاکرات شرکت کرد. بنابراین، تصور اینکه این مذاکرات تاحدودی پیشرفت داشته است، دیگر غیرمعقول بنظر نمی رسد.
در این میان، اسرائیل بدنبال استراتژی مذاکره با سوریه متحد نزدیک ایران است. این در حالی است که آمریکا به شدت به ارتباط با رژیم بشار اسد مشکوک و معتقد است که نمی توان سوریه را در ازای بازپس دادن بلندی های جولان از مدار حمایت ایران خارج و وارد مدار حمایت اسرائیل و آمریکا کرد. رهبران فعلی اسرائیل برخلاف مقامات دولت بوش یا تصور می کنند که پیشرفت واقعی با سوریه به رغم نفوذ ایران ممکن است، و یا اینکه محاسبه کرده اند که ارزش دارد سوریه را وادار کنند کمی به سمت محور اسرائیل و آمریکا چرخش کند.
بنابراین، عجیب است که تهدید و ارعاب و قدرت نمایی بر ضد ایران می تواند به دستیابی به راه حل سیاسی کمک کند. اگرچه بیش از پیش بنظر می رسد که ماههای آتی جنگی بدنبال خواهد داشت، اما این احتمال هم که زمستان امسال پیشرفتی معنی دار در جهت صلح داشته باشد، بیشتر است.
منبع: نیویورک تایمز، 8 اوت