”احساس کردم مسئولیت دارم تا به دنیا نشان بدهم زنان لاتینی با بقیه زن ها تفاوت دارند”. این جمله از زبان زنی شنیده شده که امروز یکی از بازیگران مشهور سینمای آمریکاست. اوا مندز که سال گذشته 4 فیلم از وی به نمایش در آمد و از میان آنها دو فیلم شبح موتورسوار[Ghost Rider] و شب متعلق به ماست او را به شهرتی جهان گیر رساندند. شهرتی که روند شکل گیری آن پنج سال قبل با فیلم Hitch آغاز شده بود….
درباره اوا مندز بازیگر
در ستایش زن بودن
اوا مندز متولد 5 مارچ 1974 میامی-فلوریدا است. 168 سانتیمتر قد و چشمان قهوه ای دارد و تبارش کوبایی/آمریکایی است. همین تبار یکی از انگیزه های او برای ورود به حرفه بازیگری سینما بود: “احساس کردم مسئولیت دارم تا به دنیا نشان بدهم زنان لاتینی با بقیه زن ها تفاوت دارند”.
اوا در منطقه سیلور لیک-ایکو پارک لس انجلس بزرگ شده و بازیگری را از دوران تحصیل در مدرسه هربرت هوور گلندیل آغاز کرده است. بعدها زیر نظر ایوانا چاب باک اموزش بازیگری دیده، اما قبل از شروع به بازیگری در دانشگاه ایالتی نورث ریج کالیفرنیا در رشته بازاریابی تحصیل می کرد و آرزو که بتواند شغل طراحی داخلی را پیشه خود کند. اما دست تقدیر سبب شد تا زیبایی لاتینی وی شانس مدل تبلیغاتی شدن را بر سر راه وی قرار دهد. شغلی که تاثیر مستقیمی بر انتخاب او به عنوان بازیگر برای قسمتی از سریال ”ER” در سال 1998 داشت. در همین سال برای بازی در فیلم شبی در راکسبری انتخاب شد و به دنبال آن در سال بعد نقشی بزرگ تر در فیلم برادرم خوک به دست آورد.
بعد از بازی در قسمت هایی از چند سریال دیگر، از سال 2000 تمامی هم و غم خود را صرف بازی در فیلم ها کرد. ابتدا اسطوره محلی: برش نهایی و سپس بازی در کنار استیون سیگال در Exit Wounds موقعیت او را در سینما تثبیت کرد.
اما با فیلم روز تمرین و بازی در نقش سارا در کنار دنزل واشنگتن در همین سال بود که چهره اش برای تماشاگران بسیاری شناخته شد. بازی وی در نقش زنان لاتین تبار در فیلم های بعدی او امتداد یافت. ابتدا همه چیز درباره بنجامین، سپس سریع تر و خشمگین تر و سرانجام فیلمی از رابرت رودریگز به نام روزی روزگاری در مکزیکو که باعث شد در کنار بازیگرانی بین المللی بدرخشد.
با ویل اسمیت در فیلم هیچ
سال 2003 برای دومین بار در کنار دنزل واشنگتن در فیلم ناگهانی/Out of Time ظاهر شد. این بار نقشی طولانی تر و تعیین کننده در فیلم داشت که محلی برای نمایش توانایی ها او در زمینه بازیگری شد. اما شهرتی فراگیر با فیلم کمدی عاشقانه هیچ[Hitch] در سال 2005 انتظارش را می کشید. بازی در نقش دوست دختر ویل اسمیت در این فیلم و سپس بازی در ویدیوکلیپ آوازی که اسمیت برای همین فیلم خوانده بود، او را محبوب همگان کرد.
مندز که شروع به کسب تجربه با بازی در نقش های متفاوتی- از کمدی تا درام- با کارگردان های مختلف مانند رابرت رودریگز[روزی روزگاری در مکزیک]، کارل فرانکلین[ناگهانی]، جان سینگلتون[سریع تر و خشمگین تر]، آنتوان فوکوآ[روز تمرین] و برادران فارلی[Stuck on You]کرده بود، این مسیر را با حضور در فیلم مستقل داستان وندل بیکر[2005] به کارگردانی لوک ویلسون امتدادی شایسته داد. او در این فیلم با اوئن و لوک ویلسون و ویل فرل همبازی بود و به گفته خودش بسیار آموخت.
