اقدامات تروریستی در کردستان

نویسنده

اقدامات کور و تروریستی پی در پی اخیر در کردستان ایران که آخرین نمونه آن درهفته های گذشته در میدان آزادی سنندج اتفاق افتاد و در جریان آن تعدادی از نیروهای انتظامی و مردم عادی کشته و زخمی شدند از اهمیت تحلیلی ویژه ای برخوردار است  و جا دارد که گروه های سیاسی و نخبگان توجه بیشتری به آن معطوف نمایند،  زیرا بجز در سالهای اول انقلاب که اتفاقاتی از این دست را در کردستان شاهد بودیم در سی و یک سال گذشته – حتی در اوج  برخوردها میان نیروهای اپوزیسیون مسلح و دولت- بروز چنین حوادثی که در آن مردم عادی و یا نیروهای غیرمسلحی مانند پلیس راهنمایی و رانندگی مورد هدف واقع شوند نادر و انگشت شماربوده است.

 نکته ی دیگری که برابهام این اتفاقات افزوده است آن است که در سالیان اخیر گفتمان غالب در میان گروه های اپوزیسیون و روشنفکران کرد با رویکردهای مدنی و مسالمت آمیز انطباق بیشتری یافته است بگونه ای که بجز یک یا دو گروه، سایر احزاب قدیمی کرد، عملا مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته اند و در وقایع اخیر نیزهمه جریانات سیاسی کردی یا از طریق بیانیه و یا با مصاحبه سخنگویان رسمی، انزجارخود را از اینگونه اقدامات نشان دادند و در رویکردی کم سابقه که حاصل غلبه گفتمان مسالمت آمیز و مدنی[1] در میان کردهاست، ضمن تروریستی خواندن این تحرکات، اعلام کردند که تروریسم و خشونت قادر به برآورده کردن مطالبات انسانی، آزادیخواهانه و دمکراتیک مردم کرد نیست.

 از سوی دیگر جمهوری اسلامی نیز بلافاصله با تکرار اتهامات کلیشه ای، همچون همیشه ضدانقلاب را عامل اصلی این وقایع قلمداد نمود[2] این درحالی است که تا این لحظه هیچ گروهی رسما مسئولیت این حملات را به عهده نگرفته است لذا با توجه به سوابق امر و رویکرد فریبکارانه حاکمان مستبد ایران، بنظر نمی رسد که ادعاهای کلی و غیرمستند مسئولان جمهوری اسلامی از اعتبار چندانی برخوردار باشد.

شروع دور جدید خشونت ها در مناطق کردنشین که با انفجار مهاباد در میان تماشاچیان رژه نیروهای مسلح در روز 31 شهریورآغاز شد، با بروز درگیری میان افراد مسلح ناشناس و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در شهر سقز و سپس حمله افراد مسلح با فریادهای الله اکبر! به پاسگاه نیروی انتظامی در روز روشن و شلوغ ترین میدان مرکز استان کردستان وارد مرحله تازه ای شده است. همه این اتفاقات در حالی به وقوع پیوسته اند که قراین و شواهد نشان می دهند که بخش هایی از “حاکمیت فقها” در ایران از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در حال حاضر تمامی ارکان نظام را تحت سلطه خود درآورده است، از بروز این خشونت ها بیشترین منفعت را خواهند برد زیرا می توانند با توجیه بروز خشونت و نا امنی در کردستان ضمن تشدید رویکرد امنیتی در این منطقه که منافع کلانی را برای این نیرو به همراه دارد[3]، راه حلی برای فائق آمدن بر مشکلات وحشتناک اقتصادی، سیاسی و اجتماعی  که کشور در سایه سوء مدیریت اقتدارگرایان با آن مواجه شده است، بیابند.

