مریم کاشانی
همزمان با سخنان محمود احمدی نژاد و وزیر ارشاد دولت وی، ارگان های خبری جناح راست در حرکتی هماهنگ، منتقدان دولت را به جاسوسی و وابستگی به خارج متهم کردند، خبر می رسد مامورانی به طور مخفی مشغول تجسس در احوال کارکنان نشریات اصلاح طلبان و حتی فیلمبرداری از محل کار آن ها شده اند.
روزنامه های هوادار دولت در حرکت هماهنگ خود خواستار برخورد با منقدان دولت شده اند که از دید آنان یا “کج فهم و مفسدند” و یا “مهرههای تربیت یافته دولت آمریکا برای براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی.”
در دو شب گذشته، در برابر دو نشریه صبح که در زمره نشریات منقد به حساب می آیند کسانی دیده و حتی دستگیر شده اند که مشغول فیلمبرداری از آمد و رفت ها بوده اند. گفته شده که این گروه متعلق به حفاظت اطلاعات ناجا بوده اند. که به هر حال از مراکز تحت نظر دولت است و فعالیتش این خبر را تائید می کند بخش های مختلف دولت مشغول برنامه ریزی تکرار حادثه ای است که به “تعطیل فله ای مطبوعات” معروف شده و در سال 1379 اتفاق افتاد.
محسنی اژه ای وزیر فعلی اطلاعات در آن زمان رییس مجمتع قضائی کارکنان دولت بود که پرونده های مطبوعاتی در آن جا مطرح شد و سعید مرتضوی [دادستان فعلی تهران] قاضی دادگاهی زیر دست وی بود و احکام دستگیری دویست روزنامه نگار و تعطیل حدود صد نشریه با امضای محسنی اژه ای صورت گرفت که ایران را در آن سال به عنوان بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران جهان معرفی کرد. در حرکت حذفی روزهای اخیر، قوه قضاییه و حتی روزنامه های نزدیک به جناح محافظه کار [راست سنتی] شرکت ندارند و هواداران و سازمان های تحت نظر دولت به تنهائی از طرق مختلف وارد کار شده اند.
هفته گذشته وقتی سید مصطفی تاج زاده، داشت می گفت “هشدار میدهم عدهای به یکدستشدن صداها قانع نیستند و گامی به جلو گذاشتهاند” محمود احمدی نژاد انگشت تهدید به سوی کسانی گرفته بود که “چند موسسه مالی در اختیار دارند و هر سال ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد تومان سود خالص کسب می کنند و با چنین پولی ده روزنامه و قلم به دست راه می اندازند تا بتوانند سود چندین درصدی از مردم بگیرند.”
منظور او البته ده ها روزنامه و سایت جناح راست و از جمله سایت هایی که توسط وابستگان وی و با بودجه های دولتی به راه افتاده اند نبود؛ او ازکسانی سخن می گفت که با “سیاست دولت مخالفت می کنند و فریاد برمی آورند” و این کارشان “یا از روی کج فهمی است و یا اینکه خودشان ریشه همه مفاسد هستند.”[ از سخنان احمدی نژاد در اصفهان]
و وزیر ارشاد دولت نهم هم با رئیس دولت موافق بود. محمد صفار هرندی که از اولین روز وزارت خود تا به امروز، هیچ فرصتی رابرای انتقاد از مطبوعات از دست نداده، به فاصله چند ساعت از سخنان محموداحمدی نژاد، مطبوعات منتقد دولت را “مروج اندیشه های مهاجم و پیاده نظام هجمه فرهنگی دشمنان نظام” خواند.
وی با اشاره به “برنامه ناتوی فرهنگی” که “از میان برخی عناصرداخلی سربازگیری می کند” به صراحت اعلام کرد که برنامه دولت احمدی نژاد “حمایت از مطبوعاتی است که به دور ازهیاهو” در واقع در تایید دولت مطلب می نویسند و در غیراین صورت مطبوعاتی تلقی می شوند که “برای اجنبی یقه درانی می کنند” و لذا نباید “انتظار حمایت از سوی نظام را داشته باشند.” مطبوعاتی که در فضایی “بی رحمانه” خدمات دولت نهم را نادیده می گیرند.
آقای صفار هرندی که بارها گفته “برخی رسانههای داخلی پیاده نظام هجمه فرهنگی دشمن هستند” و مطبوعاتی ها را به “قهوه خانه نشینهای قدیم که فقط جایی مینشستند و وراجی میکردند” تشبیه کرده، بر اساس همین تحلیل از تدوین “نظام جامع رسانه ها و مطبوعات و خبرگزاری ها” خبر داد. طرحی که بر اساس آن “حقوق و تکالیف رسانه ها به صورت شفاف تعریف” خواهد شد.
از احمدی نژاد تا کیهان
این سخنان بلافاصله درنشریات جناح راست و سردسته آنان، کیهان که “به دور از هیاهو” در تایید دولت نهم قلم می زنند، منعکس شد. سردار اصولگرا حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان و نماینده ولی فقیه در این ارگان مطبوعاتی در مقاله ای، تحت عنوان “چرا تعجب می کنید” [با یک علامت تعجب و یک علامت سئوال] آنچه را که گردانندگان دولت نهم گفته بودند بیشتر باز کرد و از جمله با تکرار اتهاماتی مشابه از “حمایت برخی مطبوعات و سایت های اینترنتی از اهداف روانی- تبلیغاتی آمریکا علیه ایران اسلامی از جمله حمایت آنان از اراذل و اوباش و سنگ اندازی در راه اجرای طرح تامین امنیت اجتماعی” اعلام کرد که: “هویت حامیان مطبوعاتی، سیاسی و محفلی آنها را می شناسیم و از ماجرای پشت پرده آنان خبر داریم.”