با جانی دپ در روزی روزگاری در مکزیک
سال 2005 برای مندز دوران پرکاری محسوب می شد و توانست در سه فیلم دیگر نیز بازی کند. سال گذشته پس از وقفه ای کوتاه با 4 فیلم جدید و این بار با کارگردان هایی متفاوت تر به صحنه بازگشت. ابتدا نمایش فیلم علمی تخیلی اقتباس شده از داستان مصور Ghost Rider[2007] و بازی در کنار نیکلاس کیج به کارگردانی مارک استیون جانسون، سپس کمدی درام زنده! به کارگردانی بیل گوتنتاگ و تریلر جنایی پاک کننده ساخته رنی هارلین و سرانجام درام جنایی و مهیج شب متعلق به ماست اثر جیمز گری که او را در کنار یکی از شاخص ترین بازیگران امروز دنیا-ژواکین فونیکس- قرار داد.
مندز تاکنون سه بار برای فیلم های به مردها اعتماد کن، هیچ و روز تمرین نامزد جایزه بهترین بازیگر زن از مراسم ALMA بوده، برای فیلم Ghost Rider نامزد جایزه بهترین بازیگر زن از مراسم بنیاد Imagen شده و از مراسم انتخاب نوجوان ها نیز برای فیلم های سریع تر و خشمگین تر و روزی روزگاری در مکزیک، ناگهانی و Stuck on You نامزد جایزه بهترین بازیگر زن بوده و هم چنین برای بازی در فیلم هیچ به همراه ویل اسمت نامزد دریافت جایزه بازی در بهترین صحنه عاشقانه از همین مراسم نیز شده است.
اوا آرزو دارد تا کارنامه بازیگری خود را با شرکت در فیلم های کارگردان هایی چون استیون اسپیلبرگ، اسپایک جونز، پدرو آلمودووار، مایک لی و لوک بسون غنا بخشد. او شیفته فیلم های فدریکو فلینی و میکل آنجلو انتونیونی بوده و فیلم های محبوب او شاینینگ[کوبریک] و آگراندیسمان است.
با ژواکین فونیکس در شب متعلق به ماست
مندز که هم اکنون نفر دوازدهم لیست مجله ماکسیم برای انتخاب 100 زن شهوت انگیز سال 2005 و نفر هفتم همین لیست در سال گذشته و همچنین نفر چهل و چهارم مجله FHM برای انتخاب 100 زن سکسی جهان در سال 2006 است. درباره شهرت نظر چندان مساعدی ندارد: “دنیای افراد مشهور می تواند بسیار زشت باشد. به نظر می رسد همه می خواهند با هم بخوابند. این یک چرخه ناهنجار است. من نمی خواهم وارد چنین چرخه ای بشوم” با این حال وی از زن بودن خود راضی است: “زن بودن خیلی با حاله، این خیلی بامزه است که لاس بزنی و آرایش کنی و پستان داشته باشی” و مردها را نیز از نیش خود بی نصیب نمی گذارد:“مردها می توانند کثافت باشند، ولی دختر همیشه شیرین، نرم و خوش بو هستند”.
اوا مندز از علاقمندان سرسخت موسیقی و ورزش مخصوصاً اسکی، صخره نوردی، پیاده روی و دوچرخه سواری است. وی در کنار بازیگری سخنگوی بین المللی شرکت لوازم ارایشی Revlon و بازیگر اصلی آگهی های تلویزیونی همین شرکت و حامی فعالیت های این شرکت در زمینه مبارزه با سرطاتن سینه نیز هست.
او دو خواهر و یک برادر دارد و کتابی به نام Crazy Leggs Beshee بر اساس شخصیت های خواهر زاده ها و برادرزاده های خود برای کودکان نوشته که کلیاتی آموزشی درباره زبان، هنر، تاریخ و ارزش ها را در برمی گیرد.
با نیکلاس کیج در شبح موتورسوار
با مقیاس از یک تا ده، میزان شهرت شما چقدر است؟
نمیدانم! برای خودم و خانواده ام، صفر! دیشب عکاسها کلی دنبالم کردند، واقعاً ناگوار بود! با این حساب حس می کنم که شهرتم باید حدود چهار باشد. بالاترین رقمی که همیشه خواسته ام شش است، یعنی در حد شهرت کیت وینسلت.
