پخش عکسهایی تکاندهنده از کودکی که به خاطر میل مفرط یک دیکتاتور سفاک به حفظ قدرت به هر قیمت، مخالفان افراطی و تروریست و برخورد غیرمسئولانه و منفعلانه جامعه جهانی، در آبها غرق شد، با واکنشهای زیادی در شبکههای مجازی مواجه شد. اگرچه قابل درک است که احساسها تحریک شود. اما آن واقعه دردناک وضعیت جدید و خاصی در سوریه نیست. بحران سوریه با شکنجه وحشیانه کودکان در درعا شروع شد و با مرگ و آوارگی و گرسنگی هر روزه آنان ادامه یافته است.
در طول بیش از چهار سال و نیم از فاجعه بشری جنگ داخلی سوریه، مردم مظلوم این کشور شاهد صحنههای فجیعتری بودهاند. این نمودار نشان میدهد چگونه قریب به چهار میلیون نفر سوری مجبور به مهاجرت تحمیلی در کشورهای دیگر شدهاند. تازه موج مهاجرت آوارگان به مرزهای کشورهای اروپایی رسیده است.
مشکل پناهندگان سوری و دیگر ملل خاور میانه امر جدیدی نیست. این مردم دههها است قربانی برخوردهای خشونت آمیز و ظالمانه شدهاند و انباشت مشکلات تاریخی ناشی از حکومتهای بی کفایت و مستبد، جوامعی که هنوز گذار به مدرنیته و نظم ملت- دولت را طی نکردهاند، سیاستهای غلط قدرتهای بزرگ و گسلهای متعدد نتوانستهاند، ثبات پایداری را تجربه کنند.
اما مسئولیت ایرانیها به نظر من فراتر از واکنش عاطفی و احساسی به وضعیت فاجعهآمیز پناهندگان سوری است. مردم ایران باید برائت و نظر مخالف خود نسبت به سیاست حکومت در سوریه را نشان بدهند. ما همه در برابر امروز و آینده سوریه مسئولیت اخلاقی داریم. یک پای آوارگی، دربدری، تیره روزی و کشتار مردم سوریه که اینک به سیصد هزار نفر میرسند، نیروهای سپاه قدس ایران و حزب الله لبنان به عنوان تشکل مورد حمایت حکومت است. آنها بخشی از معادله جنایت در سوریه هستند. نمیتوان به حال مردم سوریه غصه خورد اما از قاسم سلیمانیها قهرمان ساخت و با سیاست های جمهوری اسلامی در سوریه مخالفت نکرد. این ادعا که دخالتهای مخرب در سوریه و حمایت از بقای دیکتاتور خونخوار سوریه اقتضای منافع ملی و قدرت منطقهای ایران است، برساخته کاذبی بیش نیست که در آن هم دلواپسها و هم معتدلها و هم ناسیونالیستهای افراطی ایرانی اشتراک نظر دارند. مشکل سوریه در وهله نخست نظام دیکتاتوری است که ترکیبی از یک فرد، یک حزب و اقلیتی در جامعه برای حفظ قدرت هستی یک ملت و یک کشور را به باد دادهاند. اکثریت جان باختگان سوری اوسط حکومت سوریه کشته شدهاند. گروههای افراطی اسلام گرا و رقابتهای مخرب منطقهای مشکلات در لایههای کم اهمیتتر را بازتاب میدهند. همچنین عدم برخورد مسئولانه از سوی جامعه جهانی و اقدامات بشر دوستانه نیز ابعاد این فاجعه را گسترش داده است.