حداقل بهای رای

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

ما ایرانی‌ها می‌توانستیم انتخابات ریاست جمهوری را به فرصتی برای بحث و گفتگوی جدی و عمیق در باره ‏مشکلات عرصه‌های مختلف زندگی‌مان، علت یابی مشکلات و چگونگی رفع آنها تبدیل کنیم، اما نکردیم.‏

در واقع ایده حضور آقای عبدالله نوری در صحنه انتخابات که توسط دوستان ما در سازمان دانش آموختگان ‏ایران اسلامی (ادوار تحکیم) مطرح شد، با همین نیت صورت گرفت و گمان بر آن بود که با این حضور، فضا ‏برای بحث علنی در باره تنگناهای جامعه ایران فراهم می‌شود و از رهگذر آن، اجماعی بین نیروهای خواهان ‏تحول و اصلاح برای برون رفت از بن بست‌های موجود پدید می‌آید.‏

دوستان اصلاح طلب اما هیچگاه به جد حاضر نشدند در این باره بیاندیشند و حتی تن به بحثی آزاد در این باره ‏دهند.‏

ظاهرا از نظر آنها مشکل بنیادی کشور حضور آقای احمدی نژاد در کاخ ریاست جمهوری است و هر بحث و ‏گفتگویی در درون جبهه اصلاحات که لحظه‌ای سبب غفلت جامعه از آن مشکل بنیادی شود، بی هوده و ‏نابجاست.‏

قاعدتا آقای احمدی نژاد در جای خود، مشکلی برای جامعه ایران است، اما به گمان من مسائل و مشکلات ‏ایران در روندهای گوناگون با چنان سرعتی در حال در هم تنیدن است که نه نادیده گرفتن آنها خردمندانه است ‏و نه تقلیل آنها به آقای احمدی نژاد.‏

این تصور که در صورت راهیابی یک نامزد اصلاح طلب به دفتر ریاست جمهوری، نابسامانی‌های موجود ‏کشور به روال حل شدن خواهد افتاد، به زعم من تصوری خام است و بخصوص نباید توده مردم را با چنین ‏تصور خامی به اشتباه انداخت.‏

از نگاه من، زمان آن فرارسیده است که ایرانی‌ها یکایکشان بدانند که به دلایل تاریخی و از دست رفتن ‏فرصت‌های بزرگ، با آینده‌ای سخت و طاقت فرسا روبرویند و بدون آگاهی آنها از این شرایط و آمادگی آنها ‏برای تحمل هزینه‌های ناشی از یک تحول درونزای سیاسی و جراحی‌های دردناک اقتصادی، سرنوشتشان بهتر ‏نخواهد شد.‏

در واقع انتخابات ریاست جمهوری فرصتی برای بحث آزاد در باره این نوع مسائل و آگاهی و هشدار به توده ‏مردم با طرح نامزدی صریح و مشکل شناس بود. این فرصت اما به سرعت در حال از دست رفتن است و ‏بنابراین انتخابات عملا به صورت پروژه‌ای برای راهیابی صرف یک نامزد انتخاباتی به دفتر ریاست ‏جمهوری در آمده است.‏

در این فضا مرتب از من پرسیده می‌شود که در صورت عدم حضور آقای نوری از چه کاندیدایی حمایت ‏می‌کنید؟

من نه از موضع دبیر کل سازمان دانش آموختگان، بلکه از نگاه یک تحلیل‌گر مسائل سیاسی، معتقدم که بدون ‏حضور آقای نوری و یا شخصیتی مشابه او که اهداف پیش گفته را محقق کند، پرسش فوق موضوعی کم ‏اهمیت می‌شود و به حاشیه می‌رود.‏

این البته به معنای رها کردن بازی انتخابات نیست، زیرا اگر انتخابات به چیزی فراتر از تسلط بر دفتر ‏ریاست جمهوری هم تبدیل نشود، باز می‌توان با کاندیداهای مختلف تعاملی پرسشی برقرار کرد و با طرح ‏پرسش‌های شفاف و عینی از آنان خواست که دیدگاه، برنامه و استراتژی خود را در باره آن پرسش‌ها روشن ‏کنند.‏

با این شیوه ما می‌توانیم از فضای مرده باد و زنده بادی که معمولا بر هر انتخاباتی سایه می‌افکند فراتر رویم و ‏از طریق تعامل انتقادی با کاندیداها افکار عمومی را نسبت به واقعیت‌های کشور آگاه و حساس کنیم.‏

به سخن دیگر، ما می‌توانیم در ازای رای‌ احتمالی‌مان، کاندیداهای مختلف را به شفافیت، دقت و واقعگرایی ‏مبتنی بر استراتژی کارآمد ترغیب کنیم و این حداقل بهای رایی ‌است که در ایران بیش از هر نقطه دیگر ‏جهان ارزان تصور شده است.‏