مسئله ایران است یا رهبر ایران؟

نویسنده

» بررسی کریستین ساینس مانیتور از کتاب اسکات پیترسون

تئوری “مرد بزرگ” به خاطر سادگی آن جذاب بود. بر اساس این نظریه اگر روی چند نفر متمرکز شوید می‌توانید دنیا را درک کنید؛چند پادشاه، ژنرال و جنگاور؛ چند نفر محقق و نویسنده؛ یک مشت شورشی و دانشمند. او توماس کارلایل، تاریخ‌نویس، ناپلئون و مارتین لوتر را برای بسط دادن نظریه خود به عنوان نمونه انتخاب کرده بود.

شکی نیست که تعداد اندکی از آدم‌ها بر امواج تاریخ سوارند،اما این برای درک دنیا کافی نیست. جامعه‌ای که این شخصیت‌ها در آن‌ها متولد می‌شوند و فرهنگ و تاریخی که آن ها به ارث می‌برند نیز اهمیت زیادی دارد. هربرت اسپنسر، جامعه‌شناس، استدلال می‌کند که رهبران از زیر بته به عمل نمی‌آیند. آن‌ها را باید در کنار مردمی که بر آن‌ها حکومت می‌کنند و در جهانی که عمل می‌کنند درک کرد.

بنابراین وقتی نوشته اسکات پیترسون درباره آیت‌الله علی خامنه‌ای، مردی که از طرف دستگاه سیاسی مذهبی ایران “نماینده خدا در روی زمین” معرفی می‌شود، را می‌خوانید باید در مورد ایرانی‌ها، مذهب شیعه، منشا فرهنگی پارسی و غم و خشونت و تجربیات انقلابی سه دهه کشورش هم بدانید.

این چیزی است که اسکات روی میز می‌گذارد. او از سال ۱۹۹۶ سی بار به ایران سفر کرده و امید و سرخوردگی را درجامعه‌ای آزادتر دیده است؛ ده‌ها دوست پیدا کرده و بدون خستگی سعی کرده است این فرهنگ ۲۵۰۰ ساله غنی و پرتلاطم را درک کند. کتاب او با عنوان “بگذار شمشیرها من را محاصره کنند: ایران؛ سفری به آن سوی تیترها” که در سال ۲۰۱۰ منتشر شده، دورنمایی چندلایه از جمعیت پیچیده و فرهنگی که هم سازش‌کار است و هم بازدارنده، ارائه کرده است.

اسکات در کتابش می‌نویسد: “در مدت سه دهه نیروهای قدرتمند با یکدیگر در تنش بوده‌اند. تندروهای مذهبی علیه میانه‌روهای سکولار؛ کسانی که خواستار انزوا هستند در مقابل کسانی که خواستار ارتباط با غرب هستند. نتیجه آن نوعی عدم توازن نابودگر در سیستم سیاسی «مقدس» ایران است… که برای برخی از ایرانیان مترادف یک فلسفه حکومتی تاریخ‌گذشته و بی‌دلیل است که کشور را عقب می‌اندازد…”

ایرانی‌ها مثل آمریکا‌یی‌ها می‌توانند ناسازگار باشند. می‌توانند کشورشان را دوست داشته باشند، از رهبرانشان بدشان بیاید، و نقد خارجی از هر دوی آن‌ها را رد کنند. حتی کسانی که عمیقا با حکومت دینی مخالف هستند دیدگاه خود را در باره تغییر دارند. اسکات می‌گوید: “آنها می‌خواهند آزادی را برای خود بدست آورند و با دستان خودشان جنگ داخلی را، که معنای آزادی را تعریف می‌کند، به پیش ببرند.”

همان‌طور که در کتاب اسکات می‌خوانید، خامنه‌ای دلایل خود را برای عدم اطمینان به آمریکا، اسرائیل و جامعه سکولار دارد. اما دیوانه نیست. تحصیل‌کرده و کتاب‌خوانده است، شعر و موسیقی را دوست دارد و ساده زندگی می‌کند. ممکن است معتقد باشد که سرنوشت جمهوری اسلامی درگیری حماسی با بی‌ایمانان است. یا اینکه فقط سعی می‌کند سیستم حاضر را حفظ کند. به بیانی دیگر اینکه او رهبر معنوی و سیاسی ایران است و محصول جامعه پیچیده و متناقض خود است. درک خامنه‌ای ضروری است اما برای درک ایران ناکافی است. هیچ راهنمایی بهتر از کتاب اسکات برای شناخت این مرد و این کشور نیست.

منبع: کریستین ساینس مونیتور – 4 دسامبر 2012