کلیدی برای وزارتخانه زنان

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

تنور انتخابات که گرم می شود کاندیداها تلاش میکنند گوی سبقت را از هم بربایند. همه موضوعاتی که تا چند وقت قبل از انتخابات بی اهمیت و حاشیه ای است، زمان انتخابات مهم میشود. یکی از این موضوعات، مشکلات و مطالبات زنان ایرانی است که هر کاندیدایی تلاش میکند برای آن کارت برنده ای رو کند. اما در میان وعده های داده شده در این دوران یک وعده بسیار جذاب و بحث بر انگیز بود:  تاسیس وزارتخانه زنان.

پروین داد اندیش، معاون امور زنان ستاد انتخاباتی حسن روحانی به زنان قول داد که اگر حسن فریدون روحانی رییس جمهور شود، وزارت خانه مستقلی برای زنان تشکیل خواهد داد؛یک نهاد مستقل اجرایی که بتواند شرایط زنان را بهبود بخشد.

حسن روحانی رییس جمهور شد و این وعده فراموش نشده و پروین داد اندیش مجددا بر ضرورت تشکیل این وزارتخانه تاکید کرده است.

قبل از حسن روحانی و درآستانه هشتمین انتخابات مجلس شورای اسلامی،برخی از زنان جبهه اصول گرا درباره ضرورت وزارت زنان مباحثی را مطرح کرده بودند؛زنانی چون طیبه صفایی، فاطمه آلیا و زهره الهیان که اتفاقا دارای نگاه جنسیتی برابری خواهانه نبودند. پیشنهاد این زنان به رسانه ها کشید و نظرات مثبت و منفی مختلفی پیرامون آن مطرح شد.اما پس از چندی این بحث جنجالی فروکش کرد تا در آستانه یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، گروهی تحت عنوان “ائتلاف اسلامی زنان” بر ضرورت تشکیل چنین نهادی تاکید کردند و به دنبال آن حسن روحانی وعده تشکیل چنین وزارت خانه ای را مطرح کرد.

در این میان اما یک سئوال اساسی مطرح شد: وزارتخانه زنان “آری” یا “نه”؟

آیا ساختن کلیدی جدید برای وزارتخانه ای جدید درهای بسته پیش روی زنان را خواهد گشود یا نه؟

بدون شک در مسیر پاسخ به این سئوال اساسی باید چند نکته را در نظر گرفت.

۱ – مسایل مربوط به زنان یک موضوع میان بخشی است و برای حل مشکلات مربوط به آن نه فقط یک وزارتخانه یا یک معاونت، که می بایست برای کلیه نهادها و سازمانها و وزارتخانه ها سیاستگذاری عمومی کرد. بدون درگیر شدن همه این نهادها نمی توان به رفع مشکلات زنان امید جدی داشت.

۲ – چنانچه آقای روحانی در پی پاسخگویی به مطالبات زنان است، می بایست به شاخصه هایی که برای واگذاری پست ها و مسئولیتها در نظر دارد، یک شاخصه دیگر هم اضافه کند: “لزوم داشتن نگاه جنسیتی مثبت برای کلیه مدیران و مسئولان، اعم از مدیران میانی و مدیران ارشد”. بدون این نگاه در سطح مدیران جامعه، همچنان مطالبات زنان بی پاسخ باقی خواهد ماند، ولو همه وزارتخانه ها به زنان اختصاص یابد و یا همه وزرا زن باشند. جامعه ما، نیازمند سیاست گذاری فرهنگی،سیاسی،اقتصادی، رسانه ای و آموزشی و نیازمند مدیران و مسئولانی است که نگاه قیم مآبانه به زن نداشته باشند. نیازمند افرادی است که بجای نگاه فرو دست و نگاه جنسیتی، به زن به عنوان یک “شهروند” با تمام حقوق شهروندی نگاه کنند.

۳ – آقای روحانی چه در صورت تشکیل وزارتخانه برای زنان و یا هر تصمیم دیگری نیازمند برنامه راهبردی و استراتژی مدون در این زمینه است. روحانی و مدیرانش  نیازمند چشم انداز و برنامه مدون برای دستیابی به اهداف تعریف شده هستند. خوشبختانه آقای روحانی به اندازه کافی سیاست مدار و باهوش هست که بداند گام به گام نحوه عملکرد و تصمیمات ایشان در این حوزه بوسیله زنان ایرانی ارزیابی و رصد می شود و بخشی از قضاوت تاریخ نسبت به ایشان را قضاوت زنانه تشکیل خواهد داد.

