نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

کورش نریمانی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته نمایش است و تاکنون در نمایش های بسیاری به عنوان نویسنده، ‏کارگردان و بازیگر حضور داشته است. نریمانی به دلیل نگارش و کارگردانی آثار متفاوت از فعالان و تاثیر گزاران ‏عرصه نمایش در چند سال اخیر بوده است. شب های آوینیون، والس مرده شوران، شوایک و دن کامیلو از نمایش های ‏مطرح او بوده اند. نریمانی این روز ها نمایش هتل پلازا را روی صحنه دارد.‏

narimani1.jpg

‎ ‎هتل پلازا‎ ‎

کارگردان: کورش نریمانی. نویسنده: نیل سایمون .ترجمه: شهرام زرگر. طراح صحنه: منوچهر شجاع. بازیگران: ‏سیامک صفری، فریده سپاه منصور، کورش نریمانی و پانته آ حمید خانی.‏

میمسی درست در شب مراسم عروسی‌اش در هتل پلازا، خود را در توالت اتاقی حبس کرده و پدر و مادرش هر کاری ‏می‌کنند نمی‌توانند او را بیرون بیاورند و در پایان او تنها با یک کلمه “بی‌خیالش” داماد از توالت خارج می‌شود و پدر را ‏با همه پریشانی‌ها و تلاش‌هایی که تا به حال انجام داده بود تنها می‌گذارد. میمسی به آینده و سرانجام زندگی فکر می‌کند ‏و به واسطه همین مسئله به ظاهر مهم خودش را حبس می‌کند. پدر و مادر او هم با همه سختی‌ها و مشکلاتی که در ‏زندگی متحمل شده‌اند با این مسئله مهم درگیر می‌شوند و در پایان همه چیز با یک رفتار ساده و یک کلام غیر مهم و ‏معمولی تمام می‌شود: بی‌خیالش! ‏

‎ ‎اعتراف در هتل‏‎ ‎

کورش نریمانی را با نمایش های طنزی به یاد می آوریم که توانسته مخاطبان بسیاری را به سالن بکشاند. البته طنزی را ‏که او انتخاب می کند به هیچ وجه نسبتی با لوده بازی ندارد و بر مبنای علمی و اصولی طراحی می شود. البته اگر ‏نخواهیم به سال های خیلی دور برویم نمایش های دن کامیلو و شوایک را به یاد بیاوریم که بسیار مورد توجه قرار ‏گرفتند.‏

نریمانی نسبت خوبی هم با ادبیات دارد و نمایشنامه نویسی ایران و خارجی را به خوبی می شناسد. بنابراین انتخاب متنی ‏از نیل سایمون توسط او نمی تواند انتخابی بوده باشد. اگرچه سایمون نمایشنامه نویس؛ نریمانی را تا حد زیادی از فضای ‏مورد علاقه اش دور کرده و او را به فضایی جدی تر نزدیک می کند.‏

بن مایه نمایش هتل پلازا بر پایه تم انتخاب پایه ریزی شده است. اینکه چگونه شرایط می توانند موجبات تصمیم گیری ‏را در یک فرد تغییر دهند. پدر میمیسی بسیار تلاش می کند تا ازدواجی آبرومند را برای دخترش پایه ریزی کند در ‏صورتی که دختر برای این ازدواج دچار تردید شده است. پدر در این میان نه برای دختر که برای برنامه ریزی های ‏خود تلاش می کند. در نهایت هم که دختر از داماد می شنود که می تواند بی خیالش شود زندان ساختگی خود را ترک ‏می کند. تلنگر اصلی به داستان نمایش از همین جا زده می شود. ‏

narimani2.jpg

نریمانی بسیار ساده این مفاهیم نهفته در نمایش را به تماشاگر خود انتقال می دهد. نمایش این امکان را به کارگردان می ‏دهد تا برنامه ریزی های پیچیده ای را برای تصویر سازی برگزیند. اما نریمانی در یک صحنه ثابت داستان خود را ‏پیش می برد. ما در نمایش با یک موقعیت مرکزی رو به رو هستیم. دخترکی که خود را در توالت حبس کرده است. ‏موقعیت های دیگر نیز با توجه به همین موقعیت اصلی پایه ریزی می شود. اما نریمانی هیچ یک ازآنها را بیش از حد ‏برجسته نمی کند و تماشاگر به راحتی داستان اصلی را پی گیری می کند. ‏

علاوه بر موقعیت که در این نمایش به دلیل ماهیتی متناقض طنز را پدید می آورد دیالوگ ها نیز می توانند اندکی ‏تماشاگر را بخندانند. البته این تاکید بر گویش بیش از کارگردان از سوی بازیگران به نمایش تحمیل می شود. سیامک ‏صفری در این نمایش نیز همچون باقی کارهایی که بازی می کند بسیار کلمات را غلو شده و نمایشی بیان می کند چون ‏می داند دراین راستا می تواند خنده موفقی را از تماشاگر اخذ کند. اما با توجه به اینکه نریمانی جز موقعیت ها قصد ‏نداشته از راه دیگری تماشاگرش را بخنداند در این راه نمایش را دچار تناقض در لحن می کند.‏

narimani3.jpg

طراحی صحنه نمایش هم تناقض دراماتیک فضا را دوچندان می کند. ما با رنگ قالب قرمز در صحنه رو به رو هستیم ‏که این رنگ بر گرمای فضا می افزاید. در حالی که فضای داستان تماشاگر را بیشتر به سمت سردی می برد و در ‏نهایت هم خنده ای تلخ را بر لبان او نقش می زند. این رنگ قرمز بیشتر بر ناموزون بودن محیط دارد. نیازی که در یک ‏کار کمدی از منظر تصویری بسیار لازم به نظر می رسد و نریمانی به همراه طراح صحنه اش آن را طراحی می کنند.‏

تضاد نسل ها و نحوه نگرش انها به زندگی از دیگر نکاتی است که در زندگی مورد تاکید قرار می گیرد. دختر جوان در ‏ظاهر به سادگی فکر می کند که عشق می تواند آن سادگی را برایش به ارمغان آورد اما در کنار او پدر را می بینیم که ‏این رابطه ساده را سرشار از کسب منفعت می بیند. ‏

شخصیت داماد نیز در این نمایش تقریبا جا پای پدر می گذرد. بنابراین دختر زندگی ساده آینده اش را نیز همچون پدرو ‏مادرش می بیند. شرایط مرد سالار نمایش نیل سایمون زندگی زن نمایش را در نهایت شبیه به آنچه می کند که مردها می ‏اندیشند. بنابراین می بینیم که حتی بار بیشتر بازی در صحنه بردوش سیامک صفری است. او در بازی خود نیز همه ‏چیز را تحت سیطره دارد و بازیگران دیگر زیر بازی او تقریبا دیده نمی شوند. کورش نریمانی همچنان اگرچه تا ‏حدودی از نمایش های پیشین خود فاصله می گیرد، اما نشان می دهد تماشاگر را به خوبی می شناسد و نوسان احساسی ‏او را می داند.‏