از همه جا

نویسنده
نیوشا بقراطی

در زندان بعد از یکی دو روز انسان دچار یک فضای ایزوله می‌شود و احساس می‌کند تنها است و هیچ کس به جز بازجو از او خبری ندارد. این احساس را سیستم زندان و بازجویی تشدید می‌کنند و به جایی می‌رسید که احساس می‌کنید تنها خودتان باید در مورد خود تصمیم بگیرید.

حرف های روزبه میر ابراهیمی

اعترافات: یک سناریوی سیاسی

روزبه میرابراهیمی، روزنامه نگار و وبلاگ نویس که خود نیز سابقه اعتراف در بازداشتگاه های تهران را دارد، و اکنون ساکن ایالات متحده است هم درباره ی پروژه اعترافات اینگونه می گوید:

 ممکن است در مورد پرونده خود، پرونده‌ای که در آن زمان به پرونده وبلاگ‌نویسان معروف شد، توضیح دهید؟
 پرونده‌های مشابه این پرونده‌ها بیشتر از آنکه حقوقی باشد سیاسی است و یک نوع سناریوهای سیاسی طراحی شده است. در این سناریو کسانی که بازداشت می‌شوند و در شرایط زندان از آنها اعتراف می‌گیرند، بازیگران طرحی هستند که همیشه یک جناح علیه جناح دیگر استفاده می‌کند.
در مقطعی که ما بازداشت شده بودیم و تحت عنوان پرونده وبلاگ‌نویسان معروف شد، ما را برای اعتراف‌گیری و تأیید سناریوهایی که می‌خواستند علیه برخی اصلاح‌طلبان در آن زمان استفاده کنند، تحت فشار قرار دادند.

درباره تجربه شخصی خودتان و شیوه هایی که در مورد شما به کار می بردند، بیشتر توضیح بدهید.
بر اساس تجربه شخصی من، آنها همیشه برای شکستن افراد از دو محور استفاده می‌کنند. محور اول مسایل اخلاقی است و فشار می‌آورند تا به حوزه زندگی خصوصی افراد وارد شوند و مثلاً شخص را وادار کنند که به ارتباط نامشروع، شرب خمر یا فساد اخلاقی اعتراف کند. محور دوم هم جاسوسی و ارتباط با بیگانگان است.

برای این که بخواهند در مورد این دو موضوع اعتراف بگیرند، شما را تحت چه نوع فشارهایی قرار دادند؟
من در تمام دوران بازداشت در سلول انفرادی به سر می‌بردم و در تمام دوران زندان به جز داخل سلول و دستشویی همیشه با چشم‌بند بودم و حتی در اتاق بازجویی آن مقدار چشم مرا باز می‌کردند که بتوانم روی کاغذ چیز بنویسم.


برای من اعتراف در مورد مسایل اخلاقی در یک هفته اول با کتک و شکنجه جسمی همراه بود و اصرار می‌کردند که یک سری اتهامات اخلاقی را بپذیرم.

شما گفتید که یک هفته مقاومت کردید. چه اتفاقی افتاد که بعد این اتهامات را قبول کردید؟
ببینید در زندان بعد از یکی دو روز انسان دچار یک فضای ایزوله می‌شود و احساس می‌کند تنها است و هیچ کس به جز بازجو از او خبری ندارد. این احساس را سیستم زندان و بازجویی تشدید می‌کنند و به جایی می‌رسید که احساس می‌کنید تنها خودتان باید در مورد خود تصمیم بگیرید.
مثلاً برای خود من در روز هفتم این سؤال پیش آمد که آیا مقاومت من برای نپذیرفتن اتهام ارزش دارد یا ندارد؟ بعد به این نتیجه رسیدم که اول باید دنبال راهی باشم که از این فضای بسته و ایزوله بیرون بیایم و بعد بتوانم در دفاع از خودم کاری انجام دهم. چون در دوران بازجویی هیچ شرایطی برای دفاع وجود ندارد و انسان به این دوگانگی می‌رسد که آیا مقاومت مؤثر است یا باید راهی پیدا کرد که از این مرحله عبور کرد.

با توجه به تجربه شخصی خودتان که در معرض اعتراف‌گیری قرار داشتید، درباره اعترافات اخیری که از تلویزیون یا وب‌سایت‌های نزدیک به جناح راست انعکاس پیدا می‌کند نظرتان چیست و به نظر شما این پروژه چه هدفی را دنبال می‌کند و انقلاب نرم و ارتباط با بیگانه چقدر می‌تواند صحت داشته باشد؟
تجربه من نشان می‌دهد که ۹۹ درصد این اتهامات که افراد در چنین شرایطی علیه خود مطرح می‌کنند، حقیقت ندارد و تحمیل سناریوی تبلیغاتی دادستانی و وزارت اطلاعات است.
رسانه‌های جریان اصولگرا مانند کیهان و خبرگزاری فارس، در آن مقطع تأثیر مستقیم در بازجویی من در زندان داشتند، یعنی مطالبی که آن زمان کیهان می‌نوشت به زندان می‌آورند تا ما شاهد مثال این مطالب و سخنگویان این تفکر باشیم.
اعتراف‌گیری‌های اخیر هم در راستای همین جریان است، یعنی اینها سرکوبی را آغاز کرده و یک عده را بازداشت کردند و در یک روند چند ماهه موضوع انقلاب مخملی را در افکار عمومی مطرح کردند.
اکنون در تمام اعترافات خواهید دید که خط و خطوطی استفاده شده که در یک سال گذشته توسط کیهان، رجانیوز و فارس مطرح می‌شد.
اما انقلاب مخملی بهانه‌ای است برای سرکوب بیشتر و به نظر من انقلاب مخملی در ایران ناممکن است و ارتباط با بیگانه در این سطح که تبلیغ می‌کنند به هیچ عنوان وجود ندارد. مثلاً من فقط یک مصاحبه داشتم و این در پرونده من به یک اتهام بزرگ پول گرفتن از سازمان سیا تبدیل شد، در حالی که فقط یک مصاحبه بود.
از نظر من تمام این اعتراف و اتهامات، توهم افرادی است که این پروژه را سازماندهی کرده‌اند.

منبع: رادیو فردا