مراسمی به نام تختی به کام دیگران

نویسنده

takhtib.jpg

فریدون شیبانی

در مراسم سالگرد تختی در ابن بابویه”همه بودند جز پسرش بابک. تصویر هایی که از این مراسم به چاپ رسید کمتر نشانی از دوستان واقعی داشت. دست کم آنان که برای عکس گرفتن و سخنرانی آمده بودند، نشانی از دوستی با او نداشتند. دوستان تختی با این نامها شروع شده بود: دکتر حسن غفوری فرد، محمدرضا یزدانی خرم، بهرام افشار زاده، سردار آجرلو، صفارزاده… و سپس اسم ورزشکار واقعی. به همین دلیل هم بابک در مراسم نبود چون آن مراسم برای پدرش نبود…”

این را ایسنا نوشته، در گزارشی از بزرگداشت تختی در حضور دوستان تازه.

غلامرضا تختی پس از زلزله مرگبار بوئین زهرا در سال 1341 نامش فراتر از یک کشتی گیر بزرگ تاریخ ورزش ایران مطرح شد. حرکت او از پل تجریش تا جنوب تهران یکی از بزرگترین حرکت های مردمی بود که در آن رنگ و بوی سیاست به مشام نبود.

حالا پس از تلاش های انجام شده برای بهره برداری از نام او و شعارهایی که بر در و دیوار جایگاههای ورزشی، جایی از شعار فراتر نیافت، گروه تازه از راه رسیده در صدد مصادره دوستی او نیز هستند.

بی تردید گشودن دری به سوی زندگی تختی و ظاهر سازی کسانی که شاید هرگز تختی را ندیده بودند در حوصله این گزارش نیست؛ تلاش های زنده یاد علی حاتمی کارگردان بزرگ سینمای ایران نیز در به تصویر در آوردن واقعیت های زندگی تختی هیچگاه به نتیجه نرسید. روزی را بیاد دارم دراوائل دهه پنجاه که حاتمی با چند تن از شاگردانش برای تحقیق در مورد زندگی تختی به دفتر کیهان ورزشی آمد تا با جستجویی در بایگانی مجله، پژوهشی واقعگرایانه به زندگی قهرمان داشته باشند. متاسفانه در آن هنگام منوچهر لطیف، کارشناس کم نظیرکشتی کیهان ورزشی و آشنای واقعی با زیر و بم روحیات تختی، به مانند بسیاری از کیهانیان قدیمی خانه نشین شده بود و یا زنده یاد مهدی [جلال] دری، سردبیر سالهای دور کیهان ورزشی و از دوستان نزدیک “قهرمان” هم در خارج از ایران بسر می برد.

حاتمی ساختن این فیلم را به تعویق انداخت و سالها بعد که اقدام به این مهم کرد بیماری سرطان به او هم مهلت پیگیری و تمام کردن کار را نداد تا این راز همچنان سر به مهر بماند.

در تظاهر به دوستی تختی، داستانها ساخته شد که بابک، تنها فرزند او را چنان کلافه کرد که یک روز که برای مصاحبه به کیهان ورزشی دعوت شده بود، در شروع کار بنا گاه آن را قطع و از دفتر مجله بیرون رفت. او دیگر علاقه ای به شرکت در مصاحبه ها نشان نداد، اما ایکاش پای صحبت ابراهیم افشاری می نشست. افشاری دقیقا می خواست راجع به همان مشکلی گفت و گو کند که بابک را رنجانده بود. بابک بعد ها دیگر علاقه مند به حضور در تالارهای کشتی و ورزشگاهها هم نبود.

بابک تختی بعد ها در مقام یک نویسنده و مترجم نامش به جرگه روشنفکران رفت تا اگر کسانی با نام پدرش به دنبال پول و مقام هستند او همراه آنان نباشد… حتی به عنوان تنها فرزند او.

مراسمی در غیاب بابک

در مراسم سالگرد تختی در ابن بابویه، در تصویر هایی که از مراسم به چاپ رسید کمتر نشانی از دوستان واقعی داشت. دست کم آنان که برای عکس گرفتن و سخنرانی آمده بودند، نشانی از دوستی با او نداشتند: حسن غفوری فرد، محمدرضا یزدانی خرم، بهرام افشار زاده، سردار آجرلو، صفارزاده… به همین دلیل هم بابک در مراسم نبود چون آن مراسم برای پدرش نبود.

همزمان جام بین المللی تختی هم در بندر عباس انجام شد اما برای آن چنان تدارک ناچیزی دیده بودند که تنها کشتی گیران حاضر از امریکا و ترکمنستان بودن. هر چند از میان حاضرین ترکمنستانی هم نام کشتی گیری برده نشد. کشتی گیران مطرح کمتر به حضور در این رقابتها رغبت نشان دادند و به گزارش اخیر خبرگزاری ها بسیاری از آنان هم که آمدند از دادن آزمایش دوپینگ خود داری کردند.

محمد علی صنعتکاران، کشتی گیر همدوره تختی و قهرمان رقابتهای جهانی 1961 در یوکوهاما، در خاطره ای از تختی به نکته ای اشاره می کند که باید روی آن تامل کرد. او می گوید در زمان ریاست او بر فدراسیون کشتی تلاشهای بسیاری شد تا از برگزاری جام بین المللی تختی جلو گیری شود.

صنعتکاران سپس به منش پهلوانی تختی می پردازد، اما: “البته بگذاریم که برخی ‌ها در این روز می ‌خواهند تنها خود را مطرح کنند. “

علیرضا سوخته‌ سرایی، ملی‌پوش پیشین تیم کشتی آزاد ایران و دارنده مدال نقره جهانی هم گفت: “ مسابقه‌های این دوره در شان جام جهان پهلوان تختی نبود. در دوره اول این رقابتها‪ ۱۶کشور با نخبه ‌ترین قهرمانان خود حضور داشتند، درحالی که در بیست و هفتمین دوره شاهد شرکت دو کشور با تیم‌های درجه دوم و سوم بودیم.”

آن هم در حالیکه ون استوکس، سرپرست تیم ملی کشتی امریکا به خبرگزاری ایرنا می گوید: “تختی از پهلوانان اسطوره‌ای است و مانند تختی بودن نهایت آرزوی ماست. “