گزارش ♦ چهار فصل

نویسنده
میترا سلطانی

اولین نمایشگاه انفرادی عکس‌های عباس کوثری با عنوان “رنگ آب، رنگ خاک” از روز جمعه 8 آذر، در ‏گالری آران برپاشده است. در این نمایشگاه 24 عکس رنگی دیجیتال از دو سوژه آب و خاک (هر کدام 12 عکس) ‏به نمایش در آمده اند. گزارش اختصاصی همکار ما از تهران را درباره این نمایشگاه می خوانید…‏

abbaskosari1.jpg

‎ ‎سمبل های ناتورالیستی!‏‎ ‎

‎ ‎

ما برای بهتر دیدن نیازمند چیزی فراتر از مهارت در یادگیری زبان داریم،. دیدن تصویر و شرکت در فرآیند ‏سازماندهی آن، عملی خلاقه است.‏

در دنیای امروز که مقادیر روز افزون و قابل توجهی خبر و پیام درسطح جهان از راه هایی به غیر از زبان و ‏گفتار به صورت تصویر ( عکس، فیلم و علایم گرافیکی) نقل و پراکنده می شود، دانستن نکاتی در مورد فهم ‏بیشتر و بهتری از اخبار و پیام های بصری ایجاب می کند.‏

امروزه آموختن اصول و عناصر اولیه بصری امری واجب است و گمان می رود که مراجعه به نمایشگاه ها و ‏گالری های فعال در سطح شهرها و بازدید از آنها یکی از راه های آموختن به صورت نتیجه بخش باشد.درست ‏دیدن و درست استفاده کردن از تصویر و پیام های بصری به طور کلی، فنی است که باید قدم به قدم فراگرفته ‏شود. البته به ضرورت این فراگیری منجر به تبدیل انسان به یک هنرمند نمی شود ولی با این وصف، لزوم آن در ‏زمان حاضر روز به روز برای عده بیشتری مطرح می شود.‏

هر نقش یا طرح یا تصویری به هر صورت، متشکل از یک سلسله عناصر تصویری اولیه است. عناصر اولیه ‏بصری محدود و معین هستند: نقطه، خط، شکل، جهت، سایه – روشن یا رنگمایه، رنگ، بافت، بُعد، مقایس و ‏حرکت. این عناصر ماده خام تمام اخبار بصری هستند و به شکل های مختلف با هم ترکیب و تلفیق می شوند. ‏انتخاب این عناصر و نوع به کارگیری آنها و طرز تلفیق با یکدیگر است که کلیت کادر را می سازد.‏

abbaskosari2.jpg


عباس کوثری نیز به همین شیوه قواعد و ساختار طبیعی درون کادری را به هم می ریزد تا معنایی را با استفاده از ‏نماد به مخاطب القا کند. به طور مثال نشان دادن ساعت در گوشه ای از یک کادر در معنای گذر عمر و زمان، یا ‏به کار گیری سمبل های شناخته شده ای مانند صلیب، برگ زیتون یا حتی استفاده از بناهای خاص معماری شناخته ‏شده برای بیان یک مکان خاص(میدان آزادی به عنوان سمبول شهر تهران یا برج ایفل سمبول پاریس، مجسمه ی ‏آزادی، برج سی ان تورنتو و از این دست بناهای شناخته شده ی جهانی) عکاس سمبولیست قوانین را در هم می ‏شکند.‏

به هم ریختن اصول و قواعد خطی و عادی رئالیسم و به کار گیری رنگ های نمادین از ویژگی های عکس های ‏کوثری به عنوان عکاسی است که با اینکه سال ها کارنامه عکاسی خبری را در سوابق خود دارد اما به خوبی از ‏دیگر ویژگی های کادر در قالب های معاصر آشنایی و آنها را اجرا در می آورد.‏

در عکاسی واقعیات را تنها به کمک سمبل می توان نشان داد. مثلا عمق را به کمک پرسپکتیو، رنگ ها را به ‏صورت سایه و نیم سایه، و حرکت را با تار نمودن و تشعشع منابع نور را با هاله های نورانی، وکوثری تلاش ‏خود را در ارائه عکس هایش با این سبک و سیاق انجام داده است.این سمبل ها همانند کلمات در حرف زدن مجرد ‏و انتزاعی هستند. در رویارویی با عکس هایی که مربوط به “آب” است ما آنچنان با سمبل های گرافیک ذهنی ‏عکاس مانوس شده ایم که احساس ناقص حرکت و عمق را، به مدد حافظه-بی آنکه خود متوجه باشیم-کامل می ‏کنیم.‏

