فریان صباحی
ولی نصر، آمریکایی متولد ایران، استاد علوم سیاسی کشورهای خاورمیانه در کالیفرنیا، یکی از اعضای برجسته شورای روابط خارجی است و چند ماه پیش از سوی جورج بوش دعوت شد تا درمورد جنگ فرقه ها در عراق، نظرات خودش را ابراز کند. او توضیح می دهد: “آمریکایی ها فکر می کنند که ایران دشمن عراق است. درحالیک ه عراقی ها متوجه شده اند که این سوریه است که بیشترین سود را از بی ثباتی عراق می برد. در ضمن، تروریست های کشورهای عربی، از سوریه عبور می کنند”. در ماه مارس، کتاب “تولد دوباره شیعه” نوشته ولی نصر، توسط انتشارات دانشگاه بوکنی، منتشر خواهد شد.
روز گذشته یک مامور عراقی، سوریه را مسبب نیمی از حملاتی دانست که در عراق اتفاق افتاده است. در عین حال مجامع بین المللی هم سوریه را به دلیل مداخله در لبنان از طریق حزب الله، مقصر می دانند؛ پشت همه این اتهامات چه می گذرد؟
حزب الله بعد از موفقیت نظامی اش در مقابل اسرائیل در تابستان سال گذشته، حالا به دنبال قدرت است و در این مورد متفاوت از دیگر قهرمانان سیاست خاورمیانه، عمل نمی کند. باید به یاد داشت که فشار های حزب الله بر دولت لبنان، در جهت خدمت به سوریه بود که از سال ها پیش، جزو متحدان حزب الله به شمار می رود. سوریه و حرب الله، دولت لبنان را دست نشانده آمریکا می دانند و به همین دلیل تا زمانی که روابط سوریه و آمریکا بهبود پیدا نکند، اجازه نمی دهند که سیاست لبنان ثبات داشته باشد. در هر صورت، دولت لبنان با وجود اینکه از طریق انتخابات تعیین می شود، دموکراتیک نیست. زیرا معرف جمعیت شیعیان که 45 درصد کشور را تشکیل می دهند، نیست.
چه چیزی بیروت، دمشق و تهران به هم پیوند می زند؟
رابطه ایران و حزب الله، قدیمی است و آنها ریشه های مشترک نه فقط سیاسی و نظامی بلکه فرهنگی و مذهبی هم دارند. روابط سوریه و حزب الله هم بر پایه های مشترک شان در لبنان و رقابت سوریه و اسرائیل در منطقه استوار است.
بوش سپاه مهدی را که توسط مقتدی صدر هدایت می شود، به دست داشتن در تنش های مذهبی، متهم کرده است. در طولانی مدت، صدر نشان خواهد داد که متحد یا دشمن دولت المالکی است؟
حکومت عراق دیگر دیکتاتوری نیست و آقای المالکی به عنوان نخست وزیر احتیاج به دولت متشکل از ائتلاف با احزاب مختلف دارد و در این موقعیت به حمایت صدر که یک متحد قدرتمند است هم نیازمند است. مالکی نمی تواند نسبت به نیروهای شبه نظامی، یا در واقع 50 تا 60 هزار شبه نظامی که به فرماندهان متفاوتی پاسخ می دهند که بیشتر اوقات هم از مقتدی صدر پیروی نمی کنند، بی تفاوت باشد. افکار عمومی شیعیان عراق، نه تنها نگران سپاه مهدی نیست، بلکه از آن دفاع هم می کند، نگرانی آنها از حملات تروریستی است.
آمریکایی ها در پی راه حلی برای جنگ در عراق هستند، اما اختلاف بین شیعه و سنی به ایالت میشیگان، که اکثریت مسلمان دارد، کشیده شده است.
اختلاف بین سنی و شیعه در همه دنیا بالا گرفته است. فقط کافی است در نظر بگیرید که در هفته گذشته و در جریان مراسم عاشورا، پنج حمله به شیعیان شد. دامنه اختلافات شیعه و سنی از عراق به بیرون کشیده شده و به خاورمیانه و جهان عرب، کشیده شده است. مسلما اعدام صدام این موقعیت را تشدید کرده است: بر اثر این موضوع، سنی ها عزادار و شیعه ها جشن گرفته بودند. تنش به آمریکا رسیده است و امکان دارد به اروپا هم برسد.
آیا شیعه گری تهدیدی برای جهان است؟
تهدیدی های تروریستی از سوی سنی ها صورت می گیرد. گروه های سنی سلفی در اروپا و آسیا و خاورمیانه فعالیت می کنند و از القاعده سرباز می گیرند. این به این معنا نیست که شیعه ها در آینده برای غرب تهدیدی محسوب نمی شوند، بخصوص اگر روابط خراب تر شود. شیعه ها می خواهند که کنترل محدوده های سیاسی خود را به دست بگیرند و برای حفظ کردن خانه ها و زمین هایشان، در محله ها بجنگند. مسلما آنها در اتوبوس ها و ایستگاه های قطار اروپا، دست به کار خطرناکی نمی زنند. انقلاب ایران ایدئولوژی های رادیکالی را در سال های نود بوجود آورد که شعله های آن خاموش شده اند و سنت تندروی به سنی های سلفی رسیده است.
منبع: لاستامپا، 5 فوریه 2007