اکنون آشکار شده که ناکارآمدی نظام موجود در مدیریت جامعه ایران تنها محدود به ابعاد سیاسی و خفقان ناشی از آن نبوده و سطوح گسترده تر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رانیز در بر گرفته است. اقتدارگرایان وطنی که از بد حادثه ادعای مضحک مدیریت جهانی نیز دارند، در خارج از مرزهای ایران هم از وضعیت بهتری نسبت به داخل برخوردار نبوده و علاوه بر بحران مشروعیت با معضل بزرگی بنام موضوع هسته ای و انزوای شدید بین المللی و تحریم های گسترده مواجه هستند. در چنین گردابی از مشکلات ساختاری در داخل و خارج، و از سوی دیگر تداوم و گسترش جنبش سبز و پافشاری مردم بر مطالبات آزادی خواهانه و دمکراتیک، ناتوانی حاکمان برای حل معضلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را افزایش داده و آستانه آسیب پذیری و امکان کنترل اوضاع از طرق معمولی را برای “اقلیت حاکم”  به شدت کاهش داده است به همین دلیل هیچ بعید نیست که محافل سناریونویس در بخش های نظامی و امنیتی برای خروج از بن بست موجود، بحران سازی های نمایشی (البته بصورت محدود، مدیریت شده و قابل کنترل و در عین حال با انعکاس وسیع رسانه ای در داخل و خارج کشور [4] ) را در دستور کار قرار داده باشند تا با بزرگنمایی آنها مشکلات جدی، ساختاری و اساسی کشور را در افکار عمومی برای مدتی هم که شده است، تحت الشعاع قرار دهند. به دیگر بیان می توان گفت که اقتدارگرایان حاکم بر ایران قصد دارند با بحران سازی های کاذب در کردستان زمینه های تداوم استبداد دینی موجود را فراهم نمایند.

اما یافتن پاسخ این سئوال که چرا نقطه ای مانند کردستان برای تحمیل این هزینه گزاف و نقشه ی شوم و غیر انسانی انتخاب شده است کار چندان دشواری نیست و کافی است که به بررسی سوابق امر و وقایع ابتدای انقلاب 57 در این منطقه پرداخت. درآن زمان نیز حکومت تازه استقرار یافته به بهانه واهی تجزیه طلبی و مقابله با ضد انقلاب، با تحمیل جنگ بر این منطقه ستم دیده ضمن انحراف افکار عمومی از ماهیت غیردمکراتیک و فاشیستی خود توانست با اغوا و تهییج ملی، تحریک احساسات مذهبی و اعلام کاذب شرایط فوق العاده و اولویت دادن به حفظ امنیت ملی، زمینه های برقراری خفقان در کل کشور و سرکوب تمامی جریانات سیاسی را فراهم نماید، انسداد سیاه و دهشتناکی که با شروع جنگ عراق و ایران در مقیاس بزرگتر و فاجعه آمیزتری همچنان ادامه یافت.

اما بدون شک تجربه ی گرانبهایی که ملت ایران از اتفاقات تلخ و رفتارهای فریبکارانه حاکمان در سالیان گذشته بدست آورده اند و رویکرد مدنی و مسالمت آمیز “جنبش ملی کرد” مانع از موفقیت اقتدارگرایان در اجرای سناریوی نخ نما و تکراری “ادامه حیات در پناه بحران های ملی و منطقه ای” خواهد شد.

 

پی نوشت ها:

1-در باب غالب شدن روش های مبارزه مدنی و مسالمت آمیز در جامعه کردستان و پرهیز از روش های خشن علاوه بر رویگردانی گروهای سیاسی کرد از مبارزه مسلحانه و تاسیس ده ها کانال ماهواره ای و صدها سایت اینترنتی و بحث های روشنفکری، شواهد فراوانی وجود دارد از جمله مهمترین آنها می توان به اعتصاب سراسری پنچ شنبه ۲۳اردیبهشت امسال اشاره کرد که با دعوت و فراخوان جریانات سیاسی و نخبگان کرد در این روز، بخش عمده‌ای از مناطق کردنشین ایران در شهرهای سنندج، سقز، مریوان، کامیاران، دیواندره، بوکان، مهاباد، اشنویه و پیرانشهر در اعتراض به اعدام 5 تن از زندانیان سیاسی کرد و غیر کرد به حالت تعطیل درآمد.

