به نظر شما مومنین چند درصد جمعیت کشور ما هستند؟ پنج درصد؟ ده درصد؟ سی درصد؟ بعید می دانم افرادی که به نظرات سپاه و دیدگاههای انقلابی و اسلامی آنان اعتقاد دارند، بیش از جمعیتی باشند که به سعید جلیلی رای دادند، یعنی جمعیتی حدود چهار میلیون نفر، چهار میلیون نه، فرض کن ده میلیون نفر. بیشتر از این که نمی شود. هیچ کسی هیچ دلیلی نمی تواند بیاورد، اعم از نظرسنجی و آمار و سرشماری و راهپیمایی و هر راهی که ممکن و قابل تصور است که ثابت کند که جمعیت مومنین کشور بیشتر از ده میلیون نفر است. حالا این جامعه “مومن و انقلابی کشور” نگران است. نگران چیست؟ آیا نگران این است که چهار میلیون نفر از مردم ایران معتادند و براساس آماری که دیروز اعلام شد، جمعیتی در حدود ۲۰۰ هزار نفر در سال بخاطر اعتیاد می میرند؟ آیا “جامعه مومن و انقلابی ایران” نگران این است که صد میلیارد دلار از درآمد نفتی کشور در دوره هشت ساله پاک ترین دولت تاریخ ایران گم شده و سابیده به الک هوتوتووووو؟ آیا “ جامعه انقلابی و مومن کشور”نگران مشکل جدی سیاسی و دعواهای میان بخش های مختلف حکومت است که دارد هر روز ضربه بزرگی به کشور می زند؟ آیا “جامعه مومن و انقلابی ایران” نگران این است که صدها و هزاران کودک از سن هفت تا ده سال خرید و فروش می شوند و این کودکان نه اسم دارند نه پدرومادرشان معلوم است و از آنها برای گدایی استفاده می شود؟ آیا “جامعه مومن و انقلابی کشور” نگران این است که پنج میلیون ایرانی که غالبا جزو نخبگان کشور هستند از کشور رفته اند و بقول فلان مسئول کشور، رفتن هر کدام از این نخبه ها پنج میلیون دلار زیان به کشور می زند؟ آیا “ جامعه مومن و انقلابی کشور” نگران سی هزار نفری است که در تصادفات بین شهری و هزار نفری که به دلیل آلودگی هوا کشته می شوند؟ آیا “جامعه مومن و انقلابی کشور” نگران کاهش سن فحشا به سیزده سالگی است و یا نگران افزایش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج یا نگران افزایش بی اخلاقی در جامعه است؟ نه، اصلا، این حرف ها که نیست، “جامعه مومن و انقلابی ایران” اصلا برای این چیزهای پیش پا افتاده نگرانی ندارد، نگران چیزهای خیلی خیلی خیلی مهم تری است. معاون فرهنگی اجتماعی سپاه دیروز گفته: جامعه مومن و انقلابی کشور ما نگران انتشار کتاب کلنل دولت آبادی است. می فهمید؟ می فهمید چقدر نگرانی بزرگ و مهمی است؟ می فهمید که چقدر این جامعه مومن و انقلابی نگرانی های عمیق دارد و این معاون فرهنگی اجتماعی چه درک عمیقی از فرهنگ و اجتماع دارد؟
نیاز سیستم به تحول
واقعا ما چرا این سیستم را متحول نمی کنیم؟ چرا تغییر نمی دهیم؟ چرا کاری نمی کنیم که اهداف انقلاب اسلامی محقق شود؟ واقعا چرا؟ حتما می خواهید بگوئید که اصلا شما به اهداف انقلاب اسلامی اعتقاد ندارید، منظور من شمای بی اعتقاد نیستید، منظورم همان هایی است که به اهداف انقلاب اسلامی اعتقاد دارند. حتما می خواهید بگوئید که برای تغییر سیستم ها و روشهای اداره کشور باید زمان صرف شود و سی و پنج سال اصلا زمان کافی برای تغییر سیستم ها و روش های کشور نیست. یا مثلا می خواهید بگوئید که اگر کشور مثل همین هشت سال گذشته دست سپاه باشد، هم مشکل بیکاری و تورم و سیاست خارجی و داخلی حل می شود و هم ایران به بزرگترین اقتصاد دنیا، حتی بزرگتر از چین تبدیل می شود، بعد هم جمعیت