گفت وگو♦ سینمای ایران

نویسنده
سارا برومند

پانته آ بهرام، از بازیگران شاخص تئاتر و سینمای ایران در دهه گذشته است. بازیگری که کوشیده وزن و اعتباری به ‏نقش های مکمل زن ها در این دو مدیوم بدهد و اغلب نیز تاثیر بسیار خوبی بر مخاطبین گذاشته است. چیزی که در ‏درگفتگویش با هنر روز هم به خوبی مشهود است….‏

pantea1.jpg

گفت وگو با پانته آ بهرام

محدودیت مشکل اصلی سینمای ماست

در مصاحبه ای از شما خوانده بودم که گفته بودید بازیگری کودکی کردن است؟

حتما همینطور است، بخش اعظمی از بازیگری کودکی کردن است. چرا نابازیگران اغلب موفقند؟ چرا اولین فیلم یک ‏بازیگررا می بینی و به شدت لذت می بری؟ زیرا که او در لحظه و بی واسطه به همه محرک ها پاسخ می دهد. وقتی ‏بازیگر به نقطه صفر برسد تازه اتفاق خوبی برایش می افتد.‏

شما ازتئاتر به سینما آمدید و درهردو صاحب سبک تجربه اید.اساسا تفاوت سینما و تئاتر وبازی در آنها را ‏چگونه می بینید؟

ما می دانیم که سوزن تیز است، وقتی چشم مان به یک سنجاق قفلی می افتد، برایمان تجربه متصل کردن را دارد و باز ‏شدن آن تجربه دردناکی است، وقتی سوزن در دستمان فرو می رود و درد را احساس می کنیم. تفاوت ساده دیدن سنجاق ‏قفلی با فرو رفتن سنجاق قفلی در دست تجربه یادآوری درد یا کشیدن درد. من سینما را دوست دارم به دلیل اینکه در ‏لحظه می تواند انبوهی از سنجاق قفلی، سوزن لحاف دوزی، سوزن ته گرد را جلوتون بگذارد. تئاتر یکی از آنها را ‏انتخاب می کند. می گوید نوبت سنجاق قفلی است. در تجربه درد تاثیری ندارد. درد درد است. هر دو آنها را به تو نشان ‏می دهند. یکی تصاویر گسترده ای دارد، یکی فقط یک سنجاق را نشان می دهد.‏

رسانه تلویزیون چگونه است؟

تلویزیون خیلی با سینما هم ریخت است. ولی از سینما محدودتر است، دیوانگی سینما را ندارد. سینما دیوانه است.‏

فکر می کنید سینمای ایران رسالتی را که برگردن دارد، به منصه ظهور رسانیده است؟

ما وقتی از تکنیک و صنعت صحبت می کنیم نمی توانیم خودمان را با جهان مقایسه نکنیم. مانند این است که بگوییم ‏برای فلان بیماری واکسن به بازار آمده است، ولی ما آن واکسن را دراختیار نداریم. بنابراین تلفات خواهیم داد. ما ‏فیلمنامه های واکسینه کم داریم. محدوده فیلمنامه های ما اندازه یک قایق است که درحال حاضر در یک اقیانوس از ‏موضوعات آن را رها کرده ایم. اما چون قایق کوچک است پس ماهی های کمتری را می گیرد. بقیه ماهی ها به تور ‏کسانی می روند که با قایق و تور بزرگ تری آمده اند. محدودیت مشکل اصلی سینمای ماست. سینمای ایران سعی می ‏کند که محبت کند.‏

pantea2.jpg


در اقلیما

از محدودیت نقش ها درسینمای ایران صحبت کردید. این محدودیت درمورد خانم ها بعد بیشتری دارد و ‏شاید همین مسئله مجال کافی برای خانم های بازیگر فراهم نمی کند.

بله، همین طوراست. زن جنس دوم است. بهتر است بگویم زن را جنس دوم فرض کرده اند. وقتی درمورد قصه خلقت ‏گفته می شود که آدم آفریده شده سپس زن را از پهلوی چپ او بیرون کشیده اند یا هر روایت دیگری… چه انتظاری ‏دارید. همه چیز از پذیرش آن شروع می شود. پذیرش هرچیز هم عواقب خودش را دارد.‏

فیلم “اقلیما”‏‎ ‎را در نقش اصلی ظاهر شدید. این نقش چه ویژگی هایی را برایتان داشت؟

در اقلیما سعی کردم تا تماشاگر یک بازی نسبتا درست را از من ببینید. آنچه من می خواستم تا تماشاگر ببیند اصلا مدیوم ‏نبود. بلکه درون مغز من بود. من درآن فیلم سعی کردم اینها را تجربه کنم. مدام تماشاگررا به مغزم بکشانم و بعد درخلا ‏رهایش کنم.‏

فکر می کنید این حس با توجه به عادت مخاطب در بازی های دیگر از سوی تماشاگر درک شد؟

شاید دریافت این ماجرا هنوز کمی سخت باشد، همه منتظرند تا بازیگر حسش را در درون دیس بگذارد تقدیم کند. من از ‏تماشاگر دعوت کردم تا بیاید و خودش داخل شکم نهنگ را ببیند.‏

تحصیلات دانشگاهی تان درزمینه ادبیات نمایشی است. تا به حال علاقمند نبودید دراین زمینه تجربه ای را ‏درکارنامه کاریتان بگذارید؟‎ ‎

من چون اغلب به نمایشنامه ها وفیلمنامه ها خرده می گیرم زمانی دست به این کار می زنم که کمتر جای خرده گرفتن ‏باشد. هنوز دراین زمینه به آن درجه از اعتماد به نفس و شجاعت نرسیده ام که بتوانم بگویم می خواهم بنویسم. ولی حتما ‏این تجربه را دیر یا زود خواهم داشت.‏

اگر روزی مجال بازیگری برایتان نباشد در چه حیطه ای فعالیت خواهید داشت؟

امکان ندارد که روزی کسی موفق شود تا نگذارد من بازیگری کنم. من این را با ایمان به شما می گویم. من در ‏بازیگری به خودم نیاز دارم و”خودم” تنها چیزی است که تا زنده ام دارم.‏

pantea3.jpg

اگر بخواهید یک کشور خاص را برای بازیگری تان انتخاب کنید کجا خواهد بود؟

اکوادور، به این خاطر که سواحل بسیار زیبایی دارد.می روم به جزیره گالاپاگوسی، اونجا با لاک پشت های سه متری ‏یک گروه تشکیل می دهم و تئاتر اجرا می کنیم. لوکیشن و طبیعت فوق العاده ای دارد.می شود از لاک پشت و حتی آدم ‏خواران استفاده کرد و فیلم ساخت.‏

با حس آدم خواری آدم خواران چه می کردید؟

می گفتم آدم خواران عزیز شما نابازیگرید و من می خواهم درفیلم من بازی کنید. از آنجا که آدم خواران هم دوست دارند ‏تا بازیگر بشوند تا دوربین را ببینند اهلی می شوند. سینما اهلی می کند.‏

به چه کارهایی درحال حاضر مشغولید؟

منتظر یک جای مناسب هستم. یک جایی شبیه چاپارخانه، محل عبور تازه تا بتوانم برسم درچاپارخانه، پیغام لازم را ‏بدهم و سوار اسبم بشوم و بروم. دوستی جایی را پیشنهاد داده ولی باید دید در بین کدام شهرهاست. اگر درجاده ابریشم ‏باشد می روم، تا کار جدیدی را شروع کنم.‏