2- وزیر اطلاعات در حاشیه سفر احمدی نژاد به لبنان حادثه سنندج را به “ گروهای سلفی کرد” نسبت داد.این در حالی است که اساسا چنین گروه هایی در کردستان ایران وجود خارجی ندارند یعنی سازمان های مذهبی و یا چریکی که مبنای فعالیت های خود را اندیشه های بنیانگذاران سلفیه مانند ابن تیمیه و یا حتی موخرین آنها که بنام القاعده مشهور هستند اعلام کرده باشند، در جغرافیای سیاسی کردستان شناخته شده نیستند. البته نمی توان انکار کرد که مانند هر اندیشه دیگری جریان سلفی که یک جریان متحجر اسلامی است و مخالف هر نوع نوآوری و تجدد در دین و حکومت است در کردستان ایران هم طرفدارانی دارد. مخصوصا در سالیان اخیر سیاست جمهوری اسلامی تسهیل فعالیت مبلغان این اندیشه در کردستان بوده است زیرا آنان را مانع مناسبی در برابر رشد جریان های اسلامی - سنی و مدرن مانند جریان “مکتب قرآن”(هواداران مرحوم احمد مفتی زاده) و “جماعت دعوت و اصلاح” (شاخه ایرانی اخوان المسلمین) دراین منطقه تصور می کردند.اما با وجود آزادی نسبی فعالیت های تبلیغی، این جریان خشونت طلب هرگز در میان مردم کرد از پایگاه معناداری برخوردار نشد که علت آن را باید در فرهنگ مدارا و مسامحه کردها  و همچنین شافعی بودن اکثریت اهل سنت کردستان جستجو نمود. در عین حال ارتباطات و حمایت های ویژه سپاه پاسداران از گروه “انصارالاسلام” (از جریان های مذهبی در کردستان عراق ونزدیک به القاعده و طبیعتا مخالف حضور آمریکا در عراق ) که منبع اصلی الهام و حمایت از مبلغان سلفیه در کردستان ایران هستند بر دامنه ابهامات افزوده و سوء ظن به دست داشتن بخش های از خود حاکمیت ایران در بروز دور جدید خشونت ها در کردستان را تقویت نموده است. گروه انصار الاسلام همچنین سابقه همکاری دیرینه ای با سپاه پاسدارن در مقابله با دیگرگروه های اپوزیسیون کرد ایرانی مانند دمکرات و کومله دارد.

3- اساسا می توان یکی از علل وجودی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را مقابله نظامی با گروهای سیاسی کرد دانست که در سالهای اوایل انقلاب ناچارا رویکرد مسلحانه را برای دفاع از حقوق مردم کرد و تامین مطالبات مشروع آنها در پیش گرفته بودند. سپاه در برخورد با “مسئله کرد” از ابتدا تاکنون همواره رویکرد امنیتی و راه حل نظامی را ترجیح داده است. بنابراین ناامنی و خشونت در کردستان همیشه موجبات فربهی سپاه را فراهم نموده است از سوی دیگر هرگونه راه حل مسالمت آمیز و دمکراتیک در کردستان می تواند تضعیف موقعیت این نیرو در کل معادلات قدرت در ایران را بهمراه داشته باشد و در عین حال منافع سرشار اقتصادی و مالی این نیروی عقیدتی- نظامی را با تهدید جدی مواجه نماید.

4- انفجار مهاباد با حضور سالانه احمدی نژاد در نیویورک همزمان بود. بسیاری از کشورهای غربی، سازمان های بین المللی و دولت آمریکا رسما این انفجار را محکوم نمودند و فضای رسانه ای مناسبی برای تکرار ادعای همیشگی قربانی بودن ایران در برابر تروریسم را در مصاحبه های انبوه با شبکه های معتبررسانه ای برای احمدی نژاد فراهم کرد. حادثه سنندج در آستانه سفر احمدی نژاد به لبنان بوقوع پیوست و اعلام دست داشتن سلفی ها (که یکی از مهم ترین مشخصه آنها ضدیت آشکار با شیعیان است) در این اتفاقات آنهم در لبنان چندان طبیعی بنظر نمی رسد.نکته قابل ذکر دیگر در همین زمینه آن است که اخیرا سخنگوی کومله زحمتکشان کردستان، طی مصاحبه‌ای از کشف یک شبکه جاسوسی در میان نیروهای مسلح آن سازمان سخن گفته است وی ضمن تاکید بر نفوذ و هدایت عملیات خودسرانه ۳ گروه از پیشمرگان این حزب توسط جمهوری اسلامی، از جمله گروهی که ۲۹ شهریور در سقز درگیر شده بود، بدون اینکه به نام خاصی اشاره کند از دستگیری عاملین نفوذی در سازمان مذکور خبر داد.