آینده را ممنوع کنید

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

براساس گفته یک امام جمعه ماهشهر، کنسرت موسیقی در این شهر لغو شد، وی گفت: “اگر مانع برگزاری کنسرت نشویم، فردا می گویند زنان هم باید برای ما بخوانند.”

یک هفته بعد: امام جمعه ابهر مانع از پخش موسیقی از تلویزیون شد و اعلام کرد: “اگر مانع پخش موسیقی از تلویزیون نمی شدیم، فردا انتظار داشتند کنسرت موسیقی هم برگزار کنیم.”

یک ماه بعد: امام جمعه سمنان برنامه صدا و سیمای این منطقه را قطع کرد و گفت: “اگر مانع پخش برنامه تلویزیون نمی شدیم، ممکن بود فردا از تلویزیون موسیقی هم پخش کنند.”

دو ماه بعد: امام جمعه مرودشت فروش تلویزیون را در این شهرستان ممنوع اعلام کرد و گفت: “اگر فروش تلویزیون را ممنوع نمی کردیم، ممکن بود از فردا بخواهند از تلویزیون برنامه نگاه کنند.”

شش ماه بعد: امام جمعه زرند کرمان استفاده از برق را ممنوع و اعلام کرد: “ممکن بود اگر استفاده از برق را ممنوع نمی کردیم، از تلویزیون استفاده می کردند و مملکت را به سوی فساد می بردند.”

یک سال بعد: امام جمعه تهران استفاده از آسفالت برای کف خیابان را ممنوع اعلام کرد و گفت: “اگر استفاده از آسفالت را ممنوع نمی کردیم اصلا بعید نبود فردا مردم برق هم بخواهند و شب ها از خانه بیرون بروند.”

سی سال بعد: امام جمعه بیابان اعلام کرد که از این به بعد تجمع بیش از نفر در یک روستا یا جنگل ممنوع است و کسانی که بخواهند مثل غریبه ها در شهر زندگی کنند، توسط ناتورها پخته و خورده می شوند…

پنجاه سال بعد: کلا آینده ممنوع شد.

 

پروسه گندزدایی از نمک

من که پیشنهاد می کنم کل جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل بار سفر بربندد و برود همان جایی که خیلی وقت پیش باید می رفت. یعنی یک روانکاو در این سیستم پیدا کنید که دیوانه نباشد و یک لال نشان بدهید که سخنگوی همه نباشد. اصلا انگار همه مرض دارند همان کاری که اصلا نباید انجام بدهند، انجام دهند. طرف مسئول مبارزه با منکرات است، شبی دو تا بطری ویسکی می زند به بدن و هفته ای چهار تا از خواهران نامربوط به خودش را می فرستند زیارت حاج آقا نوبری، آن یکی معلم اخلاق است بالای منبر چنان فحش خواهر و مادر نثار امت شهیدپرور می کند که آدم فکر می کند تصادفا در خیابان با سعید سکویی برخورد کرده.

تا همین جای کار به نظر می رسد که برادر احمدی مقدم، رئیس پلیس کشور که یک ماه قبل برکنار شد، در یک پرونده مالی دست داشت، در واقع مقداری تخلف مالی کرده بود. البته برسر مقدار آن هنوز توافق مشخصی صورت نگرفته، ولی در حد همان دله دزدی های دولت احمدی نژاد است و زیر یک میلیارد دلار نیست. ظاهرا این برادر احمدی مقدم، با یکی از اعضای خانواده اش همراهی کرده و در واقع نخواسته مثل این مردهای لات بی سروپا که هر غلطی به دور از خانواده می کنند، چنین اغلاطی انجام دهد. به همین دلیل ظاهرا خانواده ایشان هم گیر است. ظاهرا این آقای احمدی مقدم خیلی هم رفیق باز است و علاقه وافری به آقای قالیباف دارد. و ظاهرا نمی خواسته قالیباف در جریان این کار نباشد. بالاخره آدم باید به دوستانش حالی هم بدهد. یعنی ظاهرا چند تا از معاونین قالیباف و خودش و کارکنان شهرداری و احتمالا نصف دوستان سپاه او و ۴۰ درصد همسایه هایش و نود درصد کسانی که در طول سی سال گذشته به او سلام کردند هم در این اقدام خیرخواهانه نقش داشتند، حالا ممکن است دست داشته باشند و نقش داشته باشند، یا مثل مقام معظم رهبری ظاهرا دست نداشته باشند، ولی نقش اصلی را داشته باشند.

