شام با احمدی نژاد

نویسنده

ریچارد استنگل

کارت دعوتی زیبا با نوشته های تجملی روی آن از طرف نماینده دایم جمهوری اسلامی ایران برای دعوت به ضیافت شام دکتر محمود احمدی نژاد در هتل اینتر کنتینتال نیویورک به دستم رسید.

اسم همه میهمانان با دقت زیاد بر روی میزهای چهار گوش قرار داده شده بود. حدود 50 نفر میهمان در آنجا بودیم و اکثرمان خبرنگار. برایان ویلیامز در آنطرف سالن و کریستین امانپور چند میز آنطرف تر نشسته بودند. ساعت 8 بعدازظهر روزی که او سخنرانی اش را در مجمع عمومی انجام داده بود و یک روز بعد از ماجرای او در دانشگاه کلمبیا، این احمدی نژاد بود که با لبخند و ادای احترام وارد شد.

این تبدیل به نوعی مراسم سالانه برای رییس جمهور ایران شده است. هر سال در طول برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل، او جلسه ای با خبرنگاران برگزار می کند. سنگ دلی و در عین حال نیاز او به جلب توجه، آدم را به یاد هنرپیشه آمریکایی، آنجلینا جولی، در یکی از فیلم هایش می اندازد. مثل هر برنامه بین المللی دیگر، آقای احمدی نژاد قصد دارد برنامه اش را پیش چشم مخاطبان متنوعی اجرا کند. این بار خبرنگاران و دانشگاهی ها را گرد هم آورده تا سخنان و ایده های او را به گوش شنوندگان بیشتری در آمریکا برسانند.

جوری که جلسه پیش می رود کنجکاوی آدم را بر می انگیزد. او ما را “دوستان عزیز” خطاب می کند و از ما می خواهد به جای پرسیدن سوال، حرف هایمان را بزنیم تا او در قالب یک گفتگو با ما صحبت کند. افراد دانشگاهی اصلا” کم رو نیستند. حرف های آن ها نه تنها در مورد نیاز به گفتگو و رفع اختلافات است، بلکه به خاطر محدود ساختن آزادی بیان در مطبوعات و دستگیری شخصیت های ایرانی – آمریکایی که تمام تلاش شان تقویت روابط ایالات متحده با ایران بوده، دولت ایران را به چالش می کشند. در تمام طول این مدت او مودب و به طرز باور نکردنی خونسرد بود و صحبت هایش را شمرده ادا می کرد.

بعد از یک ساعت، او آماده پاسخ بود. حدود نیم ساعت اول را صرف صحبت هایی راجع به ارتباط انسان با خدایش می کند که احتمالا برگرفته از شاعر ایرانی، مولوی، است. او گفت: “من اعتقاد دارم که خدای بزرگ دنیا و انسان ها را آفریده و انسان مهمترین مخلوق اوست. پس ما باید به خاطر زیبایی های دنیا سپاسگزار باشیم. خدا انسان را برای ماموریتی فرستاده است.” او این ماموریت را برقراری عدالت، مودت و احترام معرفی کرد. در حقیقت او آنقدر این کلمات را تکرار کرد که داشت شبیه موعظه می شد: عدالت، مودت، احترام.

صحبت کردن او بیشتر متعصبانه بود تا پر جنب و جوش و تلویزیونی. او ادامه داد: “پیگیری عدالت از طریق عشق و مودت و احترام به بشریت می تواند همه اختلافات را از روی کره زمین پاک کند.” و سپس گفت: “انشاءالله.”

وقتی نوبت پاسخگویی به نظرات شد او هر کس را با نامش صدا می کرد و تعداد را در کل 23 نفر اعلام کرد. برخلاف آنچه در دانشگاه کلمبیا گذشت و او آنرا خالی از احترام و رعایت شان و نیز غیر عادی برای یک مرکز آکادمیک می خواند، خودش نام هر کس را به دقت و به آرامی صدا می کرد. بعضی از نکات حرف های او عبارتند از:

او به جای نام بردن از اسراییل از “رژیم صهیونیستی” استفاده کرد و به هولوکاست هم هیچ اشاره ای نداشت.

گفت در ایران 30 روزنامه وجود دارد که مخالف دولت هستند و او این موضوع را شاهدی بر وجود آزادی بیان در مطبوعات ایران ذکر کرد.

سرانجام درباره سوالی از احتمال وقوع هر جنگی میان ایران و ایالات متحده گفت: “آقای بوش علاقه دارد به ایران ضربه بزند. اما من عقیده دارم در آمریکا سیاستمداران عاقلی وجود دارند که مانع بروز یک جنگ خواهند شد. ما از جنگ متنفریم و از آن استقبال نمی کنیم. اما برای هر سناریویی آماده هستیم. با این حال من فکر نمی کنم جنگی دربگیرد.”

سپس احمدی نژاد با قول استقبال از گفتگوهای بیشتر در آینده به خاطر قرار ملاقاتی که صبح زود فردا برایش تنظیم شده بود به سخنانش پایان داد. او هنوز آرام بود و با لبخند مرموزی که در تمام بعد از ظهر از او دور نشد، ادای احترام کرد و سالن را ترک کرد.

منبع: کریستین ساینس مانیتور – 26 سپتامبر