گفت وگو♦ سینمای ایران

نویسنده
مهدی کیانیان

اگرچه فیلم “در شهر خبری نیست، هست؟” موفق نشد تا درآمد زیادی در گیشه کسب کند، اما توانست به ‏عنوان یک کمدی متفاوت جلب توجه کرده و جایگاهی مناسب در میان فیلم های کمدی این سال ها بیابد. به ‏کارگیری قابلیت های دیداری/شنیداری سینما در جهت خلق موقعیت های کمیک ازجمله شاخص ترین ویژگی ‏های “در شهر خبری نیست، هست؟” به شمار می رود که حکایت از ذوق و قریحه کارگردان جوانش دارد…‏

darshahrkhabari1.jpg

گفت و گو با سید رضا خطیبی

‎ ‎کمدی موقعیت‎ ‎

‎ ‎شما به چه نوع فیلم هایی علاقه دارید؟ از جنبه های مختلف مثل ژانرها یا به لحاظ هنری و…‏‎ ‎‎ ‎

خود من به شخصه همه نوع فیلم را دوست دارم. از اکشن ترین فیلم ها بگیرید تا فیلم های فیلمسازانی مثل ‏تارکوفسکی، برگمان و… در سینمای ایران هم همین طور بسیاری از فیلمفارسی ها را دیده ام، فیلم های ‏شاخص تاریخ سینمای ایران راهم بارها تماشا کرده ام. من به این مسئله اعتقاد دارم که مخاطب قبل از روبرو ‏شدن با هر فیلم باید تکلیف خودش را روشن کند که به تماشای چگونه فیلمی می رود. وقتی انتظارات مخاطب ‏از فیلم روشن باشد، خیلی مشکلات حل می شود. وقتی فیلمی اکشن را تماشا می کنی باید انتظار یک فیلم ‏سرگرم کننده و حادثه محور را داشته باشید و… ‏

‎ ‎با این اوصاف مخاطب فیلم شما باید انتظار تماشای چگونه فیلمی را داشته باشد و یا با چه پیش ‏فرضی به تماشای این فیلم برود؟‎ ‎

فیلم “درشهر…” یک فیلم کمدی است که برای سرگرم کردن مخاطب ساخته شده است. به همین خاطر ‏مخاطب هم باید انتظار دیدن یک فیلم سرگرم کننده را داشته باشد، اینکه می رود به سینما برای اینکه به ‏شوخی های فیلم بخندد و خوش باشد. با چنین فرضی فکر می کنم انتظارات مخاطب تا حدی برآورده شود. ‏طبیعی است اگر ما یک فیلم هنری ساخته بودیم مخاطب باید با انتظار دیگری به تماشای این فیلم می نشست. ‏

darshahrkhabari2.jpg

‎ ‎خود شما چه نوع کمدی را می پسندید؟ اگر به فیلم شما استناد کنیم ظاهرا کمدی موقعیت مورد پسند ‏شماست…‏‎ ‎

من از انواع کمدی لذت می برم، اما هریک به جای خود، بستگی به نوع فیلم دارد. گاهی کمدی کلامی جواب ‏می دهد و گاهی کمدی موقعیت و دیگر شیوه ها. “در شهر خبری…” از ویژگی هایی برخوردار بود که به ‏نظر ما استفاده از کمدی موقعیت با وجود دشواری هایی که دارد بیشتر مناسب به نظر می رسید. بنابراین ‏بیشتر شوخی های فیلم به جای آنکه در لحظه شکل بگیرند، احتیاج به زمینه چینی دارند و ما این زمینه چینی ‏را گاه از چند صحنه یا سکانس قبل آغاز می کردیم تا در صحنه مورد نظر به نتیجه برسد. اینکه تا چه اندازه ‏در این زمینه موفق بوده ایم برمی گردد به نظر تماشاگران فیلم که دیدگاه آنها از اهمیت بسیاری برخوردار ‏است. ‏

‎ ‎شما هنگام کار به چه شیوه ای عمل می کنید، همه چیز را از قبل طراحی کرده وبا دکوپاژ از پیش ‏آماده شده سر صحنه می روید و مطابق آن عمل می کنید یا اینکه سر صحنه دکوپاژ می کنید و تا لحظه آخر ‏در چگونگی کارتان تغییر به وجود می آورید؟‎ ‎

ترجیح می دهم هنگامی که سر صحنه هستم همه چیز از قبل طراحی شده باشد، دکوپاژ کامل در دست داشته ‏باشیم، حتی در موارد لازم استوری بورد هم داشته باشم. در این فیلم هم از قبل همه صحنه ها دکوپاژ شده ‏بودند، سر صحنه هم دستیار من دکوپاژ کامل را در دست داشت. اما این شیوه باعث نمی شود که خیلی خود ‏را مقید کرده و راه تغییر و خلاقیت های لحظه ای را ببندم. اگر سر صحنه ایده بهتری به ذهنم برسد یا به من ‏پیشنهاد بشود، دکوپاژ را تغییر می دهم. ‏

‎ ‎تولید فیلم به سال 1384 بر می گردد. چرا این قدر فاصله میان تولید و اکران عمومی آن افتاده ‏است؟‎ ‎

فیلم نیاز به یکسری به جلوه های ویژه داشت که زمان بر بودند بنابراین پس از پایان فیلمبرداری هم قدری ‏کار طول کشید از طرف دیگر زمان اکران فیلم هم یک بار به تعویق افتاد. ‏

darshahrkhabari3.jpg

‎ ‎‏”در شهر خبری…” را برای جشنواره فیلم فجر ارائه کردید؟‎ ‎

بله، فیلم به دفتر جشنواره ارائه شد، اما ظاهرا هیات انتخاب آن را نپسندید، خب فیلم هم یک کار کمدی ساده ‏بود و کار هنری جشنواره پسندی نبود که انتظار خاصی در این زمینه از آن داشته باشیم. ‏

‎ ‎اما بدون اغماض و تعارف در جشنواره فیلم هایی با کیفیت پایین تر از “در شهر…” هم وجود ‏داشت…‏‎ ‎‏ ‏

خب، مسئله سلیقه های هنری هم وجود دارد. داوران و کسانی که برای قضاوت در هر جشنواره ای حضور ‏دارند، هریک سلیقه خاصی دارند که به هرحال در نتایج تاثیر می گذارد و این هم امری معمول در همه ‏جشنواره هاست. ‏

‎ ‎در مجموع چقدر حاصل فیلم به خواسته های شما نزدیک بوده است و شما را راضی می کند؟‏‎ ‎‎ ‎

شما هیچ کارگردانی را پیدا نمی کنید که از حاصل کارش راضی باشد. ‏

‎ ‎همیشه این وسوسه وجود دارد که اگر فلان جا را فلان طور می ساختم بهتر بود…‏‎ ‎

بله، همیشه این وسوسه وجود دارد. من هم از این قاعده مستثنی نیستم. خیلی ایده ها دارم که نتوانستم اجرا کنم. ‏خیلی ایده ها هم بعدا به ذهنم آمد که ای کاش آنها را اجرا می کردم. این مسئله البته محدود است به کار خودم، ‏اما درمورد بقیه گروه و همکارانم واقعاً از همه آنها متشکرم. ‏