و طبعا وقتی کیهان خبر دارد، سردار حجازی، فرمانده نیروی مقاومت بسیج هم باخبرست: “دشمن با سرمایهگذاری روی رسانهها در پی ایجاد نارضایتی است.”
در چنین وضعیت خطرناکی، طبعا خبرگزاری فارس، وابسته به قوه قضاییه هم باید به کمک سرداران جناح راست بیاید. این خبرگزاری در گزارشی به اصطلاح خبری ـ تحلیلی، از “عملیات براندازی نرم به سبک بنیاد آمریکایی سوروس” که توسط مطبوعاتی ها و فعالین مدنی پیاده می شود، پرده برمی دارد.
در گزارش مزبور می خوانیم: “بنیاد سوروس از موسسات و مراکزی که به دنبال ایجاد نافرمانی مدنی در جمهوری اسلامی ایران هستند حمایت میکند….. بنیاد سوروس در کنار بنیاد رسانهای رابرت مرداک…دومین سازمان رسانهای جهان است که بیشترین شبکههای تلویزیونی، خبرگزاریها، سایتها، خبرنامهها و روزنامهها را در سطح جهان مدیریت و هدایت میکند، اما تفاوت این است که فعالیت رسانهای مرداک آشکار است و جسورانه در اداره و خرید شبکههای بزرگی چون فاکس نیوز تا الجزیره و حتی رسانههای آسیای دور ظاهر میشود، اما سوروس بیشتر اصرار دارد مشی نهان را در خرید و هدایت رسانهها ایفا کند”.
نویسنده این خبرگزاری سپس با هدایت بحث به سوی “خرید و هدایت رسانه ها” می افزاید: “وزارت اطلاعات مدتی بعد از دستگیری هاله اسفندیاری در 18 اردیبهشت و تحقیقات از وی اعلام کرد که اسفندیاری به عنوان یکی از مدیران موسسات مرتبط با سوروس، از تلاش این بنیاد برای اجرای براندازی نرم در ایران پرده برداشته است. در گزارش وزارت اطلاعات آمده بود: هاله اسفندیاری که مدیر و مؤسس برنامه خاورمیانه مرکز “ویلسون” در آمریکا است، به عنوان مرکز حلقه اتصال ارتباط ایرانیان با سازمانها و نهادهای آمریکایی عمل کرده است”.
برای انجام این عمل نیز “بنیاد سوروس در هر کشور، مجموعهای متناسب با همان کشور مشتمل بر فعالیتهای فرهنگی، هنری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را با حمایتهای پولی و مالی ارائه میدهد.” به همین علت “این روزها، زمان تعیین کنندهای برای جریان حامی براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران بوده و وزارت اطلاعات این روزها روی نقاط حساس دشمن دست گذاشته است. خشم مقامات آمریکایی از دستگیری حلقههای زنجیره بنیاد سوروس در ایران که در دشنامهای دیپلماتیک نمایان شده و فعال نمودن همه ابزارهای در دسترس برای آزادی این افراد از وزارت خارجه و دیدبان حقوق بشر گرفته تا رسانههای وابسته، نشان میدهد که دولت جمهوری اسلامی ایران، نقطه امید ایالات متحده را که موفقیت تمام سیاستهایش[از قبیل ایجاد فشار روانی بر مردم و القای ناکارآمدی دولت، خالی کردن صحنه از حضور مردم در بحث هستهای، بزرگنمایی مشکلات معیشتی مردم و تحقیر نمودن دستاوردهای اقتصادی، جنجالآفرینیهای صنفی در دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان و القای وجود مشکلات دهشتناک حقوق بشری] معطوف به آن شده بود، کور کرده است.”
تحلیلی زنجیره ای که بلافاصله خود را در “ششمین اجلاس سراسری مشاوران استانداری ها در امور بانوان” نشان می دهد.در آنجاخبرنگارانی که برای تهیه گزارش به وزارت کشور رفته بودند “از سالن کنفرانس بیرون رانده” [اعتماد] می شوند. این اخراج در پی اعتراض خبرنگاران به سخنان فرشته ساسانی، مدیر دفتر امور بانوان وزارت کشور و منصوب مصطفی پور محمدی، وزیر کشور دولت نهم انجام شد. او خبرنگاران را متهم به گرفتن “هدیه در ازای پوشش خبری” کرد.
به هر حال هر چه باشد “امروز عصر اطلاع رسانی است و بنا به نظر کشورهای مختلف جهان رابطه ای معنادار میان قدرت اطلاع رسانی حکومت ها با جایگاه آنها در جهان وجود دارد” [غلامعلی حداد عادل] و به نظر احمدی نژاد رییس جمهور نمی توان “ابرقدرت جهان” بود و اجازه داد که رسانه های مخالف دولت “رابطه حکومت و ملت را مخدوش” کنند.