اوباش سالاری در حکومت ایران

ناهید پیلوار
ناهید پیلوار

ژنرال  دیوید پتریوس، فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه و آسیای مرکزی، چند روز پیش اعلام کرد “ایران با سرکوب معترضین به حکومت اوباش سالاران تبدیل شده است.”

این سخنان فرمانده امریکایی در حالی بیان شدکه چند روز قبل از آن نیز سخنگوی وزارت خارجه ایران در جمع دانشجویان شهید بهشتی، از سیاست تهاجمی ایران  در عرصه خارجی دفاع کرده و گفته بود: “امروز، در حوزه سیاست خارجی باید قدرتمند بود و از روش تهاجمی استفاده کرد تا حقوق کشور به رسمیت شناخته شود.”

رامین مهمان پرست همچنین از روش گفتگو و تنش زدایی در دروان ریاست جمهوری محمد خاتمی انتقاد کرده و گفته بود: “این روش  در دوران اقای خاتمی دستاورد مثبتی برای ایران نداشت.”

در عین حال دو هفته پیش نیز ایت الله خامنه ای در سخنانی گفتگو و مدارا با کشورهای غربی را روش مناسبی برای احقاق حقوق ایران ندانسته و تلویحأ از سیاست مدارا و گفتگوی محمدخاتمی و تنش زدایی او انتقاد کرده و گفته بود: “برخی تصور میکنند با تکرار مفاهیم غربی ها و تسلیم در برابر آنها، جایگاه و منزلت ایران ارتقا می یابد.”

با تحلیل محتوای این سخنان مقامات ایرانی و با در نظر گرفتن این موضوع که سیاست خارجی ایران همواره از سوی رهبری تعیین میشود و دولت و وزارت خارجه، تنها مجری آن هستند، این چنین استنباط میشود که قدرت حاکم در ایران، تنها روش ماندن در قدرت را، تهاجم، خشونت، عدم گفتگو و عدم مدارا میداند؛ روشی که هم در سیاست  داخلی مورد استفاده قرار میگیرد و هم در سیاست  خارجی.

اما چراهمواره رهبر ایران که تعیین کننده سیاست های کلی نظام است، علاوه بر  استفاده از روش سرکوب،  وحشت و حذف در داخل کشور، از این روش در سیاست خارجی هم استفاده میکند؟

در پاسخی کوتاه شاید دلیل آن را بتوان، به تصور ایشان، نتیجه مثبت گرفتن، هرچند کوتاه مدت، از این روش در سیاست داخلی دانست.

سیاست داخلی

حال اگربه اقتدار از نظر رهبری در سیاست داخلی دقت کنیم، مشاهده میشود که حکومت  ایران همواره برای حفظ خود، ابتدا  از روش سرکوب، وحشت و حذف مخالف استفاده کرده  و بعد از ضعف نیروی مخالف، درصدد مذاکره و دادن امتیاز های کوچک که ان هم با هدف  کسب محبوبیت در افکار عمومی برای خود بوده، بر آمده است.

 در  این مورد  به دو مثال میتوان اشاره کرد که طی ده سال اخیر رخ داده است.

 

1)  22 بهمن سال جاری

 در مراسم 22 بهمن سال جاری، حکومت بعد از پوشش نیروهای خود در میدان آزادی تهران  و ایجاد  ترس  و ارعاب توانست تا حدودی جنبش سبز را به عقب براند و بعد از آن با به دست گرفتن اوضاع و نمایش اقتدار خود بود که  شروع به  آزادی برخی از  زندانیان سیاسی و تغییر تعدادی از فرماندهان انتظامی و امنیتی  کرد.

 

 

2)   18 تیر 1378

بعد از ماجرای کوی دانشگاه و حوادث بعداز آن و شعارهایی که مردم و دانشجویان علیه رژیم در تهران سر دادند، رژیم  ابتدا با عوامل نظامی و لباس شخصی های خودسرکوب و دستگیری را در پیش گرفت و بعد از چند روزایجادرعب، وحشت و قلع و قمع  کردندر روز 23 تیر با آوردن نیروهای بسیج از  نقاط  مختلف کشور، تظاهرات حمایت از رهبری را راه انداخت و اوضاع را دوباره در دست گرفت.

 بعد ازآرامش ناشی از سرکوب نیز چند امتیاز کوچک به گروه منتقد داد؛تغییر فرمانده نیروی انتظامی تهران و جا به جایی چند عضو شورای نگهبان.

 

سیاست خارجی

حال رژیم  در سیاست خارجی خود  نیز سعی دارد از همین روش استفاده کند، اما روش خشونت و تهاجم او در سیاست خارجی چگونه تعریف میشود؟

به نظر میرسدمسئولان سیاست خارجی در این حوزه  چون قواعد بازی دیپلماتیک را فرا نگرفته اند و  از علم لازم در این عرصه بهره مند نیستند، در سر میز مذاکره تنها به پاسخ های واکنشی  و تدافعی اکتفا میکنند، بدون آنکه موضع و برنامه ای بر اساس منافع ملی داشته باشند؛لذا زمانی که  عرصه بر منطق و سخن  تنگ میگردد  پرخاش و تهاجم  آغاز میشود.

در  ادامه  همین حالت، اعتماد سازی که شرط لازم  برای کار در حوزه سیاست خارجی است، ازبین میرود و وضعیت اقتصادی کشور نیز به علت همین بی اعتمادی موجود در فضای بین المللی نسبت به  مسئولان  وسیاست های آنها وخیم تر میشود.سرمایه های داخلی  فرار میکنند و سرمایه های خارجی به کشور وارد نمیشوند.

بدون تردیدسیاست خارجی معقول، نیرویهای دفاعی کافی، اتحادیه هاو پیوندهای منطقه ای و اقتصادی قوی و بین المللی و پیوندهای فرهنگی گسترده با دیگرکشورها، از شاخص های یک سیاست خارجی موفق محسوب میشود، اما حکومت مداران ایران در حال حاضرتنها بر یک شاخص آن، که  نیروی دفاعی کافی  است، اتکا کرده و  اقتدار و مقتدر بودن را در داخل و خارج با ایجاد رعب و وحشت  اشتباه گرفته اند و تصور میکنند، اگر در عرصه خارجی  بمب اتمجایگزین باتوم و چماق، که در سیاست داخلی از آن استفاده میکنند، گردد به اقتدار آنها افزوده خواهد شد.لذا به نظر میرسد رهبر ایران سعی دارد ابتدا به بمب اتم برسد و بعد با اقتداربه سر میز مذاکره  برود؛ مذاکره ای که شاید این بار در عرصه خارجی دیگر خیلی دیر باشد.