انزوای احمدی نژاد و پیشرفت مذاکرات

نویسنده

velayatipotinb.jpg

ژان پیر پرن

آیا ایران درحال تصمیم گیری در مورد توقف فعالیت های غنی سازی خود است؟ این خواسته ای است که جامعه بین الملل به طور یک صدا ایران را به انجام آن دعوت می کند. نشانه هایی که اکنون از سوی دولت ایران دریافت می شوند، بسیار موجه تر از گذشته به نظر می رسند. اولین نشانه به روی صحنه آمدن علی ولایتی است که برای مدت ها سمت وزیر “همیشگی” امور خارجه ایران را برعهده داشت و امروز به عنوان مشاور دیپلماتیک رهبر جمهوری اسلامی علی خامنه ای به ایفای نقش می پردازد.

اصولگرایی

از این پس، ولایتی و در واقع آیت الله خامنه ای خواهند بود که صحنه را رهبری می کنند؛ به عنوان مثال، دیداری که روز پنج شنبه با ولادیمیر پوتین در مسکو انجام شد. تاکنون پرونده هسته ای ایران در دست لاریجانی و احمدی نژاد بوده؛ دومی شخصیتی است که حتی نمی تواند به وعده های انتخاباتی و “سیستماتیک” خود جامه عمل بپوشاند. آنگونه که به نظر می رسد، از لاریجانی نیز دیگر کاری ساخته نیست و دیگر نمی تواند پیشرفتی در این پرونده حاصل کند. احمدی نژاد نیز پس از انتخابات شوراها و مجلس خبرگان تا حد قابل توجهی تضعیف شده و اکنون صاحب منصبان حکومتی نیز اصولگرایی او را زیر سؤال برده اند و او را مسؤول تحمیل مجازات های سازمان ملل و حملات احتمالی امریکا می دانند.


در این وضعیت می بینیم کرملین لحن خود را در متقاعد کردن حکومت ایران که پیشنهاداتی خاص برای خروج از این بحران دارد، تغییر می دهد. در اواخر ماه ژانویه، ایگور ایوانوف، دبیر امنیت ملی روسیه به تهران اعزام شد. علی خامنه ای که هرگز با مقامات غیرمسلمان [به استثنای چند رییس دولت] به مذاکره نمی نشیند، در اقدامی بی سابقه پذیرای او شد. روز اول فوریه، پوتین از مقامات ایرانی خواست”به طور فعال درخصوص پیشنهاد محمد البرادعی، رییس آژانس اتمی کار کنند”. پیشنهادی مبنی بر اینکه ایران و شورای امنیت به طور همزمان فعالیت های غنی سازی و اقدامات تحریم کننده خود را متوقف کنند.

ولایتی در مسکو اعلام کرد ایران از “تلاش های” روسیه حمایت می کند و او حامل پیامی ازسوی دولت تهران در این زمینه است. می توان حدس زد او به پیشنهاد البرادعی و یا حداقل نسبت به خواسته کرملین، مبنی بر بازگشت به میز مذاکره، پاسخ مثبت دهد. اگر پوتین و ایوانوف توانسته باشند در موضع ایران تغییری ایجاد کنند، مسلماً اطمینان دولت تهران را درخصوص موضوعات دیگری که هیچ گاه جنبه رسمی پیدا نخواهند کرد نیز جلب کرده اند: روسیه برای ایران کمک های نظامی تأمین خواهد کرد تا بدین وسیله بتواند در برابر حمله امریکا مقاومت کند.

از هم اکنون، مسکو 29 سیستم موشکی زمین به هوای TOR-M1 به ارزش 700 میلیون دلار برای ایران تأمین کرده [در ماه ژانویه]، به طوری که ایران قادر است هواپیماها و موشک های پرتاب شده از ناوهای جنگی را به راحتی مورد هدف قرار دهد. این در واقع حکم یک تقویت نظامی را دارد که به طور چشمگیری هزینه مداخله نظامی امریکا را افزایش خواهد داد.

بهانه

این روند که از طرف مسکو آغاز شده مجدداً منطق دیپلماتیک را روی صحنه آورده است. اکنون این روند می تواند”منطق جنگ”ی را که بر تهران و واشنگتن تحمیل شده متوقف و پنتاگون را نیز از “بهانه مداخله نظامی” محروم کند. به علاوه، مطمئناً خواهد توانست در یک نشست شورای امنیت که در آن همکاری هسته ای ایران با سازمان ملل مورد بررسی قرار می گیرد، “منطق تحریم” را هم زیر سؤال ببرد.

منبع: لیبراسیون، فوریه 2007

مترجم: علی جواهری