ما تا همین لحظه هنوز نتوانستیم یک لیست کامل تهیه کنیم، یک لیست از دوستان قالیباف و احمدی مقدم و احمدی نژاد که در ده سال گذشته قدرت را در دست داشتند، و در این پرونده فساد مالی حضور نداشتند. یعنی در واقع الآن قرار است لیست مان را متمرکز کنیم روی فرماندهان سپاه و پلیس و شهردارانی که فساد مالی زیر ده میلیون دلار دارند (خلافکاران زیر ده میلیون دلاری را در واقع معصوم یا مقدس می توان به شمار آورد.)، بعد به جای اینکه فهرست مفسدین اقتصادی را منتشر کنیم، فهرست آن ده پانزده نفری که کم دزدی کردند منتشر کنیم که وقت کمتری از مردم گرفته شود.

حالا همه اینها هیچی، من می ترسم فردا خبرش برسد که آیت الله خامنه ای به عنوان جاسوس آمریکا دستگیر شده و کلا در تمام این مدتی که آرایش می کرد و بیرون می رفت، صداقت نداشت، بلکه داشت می رفت بیرون چیزی به همسایه بدهد و برگردد.

ضمنا بعضی از جرایم باند مذکور به این شرح است: اخلال در بازار ارز، واریز نکردن پول نفت به حساب دولت، استفاده از پلیس به عنوان دزد، سرقت جمهوری اسلامی در روز روشن… هنوز همه جرایم این گروه اثبات نشده، به همین دلیل خواهش می کنم اصلا نگران نباشید، تا صبح به خانه برمی گردد، روزنامه نگار نیست که بزنند دک و پوزش را آسفالت کنند.

 

انسان حیوان ناطق است

بعضی اوقات آدم نمی تواند بفهمد که چرا آدمها حرف می زنند. نه اینکه نباید حرف بزنند، بالاخره انسان حیوان ناطق است و حرف می زند، منتهی آدم می ماند که چرا فلان آدم نه حرفی را که می زند می فهمد، نه موظف است آن را بگوید، نه لازم است، نه درست است و هزار نه دیگر، ولی با همه این چیزها مردم حرف شان را می زنند، چه ما ناراحت بشویم یا نشویم. مثلا همین سردار کوثری که بعد از مدتی کت و شلوار پوشیدن تبدیل به آقای کوثری نماینده مجلس شده، گفته که: “در هیچ شرایطی اجازه بازدید کنترل شده و مدیریت شده مراکز نظامی در به خارجی ها نمی دهیم. به عراقچی در این مورد تذکر داده شد.” البته این حرف ممکن است درست باشد، ولی این چه ربطی دارد به نماینده مجلس. او که نه تصمیم گیر است، نه مسئول است، نه پاسخگوست، بگو برادر شما فرمانده سپاهی؟ وزیر خارجه ای؟ رهبر مملکتی؟ عضو هیات مذاکراتی؟ چی هستی؟

البته طبیعی است که در مورد بازدید از مراکز نظامی اول دربان مسئول است، بعد رئیس آن مرکز که از رئیس اش سئوال می کند و آخرش هم از فرمانده کل سپاه، فرمانده کل سپاه هم می تواند از رئیس جمهور یا رهبر بپرسد، رهبر و رئیس جمهور هم می توانند بخاطر اینکه مذاکرات دست ظریف و وزارت خارجه است به او بگویند، و صد البته که کوثری هیچ کدام از اینها که نیست، بلکه سر، ته، یا وسط پیاز هم نیست. یعنی اگر در این مملکت این آقایان خدای ناکرده فهمیدند که شغل شان چیست، واقعا شانس آوردیم.

همین سردار کوثری گفته: “اعضای تیم‌ مذاکره‌کننده هسته‌ای کشور نباید خیال کنند که اعتماد مقام معظم رهبری این است که هر آنچه خود آنها تصمیم بگیرند، درست است، چراکه به هیچ وجه اجازه این کار را ندارند.” یعنی سردار کوثری از طرف رهبر گفته که هیات مذاکره فلان حق را دارد، یا فلان حق را ندارد. یعنی ایشان فکر می کند چکاره است که چنین نظری می دهد؟ نه اینکه بخواهم بگویم کوثری نمی فهمد یا می فهمد، طبیعی است که نمی فهمد، ولی اصلا بفهمد یا نفهمد، اصلا این موضوع در حوزه وظایف او نیست.