روزنامه کیهان گفتوگویی مفصل با فرمانده ناجا منتشر کرده که براساس بخشهای عمدهای از آن سردار احمدیمقدم دارای نظراتی متفاوت با محمود احمدینژاد است. فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، که بر اساس مقدمه این مصاحبه حکم انتصابش را از رهبر جمهوری اسلامی گرفته، افشا کرده که احمدینژاد از او خواسته است تا “فتیله رسانهای” گشت ارشاد را پایین بکشد.
دم انتخابات حمایت نمیشویم
سردار اسماعیل احمدیمقدم تنها چند روز پس از پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 به فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی رسید. تحلیلگران این انتصاب را که از سوی آیتالله خامنهای صورت گرفته بود، در راستای تقویت دولت احمدینژاد و همسو با برنامههای او ارزیابی کردند، به ویژه اینکه روایتی غیر رسمی از پیوند فامیلی احمدینژاد و احمدیمقدم حکایت میکرد. اما فرمانده سابق منطقه مقاومت بسیج تهران بزرگ در دو سال گذشته از برخی اختلافات خود با رییس دولت پرده برداشته و در مصاحبه با روزنامه کیهان بیشتر از همیشه سعی کرده خود را مقید و نزدیک به رهبری نشان دهد تا رییسجمهوری که این روزها چندان محبوب ولایتمداران نیست.
مصاحبهگر روزنامه کیهان پرسیده: “اقدامات شما در خصوص عفاف و حجاب تا چه اندازه با قانون منطبق است؟” و فرمانده ناجا توضیح داده است که “براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، نیروی انتظامی مصادیق پوشش را روشن کرده و به همه دستگاهها و مردم اعلام عمومی کرده است” اما در ادامه گفته این طرح “یکی دو دوره هم اجرایی شد و بخش اعظمی هم تبعیت کردند. ولی به جهت فرارسیدن مناسبتهایی مثل انتخاباتهای مختلف حمایت نمیشویم، لذا هر وقت میخواهیم کاری کنیم صداهای مختلف با آن دیدگاههایی که گفتم یک مقداری در کارها وقفه ایجاد میکنند و همین افراد هستند که به تجری دامن میزنند.”
از او خواسته شده تا روشنتر و مصداقیتر به “مصلحتهای بازدارنده” در مورد گشت ارشاد توضیح دهد. احمدیمقدم در جواب گفته است: “آقای رییس جمهور در همان شرایط فتنه ۸۸ بعد از انتخابات رسما اعلام کردند که ما با شکل اجرا ی قانون عفاف و حجاب مخالفیم و اعلام کردند که نیروی انتظامی تحت امر ما نیست. البته نگفتند خودسر عمل میکنیم، لطف کردند گفتند نیروی انتظامی تحت امر ما نیست. خب معلوم است که ما خودسر نیستیم و سرخود هم عمل نمیکنیم. قانونی است که باید اجرا شود و نیروی انتظامی مسٔول اجرای آن است.”
پیشنهاد احمدینژاد در دیدار با سردار از این قرار بوده: “متخلفین از عفاف و حجاب، همین تیپهای مانکنی پراکنده در خیابانها را چهار گروه کنیم و برخورد با آنها نیز متناسب با گروهی باشد که در آن قرار دارند. گروه اول کسانی که نیات سیاسی دارند و برای دهن کجی به نظام دست به این کارها میزنند، گروه دوم زنان بدکاره خیابانی، گروه سوم مانکنها، یعنی کسانی که نیروهای استخدام شده تولیدکننده های لباسهای مبتذل غربی به حساب میآیند که در قبال دریافت مبلغی پول این لباسها را می پوشند و در خیابانها می گردند تا برای تولید کننده مشتری پیدا کنند. گروه چهارم هم غافلین هستند که معموال بیشترین افراد را در خود جای می دهند. پیشنهاد این بود که با سه گروه اول برخورد شود و گروه چهارم یعنی غافلین را با ارشاد و نصیحت به خانه هایشان راهی کنیم.”
احمدیمقدم با این پیشنهاد موافق نبوده چرا که “سئوال ما این بود که با چه مکانیزمی نیت اینها را بفهمیم و چه جوری در این گروه ها قرارشان دهیم. بنده همان جا به آقای احمدی نژاد با توجه دادن به آن سابقه عرض کردم که «گشت نسبت» برای ما درست کردند با این پیشنهاد شما فردا «گشت نیت» را هم به ما می بندند. در این طرح اولین سئوالی که خواهند پرسید این است که شما نیت ما را از کجا متوجه شدید، یا از کجا متوجه شدید که ما داریم دهن کجی سیاسی میکنیم، از کجا میدانید که ما ضد انقلاب یا بدکارهایم. مگر بدکارگی به این راحتی ها قابل اثبات است؟”
در نهایت رییسجمهور به فرمانده ناجا میگوید که “پس فتیله رسانهای را پایین بکشید” و جواب میشنود: “حالا که احساس میکنید برای مردم مشکل درست میکنیم کارهایمان را کمتر رسانهای می کنیم.”
احمدیمقدم مدعی است که ۹۵ درصد کسانی که توسط گشتهای ارشاد احضار و سپس آزاد می شوند تکراری نیستند و نتیجه میگیرد که این نتیجه کار فرهنگی پلیس است.
