تصفیه ارتش و تشکیل دولت یکدست

نویسنده
مریم کاشانی

» پیشنهاد رسانه های حکومتی ایران به عراق

بحران عراق و جنگی که در هفته های اخیر بار دیگر در این کشور آغاز شده ، نگرانی هایی جدی در ایران به دنبال داشته است. در حالی که با گذشت زمان مشخص شده در پیشروی داعش برخی گروه های محلی نیز همکاری کرده اند و نارضایتی از دولت مرکزی حداقل یکی از عوامل پیروزیهای مخالفان مسلح بوده است، مقامات جمهوری اسلامی همچنان همه بحران را به یک گروه تقلیل می دهند و از مشکلات دولت عراق که مورد حمایت ایران است، سخنی در میان نمی آورند.

روزنامه جمهوری اسلامی هفته گذشته در سرمقاله خود با اشاره به تحولات عراق نوشته بود: “هدف نهائی کسانی که پشت پرده نمایش عروسکی داعش حضور دارند، براندازی نظام جمهوری اسلامی است. آنها از عراق و سوریه شروع کردند تا به خیال خام خود بعد از تشکیل «دولت اسلامی عراق و شام» که طبعاً دولت بزرگ و پرقدرت و پرثروتی خواهد بود، به سراغ ایران بیایند.”

 سرمقاله نویس این روزنامه اضافه کرده بود: “اعتقاد ما بر اینست که ایران باید در قبال حمله داعش به عراق و جنایاتی که در این کشور مرتکب شده است نیز احساس مسئولیت کند و به کمک دولت و ملت عراق بشتابد و این گروه تروریستی را در عراق قلع و قمع کند. این اقدام، نیازی به هیچ مقدماتی هم ندارد، زیرا مبارزه با تروریسم وظیفه قانونی دولت هاست و اکنون تمام دولت‌ها و ملت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی تاکید می‌کنند که داعش یک گروه تروریستی است و آنچه در عراق و سوریه مرتکب شده از مصادیق بارز تروریسم است. کاری که باید علیه داعش صورت بگیرد، فقط سرکوب این گروه تروریستی در عراق نیست. این غده چرکین باید بطور کامل خشک شود تا منطقه از هرگونه تهدیدی از ناحیه آن در آینده نیز مصون بماند.”

البته برای “اقدام” در عراق توافق کاملی بین جناح های سیاسی جمهوری اسلامی وجود ندارد و اینکه سطح این اقدامات تا چه اندازه میتواند باشد، اختلافی اساسی ایجاد کرده است. روزنامه کیهان دیروز در یادداشتی با عنوان “آمریکا، کمی تا پایان ماجرا” تحریک ایران برای ورود در عراق را توطئه امریکا دانسته و نوشته بود: “ورود ایران به پرونده امنیتی عراق، تهران را درگیر مخمصه‌ای می‌کند که ضمن تحمل هزینه‌های فراوان، انتهای آن مشخص نیست و البته طولانی مدت شدن آن خالی از تصور نیست از منظر آمریکا، چنین مداخله‌ای توان نظامی ایران را مستهلک می‌کند و اتهام قدیمی و بی‌دلیل دخالت ایران در امور همسایگان را مدلل می‌گرداند.” روزنامه کیهان اضافه کرده بود: “ایران البته هیچگاه متحدان خود را در بحران تنها نمی‌گذارد و با تمام وجود از آنان دفاع می‌کند سیاست ایران در مسایل منطقه‌ای کاملا اخلاقی و جوانمردانه است و همه جاذبه سیاست‌های منطقه‌ای ایران، به اخلاقی بودن آن باز می‌گردد. سیاست ایران در مواجهه با بحران امنیتی عراق بر ورود نظامی استوار نیست اما این به معنای انفعال نیست.” کیهان نمونه چنین اقدامی را در سوریه مثال زده بود.

اما حمایت جمهوری اسلامی از دولت مالکی، چیزی است که همه جناح ها بر سر آن توافق دارند. با وجودیکه گفته می شود رفتارهای فرقه ای مالکی موجب تشدید بحران در عراق شده است، رسانه های نزدیک به محافل نظامی-امنیتی همچنان از تداوم شیوه مالکی و حتی گسترش آن حمایت کرده اند.

روزنامه وطن امروز، دیروز در گزارشی با عنوان “آمریکا دولت شیعه مالکی را نمی‌خواهد” ، علت حمله داعش را خواست امریکا دانست و با اشاره به انتخابات اخیر در عراق نوشت: “پس از پایان انتخابات جدال سیاسی برای تشکیل دولت کلید خورد، مخالفان مالکی ادامه نخست‌وزیری وی برای دور سوم را برنمی‌تابیدند اما طرفداران وی با اشاره به رای بالای ائتلاف مالکی این درخواست را برخلاف آرای مردم می‌دانستند.”

 نویسنده وطن امروز معتقد بود: “نکته قابل توجه این است که تمام کسانی که در انتخابات عراق شکست خوردند حالا دست به کار شده‌اند تا آنچه که نتوانستند با صندوق رای به‌دست آورند با صندوق اسلحه به چنگ آورند.”

نویسنده این گزارش تاکید داشت که امریکا گرفتار وضعیتی پیچیده شده است که از یک طرف امکان قدرت گرفتن القاعده وجود دارد و از سوی دیگر خواستار کنار رفتن مالکی است. در ادامه این نوشته آمده بود: “[امریکایی ها] این بار مانند سوریه بلافاصله وارد عمل نشدند و حتی با ارسال سیگنال‌هایی از ایران هم خواستند وارد نبرد علیه داعش شود، اما ایران با صراحت اعلام کرد که قصد ندارد در این توطئه کنار آمریکا علیه داعش و شورشیان در موصل باشد؛ زیرا هدف از این بحران‌سازی تشدید جنگ فرقه‌ای در منطقه است.”

روزنامه کیهان نیز چند روز قبل با تاکید بر همین فرضیه طی یادداشتی “کلید بحران امنیتی غرب عراق” را تغییرات ساختاری در حکومت عراق دانسته بود. کیهان نوشته بود: “در عراق اکثریت حقوق خود را برای رسیدن به تفاهم نادیده گرفته به این امید که دو گروه اقلیت کرد و سنی همکاری بیشتری با دولت در بغداد داشته باشند. امروز این فرضیه باطل شده است به این معنا که رهبران دو گروه یاد شده در عمل نشان داده‌اند که در مواجهه با خطراتی که اقتدار دولت مرکزی و مصالح عالیه عراق را تهدید می‌کند، سهم خود را ادا نمی‌نمایند”.

 نویسنده این روزنامه با اشاره به ناکامی دولت عراق در کسب رای مجلس برای “اعلام حالت فوق‌العاده” آنرا “تداعی‌کننده عدم حسن نیت بخش‌هایی از ساختار کنونی” دانسته و اضافه کرده بود: “برای حل بحران ساختاری، در بغداد بعنوان پایتخت کل عراق باید دولت اکثریتی شکل گیرد و ارتش عراق نه فقط تحت فرماندهی نخست وزیر اکثریت بلکه تحت سیاست‌ها و تدابیر اکثریت قرار بگیرد و از طیف‌‌بندی‌ها و فرقه‌گرایی‌ها که آن را در زمان بحران کم‌خاصیت می‌کند، به دور باشد. دولت اکثریت باید دو طیف کُرد و سنی را مشارکت دهد اما این مشارکت نباید دولت و ارتش را به پاره‌های ناهمگون تبدیل نماید و مانع شکل‌گیری اقتدار مرکزی که رمز پیشرفت هر کشور است، شود.”

روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران نیز در یادداشتی با عنوان “فرصت‌‌های بحران عراق” آورده است: “تحولات اخیر محکی برای سنجش ارتش ملی عراق بود. بنابراین پاکسازی و اصلاح مدیریت ارتش عراق از دل این بحران خودنمایی نمود. قطعاً محوریت فرماندهان سپاه بدر و اهل سنت میانه‌رو می‌تواند از ارتش عراق یک نیروی مکتبی و انقلابی تولید نماید که در آینده روابط کشورهای منطقه عربی با عراق را نیز تنظیم خواهد نمود.”

نویسنده این روزنامه یکی دیگر از دستاوردهای بحران عراق را چنین توصیف کرده است: “مشروط کردن کمک امریکا به حذف مالکی از قدرت نشان داد که دموکراسی ادعایی غرب روز به روز چهره دروغین خود را بیشتر برملا می‌سازد. در نبرد بین تروریسم خشن و دولت دموکراتیک، امریکا خواستار حذف دولت دموکراتیک است و این نشان می‌دهد که آنچه با امریکا همسو باشد مبنای قضاوت آنان است. مهم نیست این همراهان محصول دموکراسی باشند یا تروریسم.”

 نویسنده روزنامه جوان اتحاد “رهبران تشیع در عراق” را دستاورد دیگر این بحران معرفی کرده است.

در این میان روزنامه وطن امروز با انتشار یادداشتی، علت پیروزی های داعش را شعار “نه غزه، نه لبنان” دانست. این روزنامه نوشته بود: “سال ۸۸ عده‌ای از اصلاح‌طلبان شعار «نه غزه نه لبنان» سر دادند. شعاری که ۲۴ ساعت قبل از آنکه در چند خیابان تهران گفته شود، از رادیو اسرائیل مطرح شد. شاید بسیاری اکنون دلیل این شعار را فهمیده باشند که چگونه ظرفیتی که باید در جهان اسلام علیه اسرائیل و آمریکا بسیج می‌شد تبدیل به النصره و داعشی شده که مرز‌های ایران را دروازه‌های بهشت خود می‌داند.”

 نویسنده اضافه کرده بود: “موضع اصلاح‌طلبان در قبال تحولات سوریه چه بود؟ آیا آنها تحولات سوریه را در امتداد «بهار عربی» ارزیابی نمی‌کردند؟ کدام جریان سیاسی در ایران به بشار اسد «دیکتاتور» می‌گفت؟”

این در حالی است که برخی تحلیلگران، حمایت ایران از سرکوب مردم در سوریه را که نهایتا به جنگ داخلی در این کشور تبدیل شد، مهمترین دلیل گسترش قدرت گروه های تندرو در منطقه می دانند.

چند سال پیش مصطفی تاج زاده خطاب به سیدعلی خامنه ای نوشته بود: “اگر مسیر کنونی اصلاح نشود، هیچ بعید نیست که در آینده نزدیک مردم ما به طور کلی از زیارت عتبات عالیات در عراق و سوریه محروم شوند، اماکن مقدس شیعی مورد هجوم و اهانت های مرگ بار قرار گیرد، شیعیان در پاکستان و حتی در افغانستان با حملات تروریستی بیشتری مواجه شوند و در عربستان و بحرین، در کنار دیگر دموکراسی خواهان در این دو کشور، با شدت بیشتری سرکوب شوند و جهان ،حتی دنیای آزاد، به علت ایران هراسی، نظاره گر ساکت این ظلم آشکار باشند و عراق و لبنان نیز به وضعیت کنونی سوریه دچار شوند. در یک کلام خدای ناکرده شاهد توسعه نزاعی خونین میان اهل سنت و شیعیان در سراسر منطقه شویم!”