14 تیر دهمین سالگرد صادق چوبک نویسنده ای است که به دلیل فضای بومی آثارش و به ویژه داستانهای کوتاهش در ادبیات ایران تاثیر بسیاری برجای گذارده است.
به بهانه دهمین سالمرگ صادق چوبک
آدمی که “مرگ را کشته”
صادق چوبک در تابستان 1295 در بوشهر متولد شد، پدرش بازرگان بود ولی وی به ادبیات روی آورد و در 29 سالگی اولین کتابش را با عنوان خیمه شب بازی با یازده قصه کوتاه منتشر می کند.
او پیش تر اولین داستان کوتاهش را با تشویق بزرگ علوی، انور خامه ای، احسان طبری و ایرج اسکندری با عنوان ”نفتی” در هفته نامه مردم برای روشنفکران که از سوی حزب توده منتشر کرده بود و در همان سال نیز از کار در وزارت مالیه معلق شد و این فرصتی بود برای او تا به داستان هایش قوام ببخشد.
پس از چاپ دو داستان دیگر در هفته نامه مردم برای روشنفکران، یکی از هواداران این حزب که پسر یک مالک عمده بود هزارتومان به وی قرض داد تا اولین کتابش را چاپ کند.
چهار سال بعد در سال 1328، دومین کتابش با عنوان انتری که لوطی اش مرده بود با موفقیت بسیاری روبرو می شود و از آن پس در نشریات ادبی به ویژه سخن به چاپ داستان های کوتاه خود می پردازد.
این کتاب یکی از نخستین مجموعه داستانهای کوتاه در ادبیات معاصر ایران شناخته می شود اما به دلیل قصه اسائه ادب که به صادق هدایت تقدیم شده، ده سال در محاق سانسور می رود.
چوبک می گوید اولین خوانندگان این کتاب، کارگران چاپخانه مهران که مجله صبا را هم چاپ می کرد، بودند که برای خواندن آن دست از کار می کشیدند زیرا وی هر سه شنبه یک قسمت از کتاب را به چاپخانه مجله صبا می فرستاد و آن روز مصادف با آخرین روز حروفچینی و چاپ مجله بود و در نتیجه کار لنگ می ماند، دست آخر مدیر مجله از چوبک خواست تا روز تحویل داستانهایش را تغییر دهد.
وی می گوید: ”حقیقتش را بخواهید کارگران ساده چاپخانه ی مهران بزرگترین مشوقان من در کار نویسندگی بودند.“
در سال 1334 کتاب خیمه شب بازی را با حذف داستان اسائه ادب مجددا منتشر می کند و به دعوت کانون نویسندگان شوروی به مسکو، سمرقند، بخارا و عشق آباد می رود.
دو سال بعد قصه انتری که لوطی اش مرده بود توسط پیتر لوری ترجمه و در مجله دنیای جدید نویسندگی به چاپ می رسد.
در سال 1341 با همراهی فروغ فرخزاد که قرار بود نقش اول فیلم را بازی کند و تهیه کنندگی ابراهیم گلستان ساخت فیلم چرا دریا توفانی شده بود؟ را براساس داستانی از خودش آغاز می کند که نیمه تمام باقی می ماند.
سال بعد رمان تنگسیر را چاپ و به همسرش تقدیم می کند که این رمان به 18 زبان ترجمه شده است. چراغ آخر و سنگ صبور کتابهای بعدی او در دهه چهل هستند.
در سال 1349 به مدت یک سال استاد مهمان ادبیات دانشگاه یوتا می شود و در سال 1352 امیرنادری تنگسیر را براساس رمان وی می سازد.
هیچ چیز نیس که بقد شرف و حیثیت آدم برابر باشد… حتی زن و بچهء آدم، درسه که چشمشون به دس ماس و ما باید بفکرشون باشیم و زیر پر و بال خودمون بزرگشون کنیم. اما نه با پررویی. این خوبه که فردا که بچه هامون بزرگ شدن مردم بشون بگن باباتون نامرد بود؟ (تنگسیر)
پس از نمایش موفقیت آمیز فیلم در سال 1353 به لندن و سپس به آمریکا می رود و در آنجا ماندگار می شود.
