من شریک جرم عبد الله مومنی ام

رشید اسماعیلی
رشید اسماعیلی

عبدالله مومنی هفته هاست که در بازداشت نیروهای امنیتی است، تماسهای محدود او با منزل هر بار بر نگرانی خانواده و دوستانش افزود تا اینکه در روزهای اخیر مقامات امنیتی اجازه ملاقات مومنی با خانواده را صادر کردند، این ملاقات اما نه تنها چیزی از نگرانیها و آلام نزدیکان عبدالله مومنی نکاست بلکه آنها را به عمق زجر و رنجی که مومنی در روزهای بازداشت کشیده است آگاه کرد.

عبدالله پیش از این نیز بارها به زندان انفرادی رفته  اما هر گز با وضعیتی چنین روبرو نشده بود، ما می دانیم که او به زندان عادت دارد و از تجربه لازم در این زمینه برخوردار است، حال چه بر سر او آورده اند که اند که همسر دلیر و گرامی اش-خانم آدینه وند- می گوید “از عبدالله جز پوست و استخوانی بدون تعادل روحی چیزی نمانده است” چرا صورت عبدالله مومنی سیاه شده و بیست کیلو وزن کم کرده؟ چرا در حالی که از فرط  ضعف و لرزش بدن حتی قدرت تکلم نداشته تنها یک جمله را تکرار می کرده: جای من اینجا خیلی خوب است!

 قرار است عبدالله تحت چنین شرایطی به چه چیز اعتراف کند؟ مثل کیان تاجبخش به جاسوسی؟ مثل سعیدی سیرجانی به فساد و خیانت؟ مثل علی افشاری به هزار گناه نکرده و راه نارفته؟ به توطئه برای براندازی و مبارزه مسلحانه؟ گیریم که همه اینها را هم گفت. چه کسی باور می کند؟ چه کسی باور می کند این حرفها را از عبداللهی که جز پوست و استخوان و یک روان نامتعادل از او نمانده است؟ شرم بر شما باد.

به راستی کجاست انسانیت؟ کجاست شرف و اخلاق؟ کجاست مسلمانی؟ بنی عباس هم با مخالفین خود چنین نمی کرده اند، دولت کودتا جانشین بر حق ابوجهل و ابوسفیان است، این اکنون منطق استالین و صدام است که عبدالله مومنی را به “پوست و استخوان” تبدیل کرده است،چه زیبا و تلخ گفت خانم فاطمه آدینه وند که بعد از شهادت عزیزانش در جبهه های جنگ به دست مزدوران صدام حال با  اسارت عبدالله بار دیگر سایه شوم صدام را بر فراز زندگی خود حس می کند.

آنچه بر عبدالله گذاشته است مسلما بیانگر نوع و شیوه  ای به غایت بد اندیشانه و غیر انسانی از شکنجه است، لا اقل طی سالهای اخیر سابقه نداشته است که یک فعال سیاسی در سطح عبدالله مومنی به این شیوه ی - فعلا برای ما ناشناخته - شکنجه شود، شیوه شکنجه عبدالله مومنی بیانگر عمق کینه و نفرت عمله امنیتی رژیم کودتا نسبت به عبدالله مومنی است، ببینید آش این شکنجه ها چقدر شور شده که صدای محسنی اژه ای هم با همه وفاداریش به نظام ولایی در آمده ! حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

عبدالله مومنی جرمی جز دفاع صریح و بی پرده و ملاحظه از حقوق بشر نداشته و ندارد، او سخنگو و خدمتگزار بی مزد و منت قربانیان بی شمار نقض حقوق بشر بود، هر جا سخن دفاع از حقوق بشر بود عبدالله مومنی هم آنجا بود، مومنی حقوق بشر را هم استراتژی می داند و هم تاکتیک، او معتقد به شیوه مبارزه مسالمت جویانه برای نیل به اصلاحات بنیادین است، او همواره خواهان اتحاد عمل نیروهای دموکراسی خواه بود و از هیچ تلاشی برای نزدیک کردن تحولخواهان مضایقه نمی کرد، مومنی در یکسال و اندی اخیر عملا به یکی از استراتژیست های نیروهای تحولخواه و اصلاح طلبان ساختارگرا تبدیل شده بود، همه اینها بس بود تا خفاشان کور و زشت شب کینه این مرد را به دل بگیرند و مترصد بر زمین زدنش باشند، این سد سترگ کینه در شرایط فعلی فرصتی برای شکستن و سیلاب شدن یافته است تا با توسل به غیراخلاقی ترین و مهیب ترین روشها عبدالله مومنی را غرق کند، اما زهی خیال باطل، ما در کنار عبدالله هستیم، حال که گناه عبدالله اعتقادش به دموکراسی و حقوق بشر است ما هم در این جرم و گناه شریک اوییم و برای شراکت در  مجازاتش نیز  آماده ایم، پس بگیرید ما را، بکشید ما را،شکنجه کنید ما را، به کرده ناکرده واردار به اعتراف کنید مارا.. این از جهل و کوته بینی شماست که فکر می کنید با این شیوه ها می توانید جنبش سبز را متوقف کنید، نه این مردم را این بار سر باز ایستادن نیست، آب شما را با خود خواهد برد، باد کاشته اید و سرانجام طوفان درو می کنید.