ایران با سیاست های سپاه می شود دویست تا سیصد میلیون نفر، بعد هم آمریکا و اسرائیل نابود می شود و کلا همه مشکلات حل می شود، یعنی اگر فقط همین سیاست های هشت سال گذشته که همه فرماندهان سپاه صدا و سیما، فرمانداری و استانداری، کارخانه و پالایشگاه، وزارتخانه ها و صندلی های مجلس، سفارتخانه ها و کنسولگریها و سایر جاهای کشور را فقط یک ماه دیگر در اختیار داشتند، الآن تمام سیستم ها و روش های اداره کشور عوض شده بود و همه اهداف انقلاب اسلامی محقق شده بود. مشکل دقیقا همین است. مشکل این است که این سپاه حتی رئیس جمهور محبوبش را هم می آورد سرکار، باز هم چهار سال تمام می شود و اهداف انقلاب اسلامی محقق نمی شود. حالا این چه اهدافی است که 35 سال است کل حکومت دست سپاه و رهبر محبوب سپاه است ولی اهداف انقلاب محقق نمی شود، خودتان بروید حساب کنید که چرا. سردار جعفری که هر وقت عکس اش را می بینیم سیصد تا میکروفون جلوی دهانش است و هر روز در مورد سیاست خارجی، آبیاری، راه و ترابری، افزایش جمعیت، ساخت فیلم، تولید سیب زمینی، فرستادن میمون به فضا وررررررررر دارد سخنرانی می کند، گفته: “بغض در گلو سکوت می کنیم.” این سکوت شان است، ببین اگر می خواستند فریاد کنند چه می کردند، هر روز یک تانک شلیک می کرد توی گوش مان تا بفهمیم که بقول سردار جعفری فرمانده سپاه “سیستم ها و روشهای اداره کشور عوض نشده و نیاز به تحول دارد، چرا که بدون آن اهداف انقلاب محقق نمی شود.” حالا وسط این عوض نشدن سیستم هی ملت کتاب می نویسند، روزنامه منتشر می کنند، زنها آرایش می کنند، مردها راه می روند، بچه ها نفس می کشند، عده ای حتی نظر می دهند، نمی گذارند که این اهداف انقلاب اسلامی محقق شود. خاک بر سرتان که مانع تحقق اهداف انقلاب می شوید.
لطفا شکوفا نشوید
البته سلیقه ها فرق می کند، یک رفیق داشتیم در دانشگاه که همیشه ژولیده و آشفته لباس می پوشید. استاد داشت درباره سلیقه و زیبایی حرف می زد، از دوست ما پرسید: “مثلا شما، ترجیح می دهید یک پیراهن از جنس حریر بپوشید یا از جنس گونی؟” دوست من گفت: “معلومه، ترجیح می دم پیراهنی از جنس گونی بپوشم، اصلا من از حریر متنفرم.” خیلی ها این طوری هستند، البته نه خیلی ها، ولی سی چهل نفری می شوند. عده ای هستند که وقتی یک زن زیبا می بینند انگار مشت خورده توی شکم شان از بس ناراحت می شوند، یا مثلا وقتی بوی عطر و ادوکلن می آید، فوری شکوفا می شوند و بالا می آورند. البته راههایی برای درمان وجود دارد، ولی کمی سخت است. ولی هست. منظورم همین آقای رحیم پور ازغدی است که گفته: “با خواندن داستانهای هدایت آدم می خواهد بالا بیاورد.” بعضی ها همین جور اند. الآن همین آقای رحیم پور ازغدی را بیانداز توی یک انبار، هزار تا جوراب نشسته بیانداز روی سرش، تا یک ماه نفس اش تازه می شود و لپ هایش گل می اندازد. جدا، امتحان کنید، ضرر ندارد. داستان منتسب به انوشیروان است که می گویند خیلی شراب می خورد، یک روز برای نصیحت او حکیم دربار از او سئوال می کند که “به نظر شما اگر جلوی یک الاغ یک سطل شراب بگذارند و یک سطل آب، این حیوان با غریزه خودش کدام یکی را می خورد؟” انوشیروان گفت: “آب را می خورد.” حکیم پرسید: “چرا؟” انوشیروان گفت: “بخاطر اینکه الاغ است. اگر آدم بود که شراب را می خورد.” موضوع همین است، بالاخره سلیقه ها فرق می کند.