هرگز به شکل آگاهانه قانون شکنی کرده ای؟
البته! همین دیشب!
بدترین چیزی که تا به حال خورده ای چه بوده؟
دم کانگورو! در استرالیا، در جریان ساخت فیلم شبح موتورسوار، به محل دورافتاده ای رفتم و با چند زن زیبای بومی آشنا شدم که با هم در یک روز مخصوص زن ها بیرون رفتیم. خانم ها گفتند که “میتوانی همراه ما بیایی و در این تجربه شریک باشی، در عوض برایمان آبجو و دم کانگورو بخر!” خنده دار است که در آنجا هر دو را میتوانی در پمپ بنزین بخری! بعد چند تا کرم هم صرف کردیم! کرم هایی بزرگ و چاق که در میان شاخه های درختان یخ می زنند. این کرم های چسبنده و چاق و بزرگ دسر بودند، و دم کانگورو شام ما بود. این بدترین و غیرعادی ترین چیزی است که من تا به حال خورده ام…
چه کلمه ای را خیلی زیاد به کار می بری؟
کلمه FUCK !
با این جواب، سؤال بعدی این است که چه فحشی را خیلی دوست داری؟
اوه، ““motherfuckingcuntwhorebitch. این روی هم یک کلمه است! گاهی که چیزی از دستم زمین می افتد فریاد می زنم “motherfuckingcuntwhoreBITCH”. وقتی آن را به سرعت بگویی با مزه می شود!
ترانه مورد علاقه ات برای کاراوکی کدام است؟
برای کاراوکی دوست دارم از Guns NRoses بخوانم. آهنگ Paradise City و یا Morning Glory از Oasis. این یکی را خیلی دوست دارم. [می خواند:] “What
s the story, morning glory! Yeaaaaah! Need a little time to wake up!” من مجذوب Oasis هستم…
یک پیمانه شیر چقدر می شود؟
من نمی توانم لاکتوز را هضم کنم. پس یک پیمانه آبجوی گینز (Guinness) را ترجیح می دهم!
آیا خدا وجود دارد؟ اگر وجود دارد چه شکلی است؟
[به فکر می رود] می توانم جوابی زیرکانه بدهم، یا اینکه جواب واقعی سوال را بدهم. اگر خدا وجود داشته باشد، باید شبیه کلایو اوئن باشد! [می خندد] اما جواب واقعی من این است که من با یک سازمان نیکوکاری به نام هنر بهشتی (Art of Elysium) همکاری می کنم و ما هنر را به شکلی وارد زندگی کودکانی می کنیم که به بیماری های کشنده دچار هستند. برایشان کتاب می خوانیم یا قطعات موسیقی می نوازیم. بعضی از این کودکان حتی نمی توانند حرف بزنند… وقتی صورت های کوچک شان را بین دست هایت می گیری و به چشمانشان خیره می شوی، آن لحظه برای من خداست! [می خندد] و البته کلایو اوون!
نظرت درباره دیوید هسلهوف چیست؟
یک نابغه است! قطعاً یک نابغه است… بهتر است سر به سرش نگذاری!
بدترین دی وی دی کلکسیون تان چیست؟
Glitter[فیلمی با شرکت ماریا کری محصول 2001]
آخرین باری که از وسایل نقلیه عمومی استفاده کردی کی بود؟
چهار سال پیش در پاریس. ولی قسم خوردم که دیگر هرگز این کار را نکنم. یک روز داغ تابستانی بود، و با خودم فکر کردم که واقعاً نمی توانم ادامه بدهم. ترجیح میدادم پیاده بروم، یا بدوم، یا اصلا پرواز کنم!
دوست داری چه موزیکی در تشییع جنازه ات نواخته شود؟
Here Comes The Sun از گروه بیتلز
یعنی از گروه Oasis نباشد؟
نه. در تشییع جنازه ام ترجیح می دهم بیلتز باشد. بعدش قطعاً یک مهمانی بزرگ می خواهم که در آن همه با آهنگ Morning Glory بخوانند و پایکوبی کنند!
- سایت شخصی اوا مندز
[](http://)