حل مشکل ایران از طریق همسایگانش

نویسنده

jangna.jpg

وارتان اوسکانیان

سالهاست که مقوله ایران بین دو راه حل بد در نوسان است. بعضی ها معتقدند که برنامه اتمی ایران در هر صورت ‏بدترین اتفاق است، حتی بدتر از حمله پیش گیرانه علیه آن. اما چه تحمل ایران مسلح به سلاح اتمی، چه تحمل جنگی ‏علیه ایران، گزینه های عاقلانه ای نیستند، بخصوص در این منطقه . ‏

عواقب حمله به ایران روشن است: بسته شدن تنگه هرمز، بالا رفتن قیمت نفت، حمله تلافی جویانه علیه اسرائیل(بدون ‏در نظر گرفتن کشوری که با ایران حمله کرده است) و آشفتگی بیشتر در عراق و افغانستان. مسلما حمله غافلگیرکننده ‏به ایران غیرقابل جبران است و خسارت طولانی مدتی را به امنیت و ثبات سیاسی و اقتصادی وارد می کند.‏

به طور حتم راه حل دیگر هم به همین اندازه خطرناک است. ایران اتمی فضای امن منطقه را به هم می زند و وجود ‏دشمنی ایران و اسرائیل، باید توجه داشت که این دو قدرت اتمی در مقابل هم قرار می گیرند که این یک تهدید بزرگ ‏برای صلح منطقه است.‏

راه حل مناسب برای رهایی از این وضعیت دشوار این است که درک کنیم ایران چه می خواهد و بدون به خطر انداختن ‏زندگی دیگران، آن را در اختیارش بگذاریم.محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران گفت که ایران فقط برای استفاده ‏صلح آمیز، قصد غنی سازی اورانیوم را دارد. همه قبول دارند که ایران چنین حقی را دارد. اما موضوع این است که ‏همه شک دارند که ایران به آنچه می گوید، عمل خواهد کرد.‏

اگر چنانچه بعضی معتقدند، ایران دودوزه بازی کند و مرحله اولیه غنی سازی با هدف های صلح آمیز را با موفقیت ‏پشت سر بگذارد، می تواند براحتی به مرحله تولید سلاح اتمی برسد و مجامع بین المللی را که هیچ راه ارتباطی ندارند ‏و بازرسانشان هم رفته اند و مونیتورهایشان دیگر زنگ خطر را نمی زند،غافلگیر کند.‏

به همین دلیل است که دنیا نباید روی فاز اول که آن را باخته است، اصرار کند. ایران با وجود تهدیدها و تحریم های بین ‏المللی بیش از سه هزار سانتریفوژ دارد. در عوض دنیا باید مرحله دوم تمرکز کند زیرا دسترسی به سلاح اتمی است که ‏شوم است و به همین دلیل یک ساز وکار بین المللی باید بر برنامه های اتمی ایران نظارت کند.‏

ایرانی ها همواره گفته اند که به توافقنامه منع تولید سلاح اتمی پایبند هستند و درهایشان بر روی بازرسان و اعضای ان ‏پی تی باز است. اما مجامع بین المللی هم اگر می خواهند ایران با آنها همکاری کند، باید به برنامه های فعلی اتمی این ‏کشور که در حال حاضر صلح آمیز است، احترام بگذارند.‏

اولین قدم این است که مسئله حمله به ایران را از ذهن ایران پاک کنند. خوشبختانه آمریکا و کشورهای دیگر ایران را ‏دست کم نگرفته اند. اما برای گفتگو موثر با ایران باید ارزش ها و تفکرات این کشور را شناخت.‏

ایرانیان اگر نگوییم حس برتری، یک حس سروری دارند که ناشی از فرهنگ کهن و غنی شان است که تاکنون به جا ‏مانده است. اما دچار یک احساس نا امنی تاریخی هم هستند که دلیل آن حملات مختلف و عارت کشورشان است که این ‏حس با حمله نیرو های آمریکا به عراق و افغانستان، تشدید شده است. آنچه امروز از ایران می بینیم، دورنمای همان ‏مواردی است که در بالا گفته شد: مشکوک بودن به دلایل دیگران و غرورشان بعنوان ملتی باهوش که از آنان مذاکره ‏کنندگانی قوی می سازد.‏