ماجرای “گشت نسبت” هم شنیدنی است: “یک عدهای با یک سری کارهای جعلی به نام نیروی انتظامی راه انداخته بودند و جلوی مردم را میگرفتند. آنها کارشان را با نیتخوانی پیش میبردند. حتی در وسط خیابان برگه جریمه صادر میکردند. مثلا برای ناخن و لاک ناخن جریمه ۷۵ هزار تومانی صادر میکردند. اصلا چنین گشتی در نیروی انتظامی وجود خارجی نداشت، به طوری که با شکایت ما آن افراد دستگیر شدند. حتی مسوولان مجلهای که خودسرانه دست به این کار زده بودند عذرخواهی هم کردند.”
احمدینژاد لیبرال است!
از احمدیمقدم پرسیده شده نظرش را درباره این اظهار نظر بگوید: “شما به جای بستن رستورانها و کافی شاپها بروید کار فرهنگی بکنید و بگذارید مردم خودشان راه خودشان را انتخاب کنند”. البته اشارهای به نام گوینده که محمود احمدینژاد است نشده اما فرمانده ناجا پاسخ داده: “این یک تفکر و نگاه لیبرالی از جنس فرهنگی است. این ها به اشتباه فکر میکنند غربیها با این همه رسانههایی که در اختیار دارند می گذارند که ملتها خودشان راهشان را انتخاب کنند. مثلا خیال میکنند که هالیوود بیکار مینشیند تا مردم راه خودشان را پیدا بکنند. ما فکر می کنیم کشور ما نیز به عنوان یک نظام اسلامی به جای تسلیم شدن در برابر این گونه تفکرات باید ادعای فرهنگ سازی داشته باشیم و از ارزشهایمان دفاع کنیم. به نظر صاحبان این تفکر، این همه انبیا و اولیا و ائمه برای چه آمدند و چرا در حدود اسلامی این همه حد و تعزیرات برای شراب و قمار و سرقت دیده شده است؟ به نظر بنده این تفکر هیچ وجاهت شرعی و قانونی ندارد.”
در بخش دیگری از مصاحبه، سردار پیکان انتقاد را متوجه روزنامه ایران، رسانه رسمی دولت کرده است: “سرویس حوادث از پرخوانندهترین سرویسهای یک رسانه است. حالا نصف صفحه یا نهایتا یک صفحه برای درج این گونه موارد قابل توجیه است اما آیا کار روزنامهای که هشت صفحه خود را اختصاص به این مقوله میدهد و نام آن را هم “شوک”! میگذارد، قابل تامل نیست؟! باید از اینها پرسید که اصلا شوک برای مردم چیز خوبی است یا بد است؟! اینهایی که گفته میشود و نوشته میشود، حتی اگر برای مردم عبرت آموز هم باشند ولی انتشار بی حد آنها به نحوی که احساس خطر و ناامنی را همواره همراه مردم کند از موارد غلطی است که امروزه بخش بزرگی از انرژی نیروی انتظامی را به خود معطوف کرده است.”
او اما وقتی نوبت به صدا و سیما میرسد از اظهارنظر خودداری میکند.
اشاره به ناآرامیهای سالهای ۸۸ و ۸۹ پس از انتخابات جنجالی ریاستجمهوری هم از دیگر موارد مطرح شده توسط فرمانده ناجاست: “سالهای ۸۸ و ۸۹ سالهای خیلی بدی بودند. در جریان فتنه جرایم ۴۰ درصد افزایش پیدا کرد. چرا؟! چون نیروهای ما درگیر حل مشکلاتی شدندکه فتنهگران به وجود آورده بودند. نتیجه این شد که مجرمین هم احساس کردند آزادی عمل دارند و متجری شدند و دو سال طول کشید تا توانستیم امنیت اجتماعی را به نقطه اولش بازگردانیم.”
او پیش از این هم اعتراف کرده بود که نافرمانی مدنی در جامعه پس از سال ۸۸ زیاد شده است.
پذیرش وجود شکنجه و کتک
از او درباره تعداد بازداشتگاه های رسمی نیروی انتظامی پرسیده شده که معلوم میشود عالیترین مقام سازمان از این موضوع بیخبر است.
درباره شکنجه متهمان هم توضیح میدهد: “طبیعتا اگر چیزی تحت این عنوان صورت بگیرد در این مقطع (بازجویی) رخ میدهد. در مرحله دستگیری هم ممکن است یکی را دستگیر بکنند. اگر مقاومت کرد مامور امکان دارد او را به شدت کتک بزند. اگر متهم موقع دستگیری مقاومت نکند کتک زدنش ممنوع است. کتک زدن برای شکستن مقاومت متهم در برابر قانون است. اما به محض دستگیری و زدن دستبند به دستها هیچ ماموری حق کتک زدن ندارد.”
نظرات احمدیمقدم درباره پرونده ستار بهشتی هم ضمن تاکید بر اینکه مرگ او سناریوی بیگانگان نیست، از این قرار بوده است: “دادستان فعلا اعلام نظر کرده که در این رابطه قتلی صورت نگرفته ولی قصور چرا. از نظر دادستان ماموران می توانستند رفتارهایی داشته باشند که از مرگ وی پیشگیری کند. مثلا هیچ نیاز و ضرورتی به تحویل متهم برای بازجویی در روزهای تعطیل که معمولا بازجویی هم تعطیل است، نبود و میتوانستیم این کار را روز یکشنبه و دوشنبه بعد از پایان تعطیلات انجام دهیم. دومین قصوری که صورت گرفته نگهداری از این متهم پس از تحویل گرفتن از زندان در بازداشتگاهی است که صرفا یک محل اداری است و مجهز به دوربین نیست تا بتوان وضعیت جسمانی و روحی متهم را لحظه به لحظه چک کرد. سومین قصور هم ندادن داروی آرامبخش به متهم بوده که البته نسخه ای هم همراه نداشته است.”