در سال 1369 در دانشگاه برکلی برای وی بزرگداشتی ترتیب دادند و در چهاردهم تیر سال 1377 به دنبال مدتها بیماری درگذشت، پیکرش به همراه نوشته های منتشر نشده ش بنا بر وصیت ش به آتش سپرده می شود و به این ترتیب ادبیات ایران یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر خود را از دست داد.
وی در سالهای پایانی عمرش، بینایی ش را از دست داد و تنها ارتباطش با ادبیات از راه گوش دادن به صدای همسرش بود.
چوبک علاوه بر نویسندگی مترجم برجسته ای نیز بود و برخی از آثار ماندگار ادبی جهان از جمله پینوکیو را به فارسی بازگردانده است.
آثار چوبک در طول چهاردهه گذشته توسط منتقدان بسیاری مورد نقد و تحلیل قرار گرفته و به ویژه رگه های روانشناختی و مینی مالیستی شخصیت پردازیهای وی که مشخصه اصلی آثار متاخر اوست بسیار مورد بحث قرار گرفته است.
از جمله رضا براهنی می گوید: ”چوبک گفتار را به صورت گفتار و زمان وصل را به صورت کتابی می آورد و معلوم است که این نوع طرز بیان را در نتیجه تمرین و ممارست و دقت در صحبت مردمی که عامیانه حرف می زنند یاد گرفته است و میداند که مردم عادی در کجاها حروف، صداها، کلمات را ادغام میکنند و در کجاها کش می دهند و در کجاها ضرب المثل ها را به کار می برند و کجاها نتیجه مطلوب می گیرند. چوبک نه فقط از طریق شخصیت هایی که خلق کرده خود را نویسندهء مردم بدبخت نشان میدهد، بلکه با تقلید از زبان مردم بر خلق هنرمندانه آن زبان در قصه ها و اندیشه متعلق به آن طبقه میماند.“
مراد… زیر لب گفت: “مادرجنده! اگه مام تو این ملک شانس داشتیم که روزگارمون از این بهترا بودش” همان طور که رویش به طرف جوی آب بود و به جعبه سیگار شناور نگاه می کرد، سرش به تنه ی درخت چناری خورد. “خواهر تو گاییدم.” (گلهای گوشتی)
با اینکه انتشار برخی از آثار چوبک نظیر تنگسیر سالها پس از مهاجرت وی در ایران ادامه داشت ولی در نمایشگاه اخیر کتاب این کتاب و سایر آثار وی از غرفه های ناشران جمع آوری شده است. گفته می شود دلیل جمع آوری این کتاب تبلیغ مشی چریکی از سوی برخی از مسئولان عنوان شده است اما این شایعه هیچ گاه رسما تایید نشد.
امیر نادری خود در زمان شاه، به دلیل ساخت فیلمی از روی همین کتاب با چنین اتهامی روبرو شده بود، تنگسیر که داستان قیام یک کشاورز علیه اربان، روحانیون و نظامیان ظالم در بوشهر است در اوج مبارزات چریکی دهه پنجاه به نمایش درآمد.
از چوبک پس از محمد علی جمالزاده و صادق هدایت به عنوان یکی از پیشروان داستان نویسی معاصر ایران نام برده می شود و سبک کار او بسیاری از نویسندگان معاصر ایران را تحت تاثیر قرار داده است.
سنگ صبور که یکی از پایه های داستان معاصر فارسی شناخته می شود از جریان سیال ذهنی بهره گرفته است که به خوبی شرایط زندگی کاراکترهای اصلی داستان از جمله گوهر که از طریق صیغه شدن امرار معاش می کند را به خوبی ترسیم می کند.
او در باره شیوه کارش می گوید: ”نویسنده مثل یک بنا باید به کمک مداد و تردیدش مرتب کار تراز و شاقول را دنبال کند. تا پی دیوار اثر کج گذاشته نشود و ناگریز دیوار تا ثریا کج نرود.“