من در ملاقات هایی که با سران فعلی و قبلی سوریه و ایران داشتم و همچنین در ملاقات با صدام حسین، هر سه به یک ‏نکته اشاره می کردند: غرب به دنبالشان است. توضیحشان این بود که غرب با کشورهایی که حکومت های ایدئولوژیک ‏دارند، راحت نیست. ایران و سوریه و عراق[ زمان صدام] یاحکومت هایی اسلامی دارند یا عضو اتحادیه عرب هستند ‏یا ضد صهیونیست اند.‏

برای ایرانیان بعنوان صاحبان غرور ملی، پاسخ هایی که برای دیگران خودخواهانه و نامعقول است، اتفاقا لازم و ‏پذیرفتنی است.‏

مورد صدام حسین و سلاح های کشتار جمعی مثال تاریخی از کسی است که سرش را بالا می گیرد و به جهنم می رود. ‏صدام می دانست که سلاح های کشتار جمعی ندارد، اما دلش نمی خواست که حق سووال کردن را به بازرسان بدهد.‏

همسایگان ایران هم باید مثل همسایگان کره شمالی راهی را پیدا کنند تا روابطی شفاف تر بین ایران و سایر کشورهای ‏جهان ایجاد شود. در جریان گفتگو های شش جانبه، همسایگان کره شمالی به حکومت کیم ایل سونگ پیشنهاد قابل قبولی ‏ارائه کردند تا دست از برنامه های اتمی اش بکشد. بزرگ ترین نتیجه آن، پایان گرفتن انزوای اقتصادی کره شمالی بود.‏

ایران هم احساس می کند هر لحظه قرار است به آن حمله بشود اما منزوی نیست: همه چیز بستگی به معاملات دارد که ‏تنها منحصر به نفت نیست. یک سوم جمعیت این کشور زیر سی سال هستند و درصد بیکاری بالاست؛ این کشور برای ‏نفت و گاز خود و راه سازی و بقیه پروژه های اقتصادی اش، نیاز به جذب سرمایه های خارجی دارد. ‏

مقایسه ایران و همسایه اش ترکیه قابل توجه است. قبل از انقلاب اسلامی در ایران، این کشور در جذب مستقیم سرمایه ‏های خارجی، درآمد و رشد درآمد ناخالص داخلی، از ترکیه جلوتر بود. حالا ترکیه جلو افتاده است و احتمال دارد که ‏عضو اتحادیه اروپا بشود.‏

یک مقایسه منطقه ای دیگر. قطری ها در زمینه استخراج میدان عظیم گازی شان از ایران جلو افتاده اند. دبی با وسعت ‏کم اش در جذب سرمایه های خارجی موفق تر است: ایرانیان برای گذاشتن پول هایشان در بانک، تجارت و تفریح به ‏آنجا می روند.‏

کشورهای همسایه می توانند رهبران ایران را متقاعد کنند که ایرانیان هم می توانند در رشد منطقه سهیم باشند و حتی ‏یکی از رهبران منطقه باشند. فقط یک ایران با درهای باز که کاملا با اقتصاد منطقه ای تطبیق پیدا کرده است و نقشی ‏متناسب با اندازه و توانایی های اقتصادی اش دارد، قادر است تا ذهن اش را که از خطر حمله پر شده است، تغییر بدهد.‏

در اینجا غربی ها باید یک قدم مثبت بردارند و نگاهی تازه به ایران به عنوان تولید کننده گاز بیاندازند و به ایران ‏پیشنهاداتی نظیر خط لوله “وایت استریم” و “نابوکو” بدهند. این خط لوله در حال حاضر گاز آسیای مرکزی را به اروپا ‏منتقل می کند.‏

قضاوت جهانی درباره ایران نباید غرور ایرانیان را تخریب کند. ما فقط زمانی می توانیم به قصد واقعی ایران پی ببریم ‏که این کشور را در امور خود وارد کنیم نه اینکه نگرانشان باشیم.‏

‏[نویسنده وزیر خارجه سابق ارمنستان است]‏

منبع: گاردین 19 اکتبر‏

 

 

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


‎ ‎

‏ ‏


‎ ‎

‏ ‏

‏ ‏