ازهمه جا

نویسنده

گزیده ی فیس بوک به انتخاب روز

یک – صفحه ی گابریل گارسیا مارکز:

میرحسین موسوی در دیدار با فرزندانش گفته بود: « به هر کسی که می‌خواهد از وضع و حال من خبردار شود بگوئید که کتاب “گزارش یک آدم ربایی” (اثر) گابریل گارسیا مارکز را بخواند.»

دو –  هیلا صدیقی:

بخشی از دفاعیه ی دادگاه:

….حالا در مقابلم قاضی نشسته و من از او و اختیاراتش ترسی ندارم .از محاکمه و مجازات و زندان و انفرادی هم نمی ترسم . نه از او نه از بازجوها و نه از هیچ تهدید و ارعابی … شاید نمی دانند که شاعران در عشق بازی دیوانه اند . ترس من از حاکمان این سرزمین نیست . ترس من از فرهنگ حاکم بر این سرزمین است. دغدغه من نه سیاست است نه سرکار آمدن حزب یا جناح خاصی. دغدغه من آبادی این سرزمین است . و این سرزمین را برای آرامش و آزادی مردمش می خواهم که هر سرزمینی بدون مردمش یک خاک مرده و بی ارزش است. برای همین از کینه ها و انتقام جویی ها می ترسم. از عمیق تر شدن این شکاف ها ، از همسایه ستیزی ازخود رایی می ترسم. تاریخ خود را دوباره تکرار می کند شاید به همین خاطر پیش بینی آینده ایران کار سختی نیست آنچه قابل پیشگیری ست ، نه تکرار تاریخ که ریشه دار شدن فرهنگ هاست ….

سه- رشید اسماعیلی:

عاطفه و حسن عزیزم در کنار هم… الآن به جرأت می‌تونم بگم عاشق این عکسم. این عکس اگر چه متعلق به گذشته ست اما در واقع تصویری است از آینده. آینده‌ای که در آن دیوار هیچ زندانی نمی‌تواند دو انسان شریف (که به هم عشق می‌ورزند) را از هم جدا کند.پس زنده باد «حسن اسدی زیدآبادی» و همسر دلیرش «عاطفه خلفی» که آینده تصویر آنهاست.

چهار – احمد پورنجاتی:

من، زندانی نخواهم شد:

زندانی گذشته ای که بی هیچ دغدغه و واهمه, از سر علم الیقین، رهایش کرده ام.

زندانی خواب آلوده ی آینده ای موهوم، رمانتیک، احساسی و شتابزده!

زندانی شعبده بازی و تردستی انواع” هزار دستان”‘، باهر نام و نشان!

زندانی “فهم دیگری”’ - هرکس که باشد-

زندانی ششلول بندان و چکمه پوشان، حتی اگر زندانبان باشند.

پنج - صفحه ی ما همه هاله سحابی هستیم:

بهاره هدایت بر سر مزار هاله

می مانم بر آرمانمان هاله.امیدوار و صبور. سخت و جانانه.

شش- شعری که زندگی ست:

اشتباه از ما بود

اشتباه از ما بود که خواب سرچشمه را در خیالِ پیاله می‌دیدیم

دستهامان خالی

دلهامان پُر

گفتگوهامان مثلا یعنی ما!

کاش می‌دانستیم

هیچ پروانه‌ای پریروز پیلگیِ خویش را به یاد نمی‌آورد.

حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می‌میریم

از خانه که می‌آئی

یک دستمال سفید، پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغ،

و تحملی طولانی بیاور

احتمالِ گریستنِ ما بسیار است!

سید علی صالحی

هفت – فخری محتشمی پور

حتی شاخه ریحان هم شرم دارد از نشستن بر تن نازک سمیه!

این ها کی اند؟ کجایی اند؟؟؟