 به نظر می رسد امکان سنجی و شناخت ظرفیتها می تواند اولین گام در جهت تدوین یک برنامه راهبردی معطوف به عمل باشد که دولت اعتدال قصد تحقق آن را دارد؛برنامه ای که نه تنها در مرکز که در کلیه شهرها امکان اجرایی شدن آن وجود داشته باشد؛برنامه ای که نه تنها برای زنان طبقه متوسط و دانشگاهی، که برای زنان کارگر و روستایی و حاشیه نشین شهری نیز نتایج ملموسی ایجاد کند.

۴ – “اولویت مطالبات زنان” از جمله نکات محوری، برای حل مطالبات عمومی زنان است. تا زمانی که این مطالبات حاشیه ای تلقی وتا زمانی که مشکلات ناشی از نابرابری زن و مرد نادیده گرفته شود و تا زمانی که اراده لازم برای رفع تبعیض از زنان در میان دولت مردان عمومی نشود، ما به هیچ پاسخ جدی برای حل شکاف عمیق جنسیتی در جامعه دست نخواهیم یافت. ما نیازمند نگاهی هستیم که باورکند شکاف جنسیتی در ایران وجود دارد. این شکاف عمیق است و می تواند آسیب های جدی در حکومت و جامعه ایجاد کند. تنها در صورت اولویت بخشیدن به حل مشکلات زنان است که می توان به گام های برداشته شده اعتماد کرد و قول ها و وعده ها را جدی گرفت.

۵ - “اعتبار و قدرت” از دیگر لوازمی است که برای بهبود وضعیت زنان الزامی است. بدون اعتبار و قدرت هر حرکتی ولو کوچک در مقابل دیدگاه سنتی مجبور به عقب نشینی است. جامعه ایران برای حل معضلات مربوط به زنان نیازمند سازماندهی اجتماعی است. حل یک فقره از این مشکلات یعنی خشونت بدون اعتبار و قدرت امکان پذیر نخواهد شد. چگونه میتوان بدون اعتبار و قدرت فرهنگ سازی کرد و رسانه های ارتباطی و جمعی را در خدمت آموزش قرار داد؟ چگونه می توان بدون اعتبار و قدرت، نیروی انسانی ماهر و متخصص تربیت و یا پایگاههایی برای آموزش و اطلاع رسانی تاسیس کرد؟

 بدون اعتبار و قدرت هر تغییری ناممکن است و هر ادعایی شعار. بنا براین چنانچه حسن روحانی از تغییر و بهبود وضعیت زنان، که همانا بهبود جامعه است، سخن میگوید باید از حالا به این مهم توجه کند و آن را از جمله ضرورت ها برای دولت اعتدال بداند.

۶ – “تقویت و حمایت از سازمانهای غیر دولتی مستقل ” که برای تاسیس نیاز به گذشتن از هفت خوان وزارت اطلاعات،وزارت کشور،اطلاعات نیروی انتظامی،بسیج و مسجد محل نداشته باشد. فعالان جامعه مدنی هر روز برای گذاشتن یک سمینار به هتل و ساختمانهای بی نام و نشان احضار نشوند. اعتماد به این فعالان و سازمانها که اگر گروهی برای مقابله با ختنه زنان تشکیل میدهند متهم به اقدام علیه نظام نشوند. سرمایه اجتماعی هر دولت و حکومتی مشارکت و اعتماد مردم است؛سرمایه ای که در ۳۴ سال گذشته کاملا مهندسی شده از میان رفته است.

۷- برای تغییر در وضعیت زنان مردان نمی توانند تصمیم بگیرند. برای هر گونه تغییری نیازمند نگاه وفکر و مشارکت خود زنان هستیم. آنچه در ایران به یک دمل بدخیم تبدیل شده تصمیم گیری عده ای بجای همه مردم ایران است.

در پایان باید گفت، اگر آقای روحانی واقعا به دنبال کلیدی برای حل مشکلات همه مردم ایران است باید این کلید را در میان دستان خود مردم، از هر قشر و گروهی که هستند جستجو کند نه کلیدی که فقط در دست ایشان است.