ایران، بازی دموکرات ها و جمهوریخواهان

نویسنده

permantie_b.jpg

گیوم پرمانتیه، مؤسس و مدیر مرکز مطالعات امور امریکا در فرانسه، طی مصاحبه ای به بحث پیرامون تأثیرات گزارش بیکر بر روند روابط منطقه ای در خاورمیانه و ایجاد ثبات در منطقه توسط ایران می پردازد.

اظهارات بیکر و هامیلتون را که روز چهارشنبه 6 دسامبر طی گزارشی به رییس جمهور بوش تسلیم شد، چگونه ارزیابی می کنید؟

کاملاً واضح است که در این گزارش سعی شده مناقشات در دو اردوگاه بررسی شوند و بدین ترتیب دموکرات ها و جمهوریخواهان کمی از اتهاماتی که درخصوص موقعیت فعلی ایالات متحده بر یکدیگر وارد می کنند بکاهند. همچنین کاملاً مشخص است که رییس جمهور بوش اکنون با مسایل پیش آمده به یک شکل برخورد می کند و قصد دارد خود را به عنوان یک مدافع بیطرف نشان دهد. فکر می کنم این موضوع برای دموکرات ها کمی عجیب به نظر آمده، زیرا قبل از انتخابات و پیروزی ماه گذشته آنها در کنگره، در دستگاه های دولتی با آنها به مانند یک گروه بی اهمیت و قابل اغماض برخورد می شد.

سیاست این بازی این است که جمهوریخواهان و دموکرات ها و همچنین کنگره و دولت امریکا به شیوه “بازنده، برنده است” رفتار می کنند، یعنی هر گروه به صورت دوطرفه عمل می کند و در تلاش است تا گروه دیگر را مسؤول نتایج ناخواسته در عرصه سیاست بداند. اگر این دو گروه [جمهوریخواهان و دموکرات ها] نتوانند بر سر چنین مسأله مهمی [عراق] با یکدیگر به تفاهم برسند، مطمئن بدانید که ایالات متحده نیز نخواهد توانست به گونه ای از این بحران خارج شود که اعتبار و تأثیرات خود را در خاورمیانه ازدست ندهد.

آیا فکر می کنید نتایج گزارش بیکر-هامیلتون مشکلاتی برای سیاست خارجی امریکا در عراق رقم بزند؟

در این گزارش پیشنهاداتی آمده است که نه دولت بوش را ملزم به اجرای آنها می کند و نه کنگره را. پیشنهادات اصلی عبارتند از تلاش برای خروج ایالات متحده به شیوه ای تدریجی، به طوری که مسؤولیت حفظ نظم و امنیت را بر دوش نیروهای عراقی بیندازند. این گزارش برای رسیدن به این نیت سفارش کرده است که دولت عراق را در برابر گزینه زیر قرار دهند: یا پیشنهادات ارائه شده از سوی امریکا را بپذیرید، یا اینکه نیروهای امریکایی سریعتر خارج خواهند شد و مسؤولیت همه امور همان دم به عهده خودتان خواهد بود. امید آنها این است که نگرانی دولت عراق در برابر چنین گزینه ای افزایش یابد و خود را با شرایط پیشنهادی امریکا وفق دهد.

به همین دلیل می بینیم که برگزاری یک کنفرانس منطقه ای پیشنهاد شده است، به طوری که تمامی جناح ها و کشورهای منطقه نیز در آن شرکت کنند: کشورهایی که آماده اند تا برای ایجاد ثبات در عراق وارد عمل شوند، البته به طور ضمنی منظور کشورهای سوریه و ایران بوده. مشکلی که در این خصوص و در این مرحله وجود دارد این است که بهای یک حمایت احتمالی از ایران نیز به مانند حمایت از سوریه بسیار گران تمام خواهد شد. به واقع این دو کشور درخواست های بسیار سختی از جامعه جهانی دارند: ایران با برنامه هسته ای و سوریه نیز با مداخله در امور داخلی لبنان.

آیا توصیه برای درگیر کردن ایران در ایجاد ثبات در منطقه می تواند روابط بین واشنگتن و تهران را به حالت عادی بازگرداند؟

عادی کردن روابط با ایران مسأله ای بسیار مهم و حتی مطلوب است، ولی از یک طرف نمی توان برای تحقق بخشیدن به آن امریکا را بیش از حد معمول مقید کرد، زیرا پیامدهای بین المللی آن می تواند بسیار وخیم باشد: دستیابی به تسلیحات اتمی و تسلط بر قسمتی از عراق؛ ازطرف دیگر، نباید فراموش کرد که هر دولت امریکایی به دلیل ملاحظات سیاسی داخلی نسبت به مسأله ایران بسیار محدود و مقید است. درواقع امریکا هرگز مسأله گروگانگیری را که به تحقیر این کشور در جهان منجر شد فراموش نکرده.

به دنبال هر جنبش سیاسی چشمگیری در ایالات متحده می بینیم که به گونه ای مسأله رابطه بین قوه مجریه و مقننه این کشور مطرح می شود. ازیک طرف، مسلماً دولت به دنبال این است تا مسؤولیت عقب نشینی نیروهای امریکایی از عراق را با کنگره تقسیم کند و ازطرف دیگر، دولت امریکا درصدد است تا تصویر و عملکرد سابق کاخ سفید را “باز یابد” و وجهه رییس جمهور را به دوران قبل از جنگ ویتنام و ماجرای واترگیت برگرداند. دونالد رامسفلد به همراه دیک چنی مبلغان چنین دیدگاهی هستند و می توان اذعان داشت که سفر غیرمنتظره رامسفلد به عراق سفری سمبولیک است.

منبع: لوموند، 7 دسامبر 2006

مترجم: علی جواهرفروش