خودزنی اقتدارگرایان با حجاریان

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

تاکنون تقریبا ۲۰ ماه از مذاکرات هسته ای ایران با ۵+۱ در دولت حسن روحانی گذشته در حالی که در گمان اولیه او، پرونده هسته ای چیزی بین ۳ تا ۶ ماه قابل حل و فصل نهایی بود. هنگامی که روحانی این مدت زمانی کوتاه را در آغاز ریاست جمهوری اش مطرح ساخت، خبری از جبهه گیری دلواپسان داخلی و خارجی (جناح تندرو امریکا، اسرائیل و شورای همکاری) نبود.

صرف نظر از احتمال تمدید مذاکرات ( که ظاهراً فرض مردودی نیست) به نظر می رسد، دور پایانی مذاکرات هسته ای در حالی آغاز شده که به گفته عباس عراقچی«بعضی مشکلات عمده‌ای وجود دارد که هنوز مانع کار است.»

گرچه طرف های مذاکره تا حد امکان، به صورت قطره ای موضوعات مذاکره را به بیرون درز می دهند ولی با کمی تأمل در مواضع اعلامی هر دو سو می توان دریافت که 3 سرفصل اصلی و یک نکته کانونی همچنان لاینحل در دستور مذاکرات باقی مانده است. این ۳ موضوع عبارتند از:

-          دستیابی به مکانیسمی برای شفافیت هرچه بیشتر

-          دستیابی به مکانیسمی برای بازرسی ها

-          دستیابی به مکانیسمی برای برداشتن تحریم

در واقع اگر هر سه این سرفصل را بخواهیم در یک نکته کانونی خلاصه کنیم، عبارت خواهد بود از: “اطمینان قطعی” از عدم امکان انحراف برنامه صلح آمیز هسته ای ایران به برنامه نظامی.

 

توافق خوب، توافق بد

توافق خوب یا توافق بد که به کرات همه اطراف مذاکره و غیر آن ها ( همچون نتانیاهو) از آن یاد می کنند، تعبیری گویا برای ارزیابی نتایج مذکرات نیست. چنین بیانی ناظر بر بیان توصیفی و کیفی است و نه واحد کمی. امکان سنجش یک موضوع هنگامی میسر می شود که آن را به واحدهای کمی تبدیل ساخته باشیم.

مذاکره که تعبیر محترمانه ای از چانه زنی است، روشی است برای کسب تفاهم با گرفتن حد اکثر امتیاز و واگذاری حداقل آن. در پایان ماراتون مذاکرات است که معلوم می شود هر یک از اطراف مذاکره چه میزان امتیازی را داده و چه میزان از امتیاز را حاصل کرده اگر مذاکرات به شکست نیانجامد.

از سوی دیگر می دانیم که مذاکرات هسته ای، نه همچون مذاکرات ۵۹۸ با عراق فقط با یک طرف انجام نمی شود بلکه طرف های مذاکره کننده ۶ قدرت برتر جهانی هستند. این مذاکرات، طرفهای دخیل دیگری دارد که خارجِ داخل مذاکرات به شمار می روند.

 

اسرائیل و عربستان؛ خارجِ داخل مذاکرات

گو اینکه اسرائیل و عربستان ، پشت میز مذاکرات هسته ای با ایران ننشسته اند، اما، تقریباً بر کسی پنهان نیست که در میان تمامی کشورهای جهان، این دو کشور از پرجنب و جوش ترین کشورها برای منتفی کردن مذاکرات هستند به ویژه اگر در نظر داشته باشیم عربستان خود نیز نمایندگی منظومه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را در اعمال فشار بر تهران برعهده دارد. به بیان ساده هر جلسه دیدار ایران با طرف های مذاکره کننده عبارت است از دیدار با ۵ عضو دائم شورای امنیت + آلمان به عنوان یک قدرت برتر جهانی + اسرائیل + ۶ عضو شورای همکاری (که عربستان نمایندگی آنان را برعهده دارد) = ۱۳