شاید جدی ترین مانعی که بر سر راه ارائه عکس های با ارزش وجود دارد طرز تلقی رایج و نادرست عکاسی به ‏عنوان یک وسیله بیان ناتورالیستی باشد.چه بسا کسانی که معیارشان برای ارزیابی یک عکس حقیقی بودن رنگ ‏هاست و عکسی را به دلیل حقیقی نبودن رنگش با ارزش ندانند. به نظر نگارنده و بنا به دلایل زیر عکس های ‏کوثری را نمی توان ناتورالیستی تلقی کرد:‏

‏1- بیشتر سوژه ها سه بعدی هستند.حال آنکه عکس دو بعدی است و احساس عمق صرفا زاییده توهم بصری است.‏

‏2- واقعیت-آدم ها، اتوموبیل ها، هواپیماها، حیوانات و غیره- مدام در تکاپو است در حالی که این تکاپو در عکس ‏متوقف شده است و تنها به وسیله سمبل ها قادر به نمایش آنیم.‏

‏3- واقعیت رنگارنگ است ولی عکس سیاه و سفید ترکیب تن های مختلف رنگ خاکستری است! و غیره….‏

عکسی که از یک صفحه روزنامه گرفته می شود را می توان یک ارائه ناتورالیستی از سوژه تلقی کرد، یعنی کپیه ‏ای که از هر حیث المثنی آن باشد. برعکس، هر نوع ارائه ای که سوژه را از سه کیفیت مهم رنگ، عمق و حرکت ‏محروم سازد نمی تواند یک بیان ناتورالیستی به حساب آید. در واقع اگردرآثار کوثری روی ناتورالیسم تاکید بیش ‏از حد شود، کلیه عکس هایی را که با لنز های زاویه باز، تله فتو و نیز عکس هایی که با نور دادن طولانی از ‏سوژه متحرک می گیرند، باید بی ارزش دانست. ‏

abbaskosari3.jpg


عکاس باید به جای قناعت به سمبل هایی که بر حسب تصادف در اختیار او قرار می گیرند، از هر سمبل دیگری ‏که به بیان خواست های او در عکس کمک می کند سود جوید.سمبل های اصلی عکاسی عبارتند از : نور، رنگ، ‏کنتراست، سیاه سفید خالص، پرسپکتیو، وضوح، عدم وضوح و دانه ها. اصول این شیوه بیان بی شباهت به اصول ‏ترجمه نیست. یعنی مترجم باید سعی کند با آزاد ساختن خود از قید و بند ترجمه لفظ به لفظ روح و معنای متن ‏اصلی را به خواننده القا کند و این اتفاق در عکس های ساده و بی آلایش عباس کوثری به سادگی افتاده و هم دیده ‏می شود.‏

کوثری هر سمبلی را با توجه به خلاقیت و ابتکار در اشکال گوناگون به کار گرفته است، از این رو در کارهای او ‏سمبل های عکاسی بی شمارند. مثلا با استفاده از تن های بی شمار و بسیار متنوع تاریک و روشن توانسته حالات ‏مختلفی را در عکس نشان دهد و یا در برخی فریم های او پرسپکتیو به شکل تقارب خطوط، و کوچک و کوچک ‏تر شدن اشیایی که از دوربین دور می شوند، عمق را نشان می دهد. کوثری به کمک لنز های با فواصل کانونی ‏مختلف، و اختلاف فواصل متفاوت بین سوژه و دوربین، توانسته پرسپکتیو های گوناگونی را- از پرسپکتیو خاص ‏لنز های زاویه باز گرفته تا لنز های تله فتو- نشان دهد که احساس عمق در عکس را تقلیل یا تشدید می کند یا با ‏استفاده از لنز های استاندارد فاصله کانونی متوسط، احساس میانگینی از عمق رابه وجود آورده است. ‏

مهم ترین ویژگی که مخاطب در برابرفریم های کوثری شاهد است این به نظر می رسد که هر نوع پرسپکتیو ‏خاصی را توانسته با سمبل های ویژه حرکت همراه کرده و تن های مختلف خاکستری یا تاریک و روشنی را در ‏آن به کار برد.‏

‏ عباس کوثری متولد سال 1348 است. وی فعالیت مطبوعاتی خود را با روزنامه تهران تایمز از سال 1373 ‏شروع کرده است و با روزنامه‌های جامعه، توس، زن، انتخاب، فتح و جام جم ادامه داده است. وی دبیر سرویس ‏عکس روزنامه شرق بوده و هم اکنون دبیر سرویس عکس روزنامه اعتماد است. لازم به ذکر است که عکس‌های ‏این نمایشگاه تا کنون در نشریات چاپ نشده‌اند.‏