محمد رحمانیان همیشه تماشاگر خود را غافلگیر می کند. او در نمایش تازه خود مانیفست چو سعی کرده با گزینش نشانه هایی معنادار جنسی دیگر از نمایشی را که تاکنون اجرا کرده پیش روی تماشاگر قرار دهد. آنچه بیش از همه توجه را به خود جلب می کند زبان نمایش است. تماشاگر با ذهنی فعال وارد سالن می شود و اولین سوالی که از خود می پرسد این است: چرا زبان نمایش انگلیسی است؟
مانیفست چو
نویسنده وکارگردان: محمد رحمانیان. موسیقی متن: سعید ذهنی. طراح صحنه و لباس: محسن شاه ابراهیمی. بازیگران: افشین هاشمی،مهتاب نصیر پور،ترانه علیدوستی، اشکان خطیبی، هومن برق نورد، سیما تیر انداز.
پسر جوانی به نام چو در یکی از شهرهای امریکا به همراه مادرش زندگی می کند. مادر شغل مناسبی ندارد و چو از این بابت شرمسار است. فشار های اجتماعی مختلف چو را به آنجا می رساند که اسلحه ای تهیه کند و در یک مدرسه دست به کشتاری جمعی بزند.
نشانه های گفتاری
تماشاگرانی که وارد سالن چهارسوی تئاتر شهر می شوند می دانند که با تماشای اثری متعارف رو به رو نخواهند بود. آنها می دانند به تماشای نمایشی آمده اند که بازیگرانش قرار است کل داستان را برای آنها به زبان انگلیسی تعریف کنند. بنابراین ذهن ناخود آگاه به شکلی فعال از ابتدا با نمایش تازه محمد رحمانیان برخورد می کند.
تماشاگر می کوشد با هشیاری از همان ابتدا نشانه هایی را که در اختیارش قرار می گیرد بفهمد و با آنها در ذهن خود پازلی بسازد تا بتواند اجزای درام و روایتی نمایش را به خوبی درک کند. این فعال بودن ذهن البته معایبی را هم به همراه دارد. زیرا تماشاگری که زبان نمی داند نگران است که داستان را متوجه نشده و از وجهه سرگرم کنندگی نمایش که از وجوه ثابت نمایش های رحمانیان بوده سوا بیفتد. این نکته خود فاصله گذاری را میان نمایش و مخاطب سبب می شود. تماشاگر آگاه هم باید دائم حوسش باشد که بازیگران انگلیسی را درست صحبت می کنند یا در لهجه و…. دارای مشکل هستند و واژه ها درست انتخاب شده اند یا نه؟
رحمایان در این سال ها نشان داده کارگردان هوشمندی است که می تواند تماشاگر خود را راضی از سالن بیرون بفرستد. او همیشه دنبال زبانی در اجرای نمایش است که این زبان لزوما زبان گفتاری نیست. او به مدد تصویر پردازی سعی می کند با نشانه های تئاتری مخاطب را با خودش همراه کرده و از این رهگذر داستان را در اختیارش بگذارد.
تماشاگر نگران نمایش رحمانیان در ابتدا با صحنه ای خالی رو به رو می شود. صحنه ای لخت و غیر رئالیستی که مخاطب را وا می دارد بخش عمده ای از نمایش را در ذهن خود بازسازی کند. این نکته در صحنه پردازی ذهن تماشاگر را فعال می کند که چندان گرفتار بیان نباشد. او می تواند با به گزین کردن بخش هایی از نمایش در ذهن خود داستان مورد علاقه اش را در اثر پی بگیرد و این مشارکت گروهی از نکاتی است که رحمانیان قصد داشته به آن دست یابد.
از سویی دیگر ما با نمایشی کاملا داستان گو روبرو هستیم. پسری که از تعارضات اجتماعی به تنگ آمده و دست به خشونت می زند. نمایش هم پیرنگ مستحکمی دارد و هم شخصیت پردازی قابل توجهی. کارگردان بخشی از این داستان گویی و شخصیت پردازی را به شیوه های مرسوم در درام انجام می دهد و بخشی دیگر را در فضا سازی.
نمایش مانیفست چو در اجرا سعی دارد به گونه ای از تئاتر مستند نزدیک شود. تئاتری که اجزای خود را از واقع نمایی می گیرد و اگرچه رحمانیان برای این منظور از همان ابتدا با انتخاب صحنه غیر رئالیستی دچار تناقض هایی می شود. اما سعی می کند این نقیصه را به مدد بازی بازیگران همپوشانی کند.
بازیگران بسیار تند دیالوگ می گویند. فضا شلوغ است و آدم ها در میزانسن هایی تو درتو دائم در هم می لولند. همین نکته صحنه را آبستن حادثه می کند. این تو در تویی و حرکت و ازدحام جایی باید پایان پذیرد و طبیعی است که اگر خواسته باشیم دیاگرامی برای این حرکت تصویر کنیم نتیجه آن ارامش نخواهد بود. رحمانیان در طول نمایش تماشاگر خود را برای یک فاجعه آماده می کند. فاجعه ای که در انتها با کشتار دسته جمعی دانش آموزان یک مدرسه رخ می دهد.
بازیگران نمایش بخصوص افشین هاشمی که نقش اصلی کار را بر عهده دارد تمام تلاش خود را می کند که بتواند زبان انگلیسی متن را با حرکت های خود هماهنگ کند و در این راستا به یک تن بیانی مناسب می رسد که این حرکات همان زبان مورد نظر نمایشی رحمانیان نیز هست.
بازیگران در برخی از صحنه ها که میان واقعیت و تجرید در حرکت هستند فضایی را ایجاد می کنند که حواس تماشاگر از بیان نمایش به سمت این حرکات جلب شده و به مدد تصویر پردازی چنین کار را دنبال می کند.
محمد رحمانیان در سال های اخیر گام به گام از تئاتر مرسوم و کلاسیکی که می شناسیم فاصله گرفته و در جست و جوی زبانی تازه برای نمایش هایش است و دائم می کوشد پیشنهاد هایی تازه برای مخاطب داشته باشد. این نکته در کارنامه او و گروهش امری جالب توجه به نظر می رسد.