ما همیشه پاریس را داریم

نویسنده

» شرح

فرانسه و پاریس دوباره هجوم مرگ و نیستی را تجربه می‌کنند. این‌بار دیگر بهانه توهین یا شوخی یک نشریه با پیام‌بر اسلام نیست. قربانیان دست‌چین شده از میان اهالی قلم نیستند. مردم سیبل ترور شده‌اند و کشتارگاه می‌خانه و تالار موسیقی‌ست. و چه شگفت که باز برای هم‌دردی حتی به اتحاد نمی‌رسیم. کسانی که در واقعه‌ی قبلی، با بزرگ کردن خط‌مشی نشریه‌ی “شارلی ابدو” نمی‌خواستند “شارلی” باشند؛ این‌بار به نوع دیگری زیر میز سوگ‌واری عمومی زدند. بهانه این‌بار از قتل‌عام مشابه در لبنان و سوریه و عراق آغاز می‌شود و به کارتن خواب‌های زیر پل حافظ  تهران می‌رسد! چون در جاهای دیگر شوم‌بخت و شوربخت وجود دارد، پیش فاجعه‌ی پاریس هم باید سکوت کرد یا بدتر در دل جشنی کوچک ترتیب داد به صرف قندی که در نفرت آب می‌شود.

هجوم به پاریس و فرانسه اما، حمله به دولت این کشور نبود که با برداشتن علم حمایت از ضعفا به خاک نشستن ابر قدرتی برجسته بشود. شهر و مردم در متن این حمله بودند. کسانی که شهروند یا گردش‌گر پاریس زیبا بودند و در کلابی سرگرم نوشیدن و در سالنی مشغول شنیدن. مردمی عادی و معمولی که  پیش از آغاز کنسرت تصاویر پر از لب‌خند و هیجان‌شان را در صفحه‌های شخصی‌شان منتشر کرده بودند تا لابد پس از پایان مراسم شادشان لایک‌های پای تصویر را بشمارند؛ اما ناگهان سربازان و حمالان مرگ از راه می‌رسند و تصویر شاد و معمولی را تبدیل به نمایی ابدی از مردان و زنانی می‌کنند که در حال زنده‌گی کردن بودند. مردمانی که حالا شاید دیالوگ نهایی فیلم کازابلانکا، “ما همیشه پاریس را داریم”، را با تردید تکرار می‌کنند و شهر را پیش‌روی‌شان می‌بینند که زیر سایه‌ی ترس نفس می‌کشد.

تحلیل‌ها و تفسیرها به جای خود؛ در برابر فاجعه اما ابتدا باید درد را در آغوش کشید تا شاید التیام از راه برسد و پس از آن به دنبال دلایل و راه حل‌ها گشت. کسانی که نشسته پشت میز تحلیل به دنبال نجات دنیا هستند، پیش از آن باید حس‌های انسانی‌شان را از بند نفرت کور رها بکنند و مواد و مصالح عملیات انتحاری‌شان بر فیس‌بوک و دیگر جاها، کلمات، را صیقلی بزنند بلکه ابتدا خود نجات پیدا بکنند و بعد فکری به حال دنیای بزرگ‌تر بکنند. پس از کشتار “شارلی ابدو” که نگفتیم با اهل قلم هستیم؛ این‌بار بد نیست لااقل در نوشته‌ای کوتاه اعلام کنیم طرف زنده‌گی هستیم نه مرگ‌آفرینان.