مامی! ددی! کلهر رو بشور!

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

محسن رضایی اعلام کرد “ فراخوان مجمع تشخیص مصلحت برای اصلاح سیاستهای کلی انتخابات” صادر شده است. در همین راستا و برای همکاری تنگاتنگ پیشنهادات جدید برای اصلاح قانون انتخابات ارائه می شود:

 

اول: مسوول برگزاری انتخابات حق ندارد رسما از یک کاندیدا حمایت کند و به او پول بدهد.

دوم: نیروهای انتظامی حق ندارند در روز انتخابات نامزدهای انتخاباتی و حامیان آنها را دستگیر کنند.

سوم: دولت حق ندارد قبل از رای گیری نتیجه انتخابات را اعلام کند یا تعداد آرا را قبل از شروع رای گیری وارد کامپیوتر کند.

چهارم: در صورتی که مصلحت تشخیص داده شد، دولت باید از یک سازمان باتجربه و صاحب نظر برای تقلب در انتخابات استفاده کند که ضایع نشود.

پنجم: دولت باید آرای نامزدهای انتخابات را بشمرد و از سوزاندن آنها خودداری کند.

ششم: کسی که دوست دارد رئیس جمهور شود در یک زمان حق ندارد از دو راه برای رسیدن به قدرت استفاده کند، یا باید در انتخابات شرکت کند، یا کودتا کند.

هفتم: رهبر کشور باید صبر کند تا رئیس جمهور انتخاب شود و انتخابات تائید شود و بعدا به او تبریک بگوید.

هشتم: دولت برای کاهش تعداد مخالفان می تواند رای آنها را باطل کند، اما حق ندارد آنها را به اعدام محکوم کرده یا در خیابان بکشد.

نهم: نتیجه کل آراء براساس جمع بستن تعداد آرای موجود در صندوق های رای گیری معلوم می شود.

دهم: مامورین نظارت بر انتخابات باید برگه های رای که به صندوق افتاده است بشمرند، نه برگه هایی که توی کشوی میز شان مانده است.

 

پدرش، مادرش، شما متهمید

 

در یک عملیات انتحاری، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، نام خود را از “میرفیصل باقرزاده” به “ میرمحمد باقر زاده” تغییر داد. این باقرزاده اعلام کرد که نام جدید در شهر به وی پیشنهاد شده است. باقرزاده گفت : “ با تغییر نام خود به جنایت ها و خیانت های خاندان آل سعود اعتراض کردم.” وی توضیح نداد که آیا جنایت ها و خیانت های آل سعود در همین یک هفته صورت گرفته یا ایشان تازه بعد از سی سال متوجه شده که اسمش “میر فیصل” است. وی اعلام کرد که در هفته آینده برای اعتراض به جریان فتنه احتمالا نامش را از “ میر محمد” به “ سید محمد” تغییر خواهد داد تا هیچ شباهتی بین نام او و نام میر حسین موسوی نباشد.

 

مامی، ددی، بیا اینو بشور!

 

مهدی کلهر مشاور امور خاله زنکی و چادر به کمر دولت دهم اعلام کرد “ در زمان شاه آمریکا مامان ایران بود” وی برای توضیح این عبارت مبهم از عبارت مبهم دیگری استفاده کرده و گفت “ باید ترسید از اینکه در کشوری مامانش آمریکا نباشد ، اما برای نسل جوان آمریکا مامانی باشد.” آگاهان دلایل مامانی شدن آمریکا را برای نسل جوان ایران برشمردند:

اول، وقتی بابام فیلمنامه مو نمی خونه، می رم سراغ مامانی، می شم دانشجوی هاروارد.

دوم، وقتی بابام می زنه توی سرم، عوضش مامانی دوستم داره، منم می شم بچه مامانی.

سوم، وقتی بابام اصلا به تلفنم جواب نمی ده، و از طریق اخبار می فهمه من رفتم سراغ مامانی، تازه اون موقع هم به جای اینکه با مامانی حرف بزنه، می آد کتکش می زنه.

چهارم، وقتی بابام توی خیابون کتکم می زنه، راهی ندارم جز اینکه برم پیش مامانی که بهم احترام می گذاره.

پنجم: از همه مهم تر اینکه تا وقتی پهلوی بابایی ام بودم، اصلا منو نمی دید، حالا که اومدم پیش مامانی هر روز تماس می گیره می گه دلم برات تنگ شده.

 

با نظام چه کنیم؟

 

آقا! ما ماندیم با این نظام چه کنیم؟ فکر کنید که یک پرسش چهار گزینه ای است، درست ترین گزینه را انتخاب کنید.

 

اول: به نظام پشت کنیم، به ما تجاوز می کند.

دوم: رو در روی نظام بایستیم، به باد فنا می رویم.

سوم: پشت سر نظام بایستیم، متهم به نفوذ در ارکان نظام می شویم.

چهارم: به آغوش گرم نظام برویم، با همه زندگی مان کار دارد و بازی می کند.