جشنواره ♦ نگاه

نویسنده
کامبیز رحیمی

‏فیلم آواز گنجشک ها هفتمین ساخته مجید مجیدی در بیست و ششمین جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش در آمد و ‏توانست چهار سیمرغ بلورین برای بهترین کارگردانی، تدوین، موسیقی و چهره‌پردازی را از آن خود کند. در حالی که ‏فیلم هم اکنون در جشنواره بین المللی فیلم برلین در بخش مسابقه حضور دارد و شنیده می شود یکی از شانس های اصلی ‏دریافت جایزه باشد. مجیدی که کار سینما را با بازیگری شروع کرد، تنها کارگردان ایرانی است که توانست با بچه های ‏آسمان تا مرز دریافت بهترین اسکار خارجی پیش رود.‏

gonjeshk1.jpg

‎ ‎آواز گنجشک ها‎ ‎

کارگردان: مجید مجیدی. فیلمنامه: مهران کاشانی، مجید مجیدی. موسیقی: حسین علیزاده. مدیر فیلمبرداری: تورج ‏منصوری. تدوین: حسن حسندوست. بازیگران: محمد ناجی، ‌رضاناجی، مریم اکبری، حامد آغازی، پویاصالحی، ‏محمدرضا شیمی، شبنم اخلاقی، نشاط نظری، حسن رضایی و کامران دهقان. 100 دقیقه. محصول 1386. ‏

کریم کارگری است که زندگی سختی دارد و در یک مزرعه پرورش شتر مرغ کار می کند. صاحب کارخانه با فرار ‏یکی از شتر مرغ ها او را اخراج می کند. جست و جوهای کریم برای یافتن شتر مرغ بی حاصل می ماند. از سوی ‏دیگر دختر او که ناشنواست سمعک خود را از دست داده است. پس کریم به تهران می آید و با موتور در شهر مسافر ‏کشی می کند. حوادث مختلفی در این سفر های ادیسه وار برایش رخ می دهد که مبنای اصلی داستان است.‏


‎ ‎به رنگ آسمان‎ ‎

مجید مجیدی بعد از کارگردانی فیلم بید مجنون از سینمای مورد علاقه اش فاصله گرفت. او دنیای بکر سینمای مستقل را ‏به سودای فتح گیشه وانهاد و به سمت استفاده از ستاره های سینما و داستانی رقت انگیز برای جلب مخاطب روی آورد. ‏اما بعد از شکست سختی که در گیشه و میان تماشاگران خورد دوباره ترجیح داد روش قبلی خود را دنبال کند. آواز ‏گنجشک ها به نوعی ادامه منطقی همان فیلم ها محسوب می شود.‏

آواز گنجشک ها داستان پیچیده ای ندارد و مجیدی در آن سعی می کند لحظات مرده زندگی کریم کارگر ساده مزرعه ‏پرورش شتر مرغ را پیش روی تماشاگران زنده کند و این کار را با چنان مهارتی انجام می دهد که بسیاری صحنه های ‏فیلم که بیم آن می رود ملال آور و کشدار باشند به فصل هایی به یاد ماندنی تبدیل می شوند. البته نمی توان در این میان ‏نقش فیلمبرداری، تدوین و موسیقی کار را نیز از نظر دور داشت.‏

تم اصلی داستان از زمانی خود را می نماید که کریم شتر مرغ را گم می کند و برای لحظاتی جهت یافتن شتر مرغ خود ‏را به شکل او در می آورد. در این فصل نمایی طراحی شده که از بالا و به صورت هلی شات فیلمبرداری شده است. از ‏این نمای بالا تفاوتی میان کریم و شتر مرغ احساس نمی شود و با جامپ کات هایی هم که حسندوست سر میز تدوین بر ‏فیلم وارد داشته به چشم مخاطب این تغییر به هیچ وجه مورد توجه قرار نمی گیرد. پس از سفر کریم به شهر فصل ‏حضور وی در هیات شترمرغ وسط خیابان معنا پیدا می کند. کریم نیز که طبیعتی روستایی دارد در هیاهوی شهر گم ‏می شود و فطرت پاک او دائم در معرض تهدید های نفسانی قرار می گیرد.‏

gonjeshk2.jpg

مجیدی نیز به صورت تلویحی با استفاده از کادر بندی و ریتم دو محل شهر و مکان زندگی کریم بر این باور صحه می ‏گذارد. در شهر ریتم فیلم تند است و تماشاگر قادر به تمرکز بر شخصیت اصلی و داستان فیلم نیست و این درحالی است ‏که در روستا نماهایی عمدتا دور و کارت پستالی از لوکیشن را شاهد هستیم که در آن زندگی به صورت نسیمی آرامش ‏بخش در حال وزیدن است.‏

فیلم آواز گنجشک ها می توانست از نیمه به بعد یعنی صحنه ای که کریم میان اسبابی که از شهر آورده مجروح می شود ‏به اثری ملال آور بدل شود. اثری درباره فقر و سیاهی که بارها نمونه آن را دیده ایم. اما مجیدی سریع فضاهایی آمیخته ‏با رنگ را وارد داستان می کند تا لذت بصری فیلم را از تماشاگر نگیرد. از سوی دیگر ایثار خانواده برای پر کردن ‏ضعف اقتصادی خانواده فضایی انسانی را بر فیلم حاکم می کند.‏

gonjeshk3.jpg

محمد رضا ناجی به عنوان بازیگر نقش کریم نشان می دهد که مجیدی فرای بازیگری آماتور از او سود جسته است. ‏نگاه های بدوی او زمانی که به شهر آمده و مبهوت آدم ها را می نگرد نشان از تولدی تازه دارد که کریم را در بستری ‏نو قرار می دهد. مجیدی در استفاده از افراد دیگر نیز که به طور عمده نابازیگر هستند چنین می کند. زنی که نقش ‏همسر کریم را ایفا می کند به شکلی بسیار باور پذیر شمایل زنی سنتی را به نمایش می گذارد. او لحظاتی سرشار از ‏لطافت هایی زنانه است و در فصولی دیگر همچون یک مرد در مقابل حفظ کیان خانواده استواری می کند.‏

در باره دکوپاژ فیلم جدا از نمای هلی شاتی که ذکر آن رفت نمایی در فیلم وجود دارد که کریم از دست فردی که به او ‏تهمت دزدی زده فرار می کند و در دل شهر گم می شود. مجیدی این نما را در میدان هفتم تیر گرفته و در اوج ترافیک ‏و شلوغی. اما دوربین ناگهان کرین می کند و دائم بالا می رود تا کریم را به نقطه ای کوچک بدل کند. شاید در اوج ‏ترافیک روز کمتر کارگردانی تن به چنین دکوپاژی دهد اما مجیدی با مدیریت کامل این کار را انجام می دهد و همین ‏ریزه کاری ها تفاوت کارگردان ها را مشخص می کند.‏