پریسا کاکائی
آقای بابک احمدی، شما به عنوان نویسنده، مترجم، و صاحب نظر در مسایل اجتماعی ایران، جزو آن دسته از روشنفکران معاصر کشورمان هستید که همواره جنبش مستقل زنان هم وطن تان را صادقانه و متواضعانه مورد حمایت قرار داده اید، در تجمع های مسالمت آمیز و حق خواهانهی زنان کشورتان عملا حضور یافته اید و در تجمع روز 22 خرداد (روز همبستگی زنان ایران) مورد ضرب و شتم هم قرار گرفتید. هم چنین در سخنرانی هایتان از حقوق حقه زنان هموطن تان همواره به صراحت و شجاعت دفاع کرده اید، حال ضمن تشکر به خاطر حمایت های بی دریغ تان، پرسش های خود را نخست با این مطلب آغاز می کنم که شما یکی از اولین حامیان کمپین یک میلیون امضا هستید، چه ویژگیهایی در این کمپین نظر تان را جلب کرده است؟
با سلام و سپاس از فعالیتهای شما در جهت کسب حقوق دمکراتیک و برابری کامل اجتماعی و حقوقی زنان و مردان. کمپین یک میلیون امضا فعالیتی مدنی و نمایانگر حق اعتراض شهروندی و خواست دگرگونی قوانین با شیوههایی قانونی و مسالمتآمیز است. کنشی است دمکراتیک، سنجیده و غیرخشن که میتواند فراتر از اقدام برای دستیابی به اهداف خود درسی برای دیگر مبارزان راه آزادی نیز باشد. این کمپین با توجه به ضرورت ایجاد آگاهی اجتماعی در میان زنان ستمدیده موقعیتی انتقالی را فراهم میآورد، یعنی خواستهایی مشخص و صریح را پیش میکشد که در جریان مبارزهای بخردانه منجر به پیدایش و گشایش خواستهایی دیگر و تازهتر خواهند شد. هدف کمپین مهم و دسترسپذیر است. با توجه به ژرفا و آشکارگی نابرابری اجتماعی و حقوقی زنان با مردان در ایران زمینهی واقعی و عینی برای جمعآوری یک میلیون امضا در اعتراض به تبعیض مندرج در قوانین وجود دارد. فعالیت دمکراتیک در راه این هدف زمینهی ذهنی مساعدی را میآفریند و میتوان با پشتوانهی مواضع یک میلیون شهروند ایرانی اهداف دیگری را برای ادامهی مبارزه تعیین کرد. به بیان دیگر، کمپین پایان مبارزه نیست، ادامهی مبارزات پیشین و راهگشای فعالیتهای آینده است.
کمپین یک میلیون امضا پس از تجمع مسالمتآمیز زنان در 22 خرداد 1385، میدان 7 تیر و اعتراض آنها به قوانین تبعیضآمیز آغاز به کار کرد. خواسته حقوقی زنان خواسته جدیدی نیست و درواقع بیش از یک صد سال است که جنبش حقوقی زنان برابری قانونی را به شیوههای گوناگون طرح و مطالبه کرده و در این روند متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه خود فراز و فرودهایی را از سر گذرانده. اکنون جنبش زنان میکوشد از طریق جمعآوری یک میلیون امضا به روش چهره به چهره و رودررو با زنان و مردان در خیابان و کوچه و محله… هم در راه گسترش آگاهی و ایجاد خواسته حقوقی و هم در جهت گسترش ارتباط با اقشار و گروههای اجتماعی گام بردارد. به نظر شما جنبش زنان چگونه میتواند این حرکت را به ثمر برساند، موانع بازدارنده در این روند چیست؟
آشکارا مهمترین مانع بازدارنده حکومتی است که موظف است قوانین را اجرا کند، قوانینی که ساخته و پرداختهی معتقدان به نابرابری اجتماعی زن و مرد هستند. اینان در اثبات حقانیت چنان نابرابریای دلایل زیادی که به زعم خودشان «عقلی و نقلی» هستند ارائه میکنند، با هر گونه خواست دگرگونی قوانین مخالفاند و حکومت نیز در این راه به طور منظم و پیگیر دست به خشونت میزند. اما این قدرت مسلط یگانه مانع بازدارنده نیست. موانع دیگر را کسانی ساختهاند که کمپین را رد میکنند اما راه دیگری برای مبارزه به ما نشان نمیدهند. یک مانع آن «دمکراتها»یی هستند که میگویند بهتر است زنان مبارزهی موجود و «تندروی»های خود را متوقف کنند تا آنان بتوانند اصلاحات را به پیش ببرند و در آینده «حق زنان را به ایشان بدهند». مانع دیگر آن چپگرایانی هستند که میگویند مبارزهی واقعی و عملی منش بورژوایی دارد و بهتر است زنان برای ساختن بهشت سوسیالیستی بکوشند تا در آن بهشت آزاد شوند. هر دو گروه ادعای «بخشش حقوق به زنان در آینده» را همراه میکنند با پیشنهاد شیوههایی غیر از مبارزات خود زنان در یک جنبش مستقل و آگاه.
برخی از منتقدین، کمپین را یک حرکت لیبرالی میدانند و معتقدند بورژوازی از طریق چنین حرکتهایی سعی در انحراف جنبش زنان دارد. آنان میگویند که خواست تغییر قوانین، خواستی حداقلی و ناچیز است و گامی به عقب. ستم جنسیتی در ساختارهای اجتماعی بازتولید میشود و حتی با حذف قوانین جنسیتگرا در وضعیت غالب زنان تغییر محسوسی به وجود نخواهد آمد. نظر شما در این باره چیست؟
بگذارید کمپین را لیبرالی بخوانند. من به عنوان یک لیبرال از این برچسب نگرانی ندارم. سوسیالدمکراسی و احزاب سبز اروپایی سرانجام در حاشیهی امن لیبرالیسم جای گرفته و با پذیرش اولویت آزادی و حقوق دمکراتیک مبارزهای مسالمتآمیز و غیرخشن را در راه برابری بیشتر به پیش میبرند. این یگانه شکل دمکراتیک تحقق آرمانهای سوسیالیستی است. بقیهی گرایشهای چپگرا سرانجام جایی مخالفت خود را با آزادی با زدن برچسب «دمکراسی لیبرالی» به آن آشکار خواهند کرد. کسانی که به فعالان کمپین ایراد میگیرند که چرا برنامهای بورژوایی را اجرا میکنند لطفاً زحمت بکشند و به ما بگویند که برنامهی پرولتری در تقابل با آن برنامهی بورژوایی چیست و کجاست. در ضمن به ما بگویند که کدام مبارزهی وسیع اجتماعی را برای دستیابی به حقوق برابر زنان و مردان بر اساس سیاستها و برنامههای کارگری سازمان دادهاند. خیلی آسان است که گوشهای بنشینند و با ادعای جهانبینی پرولتری مبارزهی به راستی موجود را به عنوان خواست حداقلی نفی کنند، و اگر زنی از آنان بپرسد که خواست حداکثری را چگونه برآورده خواهند کرد پاسخ بدهند «روزی که دیکتاتوری پرولتاریا را بسازیم»، و در برابر این ایراد هم که در شکلهای به راستی موجود آن دیکتاتوری حقی به کسی و به زنی داده نشده و برابری اجتماعی در اردوگاههای کار اجباری شکل گرفته هشدار بدهند که «خانم جان! شما اسیر تبلیغات بورژوایی شدهاید».
آنان از تکرار این نظر که ستم جنسی نتیجهی ساختارهای اجتماعی جوامع طبقاتی است نتیجه میگیرند که زنان باید مبارزهی خود برای کسب حقوق برابر را متوقف کنند و به صفوف احزاب پرولتری بپیوندند، که البته در جامعهی ما احزابی ناموجودند و همواره در محفلهایی چندنفره در حال شکلگیری و در همان زمان در حال انشعاب هستند! اما کسانی که چنین نظری را پیش میکشند چگونه منکر تفاوت وضعیت زنان در جوامع طبقاتی مختلف میشوند؟ آیا وضع زنان سوئد و زنان عربستان سعودی با هم فرق دارد یا نه؟ خود حضرات (که بیشتر هم مرد هستند) اگر زن بودند ترجیح میدادند در کدام یک از این دو کشور زندگی و کار کنند؟ همچنان که اظهار فضل میکنند که این هر دو جوامعی طبقاتیاند و درنتیجه «مسالهی زن» به طور ریشهای در آنها حل نشده، کدام را انتخاب میکردند؟ آیا واقعاً معتقدند که وضعیت زنان در این دو کشور «تفاوت محسوسی با هم ندارند»؟ در این صورت باید گفت که نه فقط قوهی عقلی بلکه قوهی حسی آقایان هم مشکل دارد.
یکی از پرسشهای رایج از فعالین کمپین مزبور این است که آیا اقدامهای جمعی مانند کمپین یک میلیون امضا میتواند در تغییر قوانین تاثیرگذار باشد؟
مساله فقط به هدف تعیینشده خلاصه نمیشود. نکتهی مهم آن فعالیت سازمانیافته و سنجیدهای است که در راه تحقق هدف شکل میگیرد و برای همهی قشرهای ستمدیده آموزنده است. زنان و مردان فعال در این کمپین برای کسب حمایت شهروندان از تغییر قوانین راههای مستقیم گفتوگو و روشنگری را میآزمایند. آنچه را که برای خودشان دانسته و شناخته شده است به دیگران (به ویژه به زنانی که از نابرابری حقوقی رنج میبرند و هنوز درک درستی از علل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن ندارند) توضیح میدهند و چه بسا از شیوههای مقابلهای که زنان محروم در متن زندگی خود یافتهاند باخبر میشوند. این تبادل تجربهها و آگاهیها امری مهم و مرحلهای ضروری در جریان پیکار دمکراتیک است. کمپین فعالیتی به نسبت درازمدت است. درنتیجه، فعالان را با شکلهای تازهی سازمانیابی و تشکل روبرو میکند
به پرسش شما دربارهی احتمال موفقیت کمپین در دسترسی به هدف مشخصاش فقط میتوان در جریان عمل و مبارزه پاسخ داد. البته هستند کسانی که پیشاپیش شکاکانه هر فعالیتی را محکوم میکنند یا هدف آن را دسترسناپذیر و مردود میخوانند. به این حاشیهنشینان میگویم که حتی اگر جنبش زنان با در دست داشتن یک میلیون امضا شهروندان ایرانی نتواند قوانین را تغییر دهد باز در انجام کار مهم دیگری موفق شده است. توانسته آگاهی از منش غیر دمکراتیک قوانین موجود و خواست ضرورت دگرگونی آنها را گسترش دهد. در این صورت جنبش زنان بر زمین محکمتری خواهد ایستاد و با پشتوانهی حمایت و همنظری شمار قابل توجهای از مردم مواضع خود را تدقیق و بیان خواهد کرد. پیکار دمکراتیک زنان برای کسب برابری و حقوق شهروندی مبارزهای است طولانی و فرهنگی. توجه به مبارزات زنان در کشورهای دیگر و پیشرفتهتر نشان میدهد که از پس مبارزهی طولانی و روشنگریهای فرهنگی بود که دستاوردها متحقق، مستحکم و راهگشای خواستهایی دیگر شدند. امروز که من در حال نوشتن این متن هستم در میان مهمترین اخبار رسانههای جهانی شنیدهام که زنان پرتغال و نیروهای دمکراتیک در آن کشور (که سی سال پیش در پی انقلابی مردمی از شر دیکتاتوری خلاص شده بودند) سرانجام حق قانونی سقط جنین را از طریق برگذاری همهپرسی در سطح ملی به دست آوردهاند.
در قسمتی از طرح کمپین آمده است که «برابری حقوقی زن و مرد مغایرتی با اسلام ندارد». این فراز از طرح کمپین با واکنش بخشهایی از نیروهای «لاییک» جامعه مواجه شد. نظر شما در مورد حقوق زن در اسلام چیست؟
واژهی «اسلام» در تعریف یا تشخیص یکی از بزرگترین ادیان جهان به کار میرود. این دین یک واقعیت تاریخی و اجتماعی است. هیچ واژهای نمیتواند روشنگر تمامی تاویلهای مختلفی باشد که از این واقعیت ارائه شدهاند. ایمان دینی همواره شکل تاویلی مییابد. نمیتوان با گفتن «اسلام» و «مسلمان» روشن کرد که کدام برداشت و تاویل مورد نظر است. راست است که در تاویلهایی از احکام بنیادین و اوّلیهی دین برابری زن و مرد پذیرفته نیست. اما در تاویلهایی دیگر این برابری پذیرفته و ستودنی است. ما به نام تاویلهای دستهی دوم به افراد دستهی نخست میگوییم که برای بسیاری از مسلمانان که زندگی مومنانه یعنی زیستن هرروزه با خداوندشان در جهان را برگزیدهاند برابری زن و مرد امری ممکن و پذیرفتنی است. آن نیروهای لاییک که فکر میکنند فارغ از هر اشارهای به باورهای دینی و ایمان مردمان میتوان از حقوق دمکراتیک آنها دفاع کرد به یاد آورند که قوانین تبعیضآمیز کنونی به نام دین شکل گرفته و اجرا میشوند، در حالی که شمار فراوانی از مومنان از جمله برخی از مراجع عالیرتبهی دینی هم به این قوانین معترضاند. درنتیجه، خواست دگرگونی این قوانین ناگزیر به مباحث فقهی و حتی کلامی کشیده میشود همانطور که ناگزیر به مباحث حقوقی هم کشیده میشود. لائیسیته به معنای گریز از بحث دینی و تعطیل کردن آن نیست. خاصه وقتی کسانی هستند که با تکیه به تاویلهایی از احکام دینی و منحصر کردن تمامیّت دین به ادراک خودشان از آن، در عمل حقوق طبیعی و اوّلیهی انسانهایی را نادیده میگیرند. به اینان میگوییم که تاویلهایی دمکراتیکتر و امروزیتر از احکام دین هم ممکن هستند.
به نظر شما قوت و ضعف این حرکت مدنی در چیست؟ چه راهکارهایی را جهت بهبود عملکرد چنین حرکتی پیشنهاد میکنید؟
مهمترین نکته این است که کمپین با بصیرت زنانه شکل گرفته است. زنانی مبارز آن را مطرح کرده و سازمان دادهاند. آنان در این راه تحمل دشواریهایی را به جان خریدهاند و کار را پیش میبرند. این صدای جنبش مستقل زنان است. برای من که مردی بارآمده در جامعهای مردسالار و پدرسالار هستم فعالیت در خدمت جنبش مستقل زنان آموزنده و رهاییبخش است. من به این نکته اعتقاد راسخ دارم که «رهایی زنان نتیجهی مبارزات خود زنان است» این به معنای انکار حق مردان برای شرکت و نظر دادن در مبارزهای نیست که به سرنوشت و آزادیهای انسانی خود آنان هم مربوط میشود. بسیاری از مردان امروز دانستهاند که در جامعهای که حقوق اجتماعی و منزلت زنان کمتر از حقوق و شان مردان باشد، مردان نیز آزاد نیستند. در همراهی با جنبش مستقل زنان و درس گرفتن از آن میتوان زمینههای دیگر پیکار دمکراتیک را گسترش داد. من پیشنهاد راهکار تازهای ندارم. خود زنان و مردان فعال در کمپین به خوبی میدانند که چگونه باید با مردم سخن راند و خواهان یاری و شرکتشان در مبارزه شد
منبع: سایت تغییر برای برابری