در حالی که نتانیاهو بر خلاف میل دولت اوباما، به کنگره دعوت شده بود تا چارچوب تفاهم بدست آمده را “توافق بد” بداند، بی دلیل نبود که تنها یک هفته مانده به آغاز دورپایانی مذاکرات تا ۳۰ ژوئن، شاهزاده محمد بن سلمان، وزیر دفاع و جانشین ولیعهد عربستان، برای انعقاد قراردادهای چند صد میلیاردی عازم پاریس شد همچنان که پیش از پاریس نیز دیداری از روسیه داشت که در صورت اجرایی شدن توافقات (ساخت ۱۶ نیروگاه اتمی، همکاری هوا- فضا، سرمایه‌گذاری در زمینه مسکن، انرژی، کشاورزی و اعزام ۵۰۰ دانشجو) میلیاردها میلیارد دلار سود عاید روسیه می شود.

عیناً دیدار وزیر دفاع سعودی از پاریس حاوی قراردادهایی با سود سرشار برای پاریس است که برخی از آن ها عبارت اند از: پیشنهاد ساخت ۲ نیروگاه هسته ای، خرید هواپیماهای تجاری و نظامی از جمله ۲۳ هلیکوپتر و همکاری های فنی درعرصه صنعت.

به شرحی که گفته شد، اسرائیل و عربستان اگر چه خارج از طرف های مذاکره با ایران هستند اما تاثیرگذار در روند آن به شمار می روند از این رو این دو کشور دلواپس را می توان خارجِ داخل مذاکرات برشمرد.

 

موضع متصلب فرانسه در مذاکرات هسته ای

بی دلیل نیست که با آغاز دور نهایی مذاکرات، وزیر خارجه فرانسه سخت ترین “شروط تعجیزی” را برای به نتیجه رسیدن “توافق خوب” بیان داشته است. از نظر دولت او، توافقی، توافق خوب است که سه شرط فرانسه برای دستیابی به توافق جامع هسته‌ای با ایران در آن لحاظ شده باشد. این سه شرط فرانسه عبارتند از:

از یاد نباید برد که در ۱۹ آبان ۱۳۹۲ نیز که دور مقدماتی مذاکرات به شکست انجامید، این فرانسه بود که ساز مخالفت با توافقات را کوک کرده بود. گرچه اندکی بعد (۳ آذر ۱۳۹۲) توافق ژنو به دست آمد ولی مخالف خوانی فرانسه نشان از آن داشت که پاریس دیدگاهی متصلب را در مذاکرات نمایندگی می کند که اسرائیل و عربستان پشت آن هستند. این در حالی است که در نگاه سنتی و بدبینانه تهران، «انگلیس خبیث» یا «امریکای جهانخوار» باید جبهه متصلب علیه توافقات را هدایت کنند.

به رغم این واقعیت که این فرانسه است که دیدگاه متصلب را در مذاکرات نمایندگی می کند و نه انگلیس و امریکا، آیت الله خامنه‌ای همزمان با دور اخیر مذاکرات، امریکا را به باد انتقاد شدید گرفت و با بیان اینکه امریکا «چهره خشن، وحشتناک و هیولایی» دارد گفت: “کسانی که می‌خواهند دشمنی خباثت‌آلود آمریکا و برخی دنباله‌روهای آن را با بزک تبلیغاتی و رسانه‌ای بپوشانند در واقع به ملت و کشور خیانت می‌کنند.”

چنین موضع سرسختانه ای از سوی آیت الله خامنه ای علیه امریکا در حالی است که متصلب ترین مواضع اینک نه از سوی امریکا که از سوی فرانسه به نمایندگی از اسرائیل و عربستان شنیده می شود. حال اگر قرار باشد پاریس بر شروط تعجیزی خود اصرار کند، موجباتی را فراهم خواهد آورد که بیش از همه خوشایند دلواپسان داخلی و خارجی است.