متن زیر خلاصه گفتگوی مکس فیشر با جفری لوییز، مدیر برنامه عدم تکثیر سلاح های هسته ای آسیای شرقی در موسسه مونتری مطالعات بینالمللی، درباره مذاکرات هستهای با ایران است.
مکس فیشر: چیزی که من فهمیدهام این است که دو هدف مذاکرات ایران، یکی مسدود کردن مسیر این کشور برای ساخت سلاح هستهای و دوم دشوار کردن ساخت سلاح برای ایران است که اگر روزی تصمیم بگیرند در این مسیر قدم بگذارند، زمان بیشتری نیاز داشته باشند. آیا اشتباه میکنم؟
جفرس لوییز: بله کاملا. من بیشتر نگران تجهیزات پنهانی هستم. به نظر من ارزش توافق فقط در طولانی کردن زمان گریز نیست، بلکه کم کردن احتمال ساخت تجهیزات پنهانی است.
مکس فیشر: پس به نظر شما هدف توافق باید افزایش بازرسیهای هستهای باشد تا ایران نتواند از توافق تخطی کند. اما چطور این کار را میکنید؟
جفرس لوییز: بخشی از آن باید توسط بازرسیهای سنتی انجام شود، مثل دسترسی آژانس بینالمللی انرژی هستهای به کارگاههای سانتریفیوژ ایران. در واقع در حال حاضر آژانس بینالمللی انرژی هستهای به مکانهای ساخت سانتریفیوژها دسترسی ندارد. اگر این ماشینها را به جایی زیر کوهها ببرند هیچ نظارتی بر آنها وجود نخواهد داشت. مسئله دیگر استفاده دوگانه از اقلامی است که ایران وارد میکند. خوب است که پس از تحریمها از این اقلام فهرستی تهیه شود. نمیخواهیم مورد پاکستان تکرار شود و آنها بتوانند آرام آرام بمبشان را بسازند و تازه زمانی متوجه شویم که دیگر خیلی دیر شده باشد. مدت زمان یک سال کاملا یک عدد تصادفی است. هیچکس نمیگوید در این مدت آنها چه میکنند. یادتان باشد که این زمان مدت محاسبه شده برای ساخت یک بمب است. برای همین است که من بیشتر نگران تجهیزات پنهانی هستم. چون اگر به جای ایران باشید، همان کاری را میکنید که پاکستان کرده است.
مکس فیشر: آیا میتوان اینطور گفت که در واقع به زمان گریز طولانی نیاز دارید، چون اگر ایران تصمیم بگیرد تقلب کند و بمب هستهای بسازد، ممکن است چند ماه طول بکشد تا متوجه شویم. پس هرچه زمان گریز طولانیتر باشد، زمان بیشتری خواهیم داشت تا در زمان مناسب واکنش نشان دهیم.
جفرس لوییز: برخی میگویند، شاید ایران فردای روزی که آژانس بازدید کرد گریز را شروع کنند و اگر هر ماه بازدید صورت گیرد، بنابراین یک ماه و نیم بعد متوجه میشویم. اما به نظر من زمان در تصمیم رهبر ایران برای ساخت سلاح هستهای تاثیری ندارد. به نظر من مسئله اصلی آن است که چگونه می توان از این روند فرار کرد نه اینکه زمان آن چقدر است. فکر نمیکنم رهبر در یک اتاق کنفرانس بنشیند و به محاسبه زمان گریز نگاه کند. هیچ دولتی را ندیدهام اینگونه کار کند.
من بیشتر به فکر بازرسی از کارگاههای ساخت سانتریفیوژ هستم و تضمین دریافت اطلاعات درباره تمام معادن اورانیوم. بنابراین توافق باید ابزار راستیآزمایی را تامین کند تا اعتماد ما به توافق بر پایه ارزیابی تواناییهای اطلاعاتیمان باشد.
