کتاب، در محاصره طلا…
طی یک سال گذشته، صد کتابفروشی در تهران تعطیل شده اند و گذر فرهنگی خیابان کریم خان زیر فشار بازار طلا و مانتو به نفس نفس افتاده است.
در ام القرای اسلام که رهبران سیاسی اش مدام برای جهان نسخه های فرهنگی می پییچند، حرفه صد ساله کتابفروشی تا مرگ فاصله چندانی ندارد.
دوران جدید این حرفه از حدود صد سال پیش در تهران شکل گرفت. این امر تقریباً در تمام کشورهای دیگر نیز مصداق دارد و پایتخت کشورها مرکز تمرکز ناشران است. تنها تفاوت در آمریکاست که شهر نیویورک مرکز کلیه ناشران مهم این کشور است.
در دوران قاجار به ویژه در دوران ناصرالدین شاه، کتابفروشانی با انتشار قرآن، شاهنامه و مثنوی، نقش ناشر را هم ایفا میکردند. نسل اول ناشران ایران، گرچه بهطور عمده در نواحی بازار و تیمچه حاجبالدوله و بازار بینالحرمین و خیابان ناصرخسرو کار خود را شروع کردند، اما به علت گسترش شهر تهران، کتابفروشیهای خود را به خیابان شاهآباد و خیابان نادری - خیابان جمهوری اسلامی - و بعدها به مقابل دانشگاه نیز توسعه دادند.
نسل دوم کتابفروشی های ایران، درمقابل دانشگاه تهران بساط فرهنگ را گشود. نامهایی چون انتشارات نیل، زمان، آگاه، مروارید، خوارزمی، روزن، سپهر، توس، دنیا، بامداد، دهخدا یادگار این دورانند.
هرچه نسل اول به ادبیات کلاسیک فارسی و متون مذهبی گرایش داشت، نسل دوم نماینده ادبیات معاصر فارسی و ادبیات مدرن جهان بود با دو استثنا؛ یعنی بنگاه ترجمه و نشر کتاب و مؤسسه انتشارات فرانکلین ـ که سهم عمدهای در نشر ادبیات مدرن جهانی در ایران داشتهاند ـ بیشترین سهم چاپ آثار مدرن فارسی و غیر فارسی مدیون نسل دوم ناشران کتاب در ایران است.
کلیه آثار سارتر و کامو و بهطورکلی قلمرو ادبیات متعهد و آثار اگزیستانسیالیستی و نمایشنامههای مدرن و آثار همینگوی و فالکنر و اشتاینبک و موج ادبیات نو اروپا و آمریکا، توسط این ناشران در دهههای ۳۰ و ۴۰ و ۵۰به دست خوانندگان مشتاق خود رسیده است. علاوه بر ادبیات منثور،می توان گفت شعرنیمائی نیز رواج خود را مدیون این نسل کتابفرشان است.
نسل سوم راشاید بتوان کتابفروشهای کنارخیابان نام داد که در فاصله دیماه ۱۳۵۷ که بندهای سانسور گسست تا تابستان سال بعد که کتابسوزان جمهوری اسلامی توسط اوباش آغازشد؛ همه آثار ممنوعه رادر تیراژ وسیع روانه بازار کرد.
گسترش سلطه جمهوری اسلامی فرهنگ و کتاب را گام به گام نابود کرد. بقایای کتابفروشیها به خیابان کریمخان رفتند و این سخنان آخرین آنهاست…
حسن کیائیان مدیر نشر چشمه :“حدود ۱۴ کتابفروشی، ۲ واحد موسسه فرهنگی و یک کتابخانه بزرگ در منطقه ۶ تهران فعالیت دارند و فقط کتابفروشیهای راسته کریمخان نیستند که به این منطقه چهرهای فرهنگی دادهاند؛ وجود خانه هنرمندان ایران و تعداد زیادی کافه که اکثراً پایگاه فرهنگی محسوب میشوند، ظرفیتی خوب برای کار فرهنگی در این منطقه است.ما فعالان فرهنگ منطقه ۶ تهران که مجموعاً شاید بیش از ۵۰۰ سال سابقه فعالیت در این حوزه و کار کتابفروشی را داریم، فکر میکنیم که فرهنگ وزن مخصوص و بالایی در کشورمان دارد و توجه دولت به این مقوله، میتواند جلوی بسیاری از آسیبها و بزههایی اجتماعی را بگیرد. ما چیز عجیب و غریبی نمیخواهیم و تنها انتظارمان این است که فضای راسته کریمخان به گونهای تغییر کند که کسی که از اینجا تردد میکند، احساس کند از یک گذر فرهنگی عبور میکند و فضای متفاوتی را تجربه میکند.اهالی صنوف دیگر صبح که میخواهند کارشان را شروع کنند، برایشان مهم است که بدانند نرخ طلا و ارز نسبت به دیروز چقدر نوسان داشته است ولی کتاب تنها کالایی است که قابلیت تبدیل به تورم را ندارد؛ بدترین کتابفروش هم اگر قیمت کتابش را تغییر بدهد، چون تورم مسیر خودش را میرود، این تغییر قیمت هم سودی به حال او نخواهد داشت.
ما در خیابان کریمخان از دو طرف یکی از طرف مانتوفروشان و دوم از طرف طلافروشان تحت فشار و در منگنه آنها هستیم. اگر شهرداری منطقه بتواند با تمهیداتی کسانی را که از این دو بازار عبور میکنند، به سمت کتابفروشیها نیز سوق دهد، نتیجه خوبی در پی خواهد داشت.”
محمدعلی جعفریه مدیر نشر ثالث : “حدود ۱۰۰ کتابفروشی تنها در یکسال گذشته تعطیل شدهاند. این یک واقعیت است که کتابفروشی به تنهایی و بدون توجه به حواشی مربوط به کار، صرفه اقتصادی ندارد و برای حال این مشکل، نیاز است.”
اما در دیگرسو، فخرالدین سلیمانی شهردار منطقه شش تهران که تازه تاکید “محمدباقر قالیباف” شهردار تهران بر رویکرد فرهنگی را هم برخ می کشد، عمق فرهنگ حاکم برجمهوری اسلامی را اینگونه به نمایش می گذارد:” شهرداری تهران برای ساخت پلازهای شهری در میدان ۷ تیر برنامه دارد، اما درباره توسعه آنها به خیابان کریمخان تردید داریم. به دلایلی مانند بیانگیزه بودن مردم برای کتابخوانی و عدم منفعت مالی برای کتابفروشان، ما هنوز مطمئن نیستیم که در صورت تغییر زیرساختهای شهری خیابان کریمخان به مقولات فرهنگی، مردم بیایند و اینجا مکث کنند و از کتابفروشیها و موسسات فرهنگی آن استقبال کنند. “
پاسخ حسن کیائیان مدیر نشر چشمه که راهاندازی اولین فرهنگسرای تهران را در محل کشتارگاه تهران -فرهنگسرای بهمن-را یاد آور می شود، خواندنی است”: کسی فکر نمیکرد این فضا روزی به فضایی فرهنگی که کلاسهای داستاننویسی، آموزش قران و خوشنویسی در آن اجرا میشود، تبدیل شود ولی امروز میبینیم که با همان تجربه فرهنگسراهای متعددی در تهران ایجاد شد که با استقبال روزافزون مردم هم رو به رو شدهاند.”
- کو گوش شنوا اما؟