 شما از هیچ دروغ و پستی و رذالتی برای شکستن مخالفین تان دریغ نخواهید کرد اما “مردم” دیگر می دانند و این اعترافها و شکنجه ها نه تنها هیچ از محبوبیت قربانیان کم نمی کند که عزت بر عزتشان خواهد افزود و ذلت بر ذلت شما خواهد انباشت تا روزی که زیر بار این ذلت نیست شوید و  نشانی از شما نماند.

شجاعت، صداقت، پاکی و سلامت نفس، آزادگی و آزادیخواهی همواره مهمترین خصوصیات عبدالله مومنی بوده اند، این چیزی است  که همه ی آنها که این “برادر شهید” را می شناسند به آن معترفند، پس هر اعتراف ساختگی و جعلی که بخواهد نافی این خصوصیات بارز عبداالله باشد از سوی افکار عمومی با استهزا مواجه خواهد شد.

اما سخنی با شما بازجویان محترم !… به یاد بیاورید سرنوشت سعید امامی را و عبرت بگیرید. دیدید با او چه کردند همانهایی که او برای تداوم قدرتشان مخلصانه و از روی اعتقادی جاهلانه به هر کار و جنایتی دست میزد ؟ فکر می کنید سرانجامی بهتر از او خواهید داشت؟  ببینید امروز چگونه خدمتگزاران قدیمی این نظام را برای محاکمه به صف کرده اند. ببینید با حاج سعید و همسرش چه کردند، مطمئن باشید شبح این خطر بر فراز زندگی شما و خانواده ی تک تکتان هست، شما بی رحم هستید، قبول! ولی باور کنید سیستمی که شما به آن خدمت می کنید از شما بی رحم تر هم دارد، آغوش ملت گشوده است، شما برای عموم مردم ناشناخته اید و هیچ کدامتان به اندازه هاشمی رفسنجانی زمانی مورد خشم مردم نبوده اید، اما ببینید که چگونه همراهی هاشمی با مردم برایش عزت و محبوبیت آورد، باور کنید که آینده همه شما در گرو همراهی با مردم است پس آغوش گشاده ملت را بپذیرید و دست دراز شده روشنفکران و فعالین دموکراسی خواه را بفشارید نه اینکه این دست را بشکنید و آن آغوش را به گلوله ببندید.

ما شرمنده همسر و فرزندان نوجوان عبدالله مومنی (امیر و حمید) و همسر و فرزندان تک تک زندانیان سیاسی هستیم. ما در کنار آنها هستیم و تا زنده ایم و زندانی نیستیم با تمام وجود برای آزادی این فرزندان ملت خواهیم کوشید، ملت در کنار خانواده های مضطرب زندانیان سیاسی است چرا که عزیزان در بندشان هموراه در کنار ملت و پیشتاز جبهه ملت بوده اند، ما آماده ایم تا در تمام این هزینه ها شریک شویم تا این درد به صورت مساوی بین ما تقسیم شود و هزینه آزادیخواهی و حق طلبی سر شکن گردد.

عبدالله مومنی برای خیلی از دانشجویان الگو است، خیلی از ما بر سر مواضع و اندیشه ها با او توافق حد اکثری داریم، عبدالله برای خیلی از ما دوست و رفیقی بی همتاست، پس ما با تمام وجود شریک جرم اوییم، زندانی کنید ما را، شکنجه کنید ما را…

باکی نیست؛

چون سرانجام پر از نکبت هر تیره روانی را /که جنایت را چون مذهب حق/موعظه می فرماید می دانم