مکس فیشر: بحث زیادی درباره تعداد سانتریفیوژهای فعال ایران در آینده و همچنین میزان تحقیقات و توسعه مجاز برای این کشور وجود دارد. یکی از بحثهای داغ مذاکرات مقدار تحقیقات و توسعه مجاز ایران در پنج سال آخر توافق ۱۵ ساله است. این چقدر اهمیت دارد؟
جفرس لوییز: این یکی از دلایلی است که من تمرکز روی زمان گریز را دوست ندارم. سانتریفیوژهای IR-1 ایران خیلی قدیمی و بهدردنخور است. اما امکان پیشرفت فنی آنها بسیار بالا است. بنابراین اگر مذاکرهکننده ایرانی باهوش باشد، میگوید ۱۵۰۰ سانتریفیوژ کافی است اما بر ادامه تحقیق و توسعه اصرار میکند.
تلاشهایی در این مورد شده اما من اسمش را محدودیت نمیگذارم، شاید قرار دادن شرایطی برای تحقیق و توسعه باشد. شما میخواهید این تحقیقات در مکانهای مشخصی انجام شود و از آن خبر داشته باشید. اما راستیآزمایی آن سخت است.
مکس فیشر: بگذارید در مورد ذخیره اورانیوم ایران سئوال کنم. آمریکا میخواهد ایران را راضی کند تا تمام ذخیره خود را به خارج از کشور بفرستد.
جفرس لوییز: اگر ایرانیها اورانیوم غنیشده با درجه پایین داشته باشند میتوانند دوباره آنرا تا درجه ساخت سلاح غنیسازی کنند و این زمان گریز آنها را کوتاه تر میکند. اگر من جای ایرانیها باشم سعی میکند منبع اورانیوم محرمانهای پیدا کنم و این کار را پنهانی انجام بدهم.
مکس فیشر: فشار داخلی در تهران و واشنگتن همزمان در جریان است و باعث میشود طرفین خواستههای غیرمنطقی داشته باشند یا روی چیزهایی اصرار کنند که آنقدرها مهم نیست. به این ترتیب سیاستهای داخلی میتواند توافق را به شکست بکشاند.
جفرس لوییز: بله به نظر من مشکل دقیقا همین است. ایرانیها به خانه میروند میگوید “این توافق هیچ مشکلی برای برنامه هستهای ما ایجاد نمیکند.” ما هم به خانه میرویم و میگوییم “این توافق برنامه هستهای ایران را نابود میکند.” ولی فقط لفاظیها مهم نیست. مسئله امتیازاتی است که برای اثبات این موضوع دادهایم. به نظر من اگر وقتمان را صرف مسائلی مانند خروج اورانیوم از کشور نمیکردیم میتوانستیم شفافیت بیشتری از ایران طلب کنیم. برای تندروهای ایرانی خروج اورانیومی که میلیاردها دلار هزینه صرف آن کردهاند توهینآمیز است.
مکس فیشر: ولی فقط آمریکاییها نیستند که خواستههای غیرمنطقی دارند.
جفرس لوییز: خیلی از خواستههای ایرانیها هم غیرمنطقی است. آنها به نطنز احتیاجی ندارند. نطنز به اندازه کافی بزرگ نیست، حتی با ۵۰ هزار سانتریفیوژ. من فکر نمیکنم ایران هیچوقت بتواند در بازار بینالمللی غنیسازی اورانیوم یک بازیگر رقیب باشد. کل برنامه ایران مثل یک خط هوایی ملی است. بسیار گران و پرهزینه است و مردم به خاطرش حس بهتری نسبت به کشورشان دارند. اما واقعا نیازی به آن نیست. اگر ملیگرایی و این قبیل مسایل مطرح نباشد به برنامه سانتریفیوژها نگاه میکنید و میگویید: “این واقعا گران است و باعث پریشانی ما میشود، آیا واقعا به آن نیاز داریم؟” و پاسخ این است: “خیر.”
منبع: وکس - ۳۱ مارس